شاید همه ی ما گاهی اوقات از گفتن واقعیت می ترسیم یا بخشی از واقعیت را پنهان می کنیم. اما اگر بدانیم که در پایان همه دروغ هایی که می گوییم، هرچند که کسی متوجه آن نشود، حال ما به نوعی «بــد» می شود، شاید دیگر دروغ نگوییم. کتاب «راستشو بگو!!» داستان کرایتر کوچولو را روایت می کند که گاهی اوقات دروغ می گوید یا گاهی همه واقعیت را نمی گوید.
او به جایی می رسد که دیگر حتی وقتی هم دلش می خواهد راست بگوید، نمی تواند! سپس تصمیم می گیرد که از خانه فرار کند، ولی در پایان ......
هدف نویسنده آشنا کردن مخاطب با پیامدهای زیان بار دروغ گویی یا پوشاندن واقعیت است. هم چنین به شیوه ای غیر مستقیم، با واژگانی ساده و مناسب، این پیام را به مخاطب می رساند که با راست گویی، حال خود او «خوب» می شود.
تصویرهای ساده و جذاب با رنگ های مناسب، مخاطب را در درک بهتر موضوع یاری می رسانند.