ماهی ها هم می خوابند؟

عنوان لاتین
Schlafen Fische?

کتاب «ماهی‌ها هم می‌خوابند؟» زندگی با فردی بیمار، مرگ او و فضای حاکم بر بازمانده‌ها پس از مرگ را به تصویر کشیده است.

چه کلمات عجیبی: گورستان! سنگ قبر!

این واژه‌ها به گوش یِتِه، دخترک ده‌ساله‌ای که تازه برادر کوچک‌اش را از دست داده است، غریب می‌آید؛ اِمیل شش‌ساله که بیشترِ زندگی کوتاه‌‌اش را در بیمارستان‌ها سپری کرده، مرده است.

همه چیز با بیماری خونی اِمیل شروع شد؛ بیماری کم‌کم تمام بدن او را پر کرد. اِمیل دوست نداشت بمیرد. تعداد دوستان او از هم‌اتاقی‌های بیمارستانش که بعد از مدتی غیب می‌شدند، فراتر نمی‌رفت. او برخلاف هم‌سن و سالان‌‌اش، همیشه بر تختی دراز کشیده بود و جز نگاه کردن به پنجره، راهی به بیرونِ اتاق نداشت.

یِته، خواهر امیل، راوی داستان و ناظری بر سوگ خانواده‌اش است. یک‌ سال گذشته است از روزی که پدر، در میانه‌ی کلاس ریاضی به دنبال‌ یته آمد و او را برای آخرین دیدار با امیل ‌برد.

یِته‌ی این داستان، برخلاف فیبی در کتاب «میک هارته اینجا بود»، برادرش را که رنگ‌اش «کاملاً ماستی» شده است، می‌بیند و فرصت خداحافظی با او را پیدا می‌کند. پس از آن چند مرد غریبه به خانه می‌آیند و بدن بی‌جان امیل را می‌برند.

کتاب «ماهی‌ها هم می‌خوابند؟» به خواننده نشان می‌دهد چگونه بیماریِ یکی از اعضای خانواده، مانند صاعقه به زندگی سایر افراد اصابت می‌کند و آثار این رنج تا مدت‌ها باقی می‌ماند. یِته فقط سه ‌سال از اِمیل بزرگ‌تر است، اما باید با غیبت‌های فراوان مادر و توجه بیش‌ازحد او به امیل کنار بیاید. یته حتی از پرسش‌های غمناک اِمیل درباره‌ی مرگ هم در امان نمی‌ماند.


کتاب کودک درباره مرگ و از دست دادن عزیزان


مراقبت از بیماران سرطانی کاری دشوار است؛ به‌ویژه اگر بیمار کودک باشد. گاهی سایه‌ی بیماری به‌قدری سنگین است که افراد خانواده از کودک دیگر غافل می‌مانند. یِته‌ی کتاب «ماهی‌ها هم می‌خوابند؟» همان کودکی است که از او غافل مانده‌اند. یِته برادرش را تسلی می‌دهد که او را پس از مرگ فراموش نمی‌کنند و قبول می‌کند با «خاک‌سپاری‌بازی» انجام دادن به او اطمینان دهد «بهشت پیتزا» واقعاً وجود دارد. او حتی پس از مرگ برادرش نیز صبورانه با خانواده همراهی می‌کند. احساسات ناآرام‌ او فقط در ابرهای تیره و خشمگینی‌ پدیدار می‌شود که در دفتر نقاشی‌اش کشیده است.

به نظر شما، ابرهای تیره و خشمگین یِته بالاخره سفید خواهند شد؟ بعید به نظر می‌رسد روزی سراسر سفید شوند؛ زیرا یِته قول داده است اِمیل را هیچ‌وقت فراموش نکند.

گزیده‌هایی از کتاب

خانم فریرز پرسید: «کسی می‌داند که پس از مرگ کجا می‌رویم؟» فکر کردم همه می‌دانند؛ چه جایی جز گورستان؟ اما نادینه‌ی خودشیرین دوباره دستش را بلند کرد: «به بهشت، خانم فریرز، به بهشت!»

- بله نادینه، اگر نیک‌بخت باشیم به شکل ستاره به بهشت می‌رویم. به کارهای ما بستگی دارد.

اوووه؟ حالا باید امیل را به شکل فرشته‌ی کوچولوی تپلی مجسم کنم؟ یا ستاره؟ یا ابر؟ ابرها معمولاً سفیدند. یا خاکستری روشن. غیر از وقتی‌که طوفان می‌شود. آن‌وقت تیره و سیاه‌اند.

برگردان
سپیده خلیلی
تصویرگر
تصویرگر
ینز راسموز
سال نشر
1399
نویسنده
ینز راشکه, Jens Raschke
نگارنده معرفی کتاب
Submitted by editor69 on