اوا پس از یک تصادف وحشتناک، سرانجام پس از هشت ماه اغما به هوش می آید. او احساس می کند چیزی در او تغییر کرده و رفتار مادر نیز بر آن تأکید دارد. پزشکان برای زنده نگه داشتن او ناچار می شوند، بدن یک شامپانزه به نام کلی را به او پیوند بزنند.
هزینه انجام کارهای پزشکی اوا را شرکتی به نام خرس عسلی می پردازد که پشتیبان مالی مؤسسه پژوهشی پدر اوا است که در زمینه شامپانزه ها تحقیق می کند. به همین خاطر اوا ناچار است به خواسته های آنان تن بدهد و در برنامه های تلویزیونی، تهیه فیلم های تبلیغاتی، و... شرکت کند.
سرانجام اوا و اسنیف شامپانزه باهوش مرکز پدر به بهانه بقای نسل به همراه تعدادی دیگری از شامپانزه ها به جنگلی در جزیره ای در حاشیه ماداگاسکار برده می شوند. اوا و اسنیف موفق می شوند از دست مراقبان و دوربین های مداربسته و حصارهایی متصل به برق فرار کنند و زندگی آزادی داشته باشند. اوا و اسنیف فرزندانی به وجود می آورند و سرانجام اوا پس از بیست و چهار سال زندگی آزاد در طبیعت به استقبال مرگ می رود.
این اثر در زمره آثار علمی – تخیلی به شمار می رود و به نقش شرکت های تجاری و حمایت مالی آنان از پروژه های پژوهشی نه با هدف پیشرفت علم بلکه استفاده های مالی را طرح می کند. حفظ محیط زیست، آزادی و بدست آوردن هویت دیگر موضوع هایی است که در داستان اوا به آن پرداخته می شود. نوجوانانی که به داستان های علمی-تخیلی و موضوع های اجتماعی و محیط زیستی علاقمند هستند از این اثر لذت می برند.
