دیگر همه مردم جزیره "هیکورو" می دانستند که "مافاتو" از دریا می ترسد. اگرچه ترس "مافاتو" از دریا، دلیل قابل قبولی داشت، ولی این مانع از آن نمی شد که همسالانش وی را به خاطر این ترس، مسخره نکنند. مافاتو هیچ دوستی نداشت و مجبور بود در خانه بنشیند و تور ماهیگیری ببافد. تا آنکه یک روز، مافاتو بی هیچ سلاحی به ترسش حمله کرد و ...
کتاب "این را می گویند شجاعت"، داستان نوجوانی است که به علت رویداد حادثهای در کودکی، درگیر ترسی شده است که کل زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. در این داستان، نوجوان بیپروا و ناگهان به ترسش حمله کرده و موفق می شود که بر آن غلبه کند و استعدادهای خود را شکوفا کند. این کتاب، در سال ۱۳۴۹ به عنوان اثر برگزیده توسط شورای کتاب کودک انتخاب شده است.
این کتاب در سال ۱۳۸۴ با همین ترجمه از سوی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.