جوانی هندی به نام گویند که همسرش جوتی نام دارد، با همکاری خانوادهای انگلیسی؛ چدویک، برای ادامهی تحصیل راهی انگلستان میشود. این خانوادهی انگلیسی پس از غرق شدن فرزندشان و شروع جنگ و ناامنی در هند، تصمیم به بازگشت به کشور خود میگیرند.
از طرفی، بیشتر آشنایان و اقوام جوتی کشته میشوند و او با دو فرزندش، مارویندر و جاسپال، برای یافتن گویند راهی انگلیس میشوند. بچهها در میان راه و آن کشت و کشتارها، مادر خود را گم میکنند و با کمک شخصی انگلیسی بالاخره به انگلستان میرسند. اما درمییابند که او در آنجا ازدواج کرده و دختری نیز به نام بریل دارد. انگلستان در پس از جنگ بهسر میبرد و مشکلات خاص خود را دارد. بچهها چند سالی در آن کشور و در کنار پدر خود زندگی و تحصیل میکنند و پس از به زندان افتادن گویند، همسرش به اتفاق دخترش با مردی به امریکا میگریزد. اما سرانجام، گویند با بچههایش به هند بازمیگردد و جوتی را مییابد، خانواده دوباره سامان میگیرد. مارویندر که حالا دختری تحصیلکردهی انگستان است و با برخی از سنت های هندی مخالف است، همسر معلم مدرسه میشود که از پدرش نیز بزرگتر است و جاسپال سرکش به گروه افراطی سیکها میپیوندد که در آخر باعث مرگ همسر خواهرش میشود و گویند که مشغول کار کشاورزی شده است، تصمیم میگیرد با دخترش در آموزش کودکان سهیم شود. این داستان واقعی به دورهای از تاریخ هند، فرقههای مذهبی مختلف، سنتها و آداب آنان و نقش انگلیس در تاریخ هند میپردازد. نویسنده که خود هندی-انگلیسی است، سعی دارد با نگاهی بیطرف به وقایع آن دوره اشاره کند و برشی از تاریخ آن کشور را که در آن اختلافات قومی، کشتارها، برادرکشیها و ... بالا گرفته است و نیز نقش انگلستان و مسیونرهای مذهبی را بهگونهای برای مخاطب تصویر نماید. در جلد اول، بیشتر به تصویر هند در آن دوران پرداخته میشود و زمینه سازی و مقدمه چینی لازم برای جلدهای دوم و سوم فراهم میشود. جلد دوم، بخشی در هند و بخشی در انگلستان میگذرد. دوران، دوران جنگ جهانی دوم است و در انگلستان نیز گرچه خبری از فرقههای مختلف نیست ولی متأثر از پیامدهای اجتماعی- اقتصادی این جنگ است و همین یکی از دلایلی است که "گویند" از مدار زندگی خود و تحصیل فاصله میگیرد. نویسنده شرایط زندگانی کودکانی در هند را بازمیگوید که پس از جنگ و تقسیمبندیها و بیخانمان شدنها در گروههایی چند نفره به طریقی امرار معاش و زندگی میکنند، کودکانی که متعلق به فرقهها و مذاهب گوناگوناند و ضمن آن که برای حفظ بقای خود دست به هر کاری میزنند، برای کسب قدرت نیز در کشمکش با خود و دستهی کوچک خود و نیز جامعهی هند میباشند. مسلمان کشی یکی از آن حکایات است و نزاکت، دوست سابق جاسپال، از این آزار و اذیتها به دور نمیماند. جلد سوم، سراسر در هند میگذرد؛ خانواده سامان مییابد. مارویندر به مخالفت با سنت میپردازد ضمن آن که خود را موظف به اطاعت و تسلیم در برابر آن میداند. دوران، دوران بازسازی است چه از نظر فرهنگی و چه اقتصادی که با پیوستن گویند به امر کشاورزی و مارویندر به کار فرهنگی شاهد آن هستیم. گرچه سیر حوادث و وقایع و ماجراهای خانوادهی داستان بر جریانات اجتماعی- سیاسی می چربد و شاید مخاطب نتواند تصویر دقیقی از فرقههای مختلف، به خصوص سیکها، بیابد اما خواندن این داستان میتواند پایهای برای تحقیق نوجوانان علاقهمند در این زمینه باشد.