کتاب درباره نگهداری از خواهر و برادر بیمار یا معلول

<p dir="RTL">تولد کودک بیمار یا معلول در خانواده، شرایط زندگی را دچار تغییراتی می‌کند. رسیدگی به کودک بیمار معمولاً وقت زیادی از مادر و پدرها می‌گیرد. خستگی روحی و جسمی والدین باعث می‌شود توجه کمتری به فرزندان سالم خانواده داشته باشند.</p>

<p dir="RTL">گاهی کودک سالم در نقش پدر یا مادر کوچک ظاهر می‌شود و به او مسئولیت‌هایی در قبال خواهر یا برادر بیمار یا توان‌یاب‌ش داده می‌شود. اگر این مسئولیت‌پذیری خودخواسته باشد، بسیار خوب است اما هیچ‌وقت نباید او را مجبور به این کار کنیم. کودک سالم هم احتیاج دارد کودکی سالم و بانشاطی داشته باشد تا از رشد روانی خوبی برخوردار باشد. بیماری یک کودک در خانواده نباید کودکی دیگر فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد.</p>

<p dir="RTL">در این خانواده‌ها کودک سالم ممکن است با احساسات متفاوتی روبه‌رو شود؛ احساس خشم از این‌که والدین توجه بیشتری به کودک بیمار دارند، احساس ترس از این‌که ممکن است او هم بیمار شود، احساس عذاب‌وجدان از این‌که سالم است ولی خواهر یا برادرش بیمار است و... . بهتر با کودک درباره‌ی بیماری خواهر یا برادرش صحبت شود و نگرانی‌هایش رفع شود، گاهی می‌توان از یک روانشناس هم کمک گرفت.</p>

<p dir="RTL">در این صفحه کتاب‌هایی با موضوع نگهداری از خواهر و برادر بیمار یا معلول به شما معرفی می‌کنیم.</p>

زیر دسته بندی ها
«آنا» دختر ۱۲ ساله کلاس هشتمی است که در شب تولد برادرش «بن» در خانه حضور دارد و شاهد به دنیا آمدن و نگرانی پدر و مادر و پزشک اورژانس است. بن با معلولیت «هیدروسفالی» یعنی معلولیت شدید ذهنی و جسمی به دنیا می‌آید. معلولیتی که زیاد امید به زندگی برایش وجود ندارد. اما آنا عاشق بن می‌شود و از دوستان و نزدیکان خود دور می‌شود تا به بن رسیدگی کند و او را آموزش دهد.
چهارشنبه, ۲۷ بهمن
مارگارت ١١ ساله پدرش را در یک حادثه ی تصادف در یک بزرگراه از دست داده و به شدت از عبور از بزرگراه می ترسد. او با مادر و  خواهر عقب مانده ی ذهنی و برادر کوچکترش زندگی می کند. مادرش برای گذران زندگی شب ها تا صبح کار می کند و در نتیجه روزها را می خوابد. مارگارت به ناچار از خواهر و برادرش نگهداری و محافظت می کند، اما ته دلش از این کار راضی نیست و دوست دارد او هم مانند دیگر همکلاسی هایش زمانی را برای خود داشته باشد و لباس های تازه بپوشد.
دوشنبه, ۹ آبان
مایکل و خانواده اش تازه به این خانه آمده اند. خواهر تازه وارد مایکل، سخت بیمار است و این خانواده را در وضعیتی بحرانی قرار داده است. مادر، در بیمارستان و کنار خواهر کوچولوست و پدر مرخصی گرفته تا روزها سر و وضع خانه را سر و سامان بدهد. خانه ی بزرگ اما، قدیمی که صاحب قبلی آن، یک پیرمرد بیمار، مرده است.
دوشنبه, ۱۲ اردیبهشت