کتاب درباره کنار آمدن با مرگ عزیزان
<p>در برخورد با مرگ باید مراقب لغاتی که بهکار برده میشود بود چون درک کودکان در سنین مختلف متفاوت است. مثلا کودکان ۲ تا ۵ سال تصور میکنند مرگ بازگشت پذیر است؛ یعنی افراد میمیرند و میتوانند دوباره به زندگی برگردند، فکر میکنند بدن مرده هنوز میتواند ببیند، فکر کند و احساس کند. کودکان ۶ تا ۸ ساله کم کم میفهمند که مرگ پایان است، اما میتوانند بفهمند که مرگ برای همه پیش میآید، صحبت کردن از شخصیتهایی مانند عزرائیل ممکن است باعث شوند کودک فکر کند مرگ یک فرد است. نوجوانان بهتر میفهمند که مرگ پایان زندگی است و ممکن است به این که روزی نوبت او هم میرسد فکر میکنند و در مورد آینده احساس ناامنی میکنند.</p>
کتاب «عروس دریایی» داستان مواجه دختری است به نام سوزی با مرگ بهترین دوستش. سوزی بهترین دوستش «فرنی» را از دست داده است. فرنی در دریا غرق شده، در حالی که همه میدانند بهترین شناگر مدرسه بوده است. سوزی نمیتواند این حادثه را بپذیرد.
یکشنبه, ۲ خرداد
آنی ریچاردز در کتاب «چتر تابستان» عاشق این بود که با دوچرخه از بالای تپه سر بخورد و باد توی موهایش بپیچد، با دوستانش بازی کند و غذاهای مثل سوسیس بخورد. اما حالا هیچ کدام از این کارها را انجام نمیدهد. چرا؟ چون به نظرش خطرناک است. او به همین دلیل از بسیاری از چیزهایی که دوست دارد میگذرد تا در امان باشد. خیلیها سعی میکنند به او بگویند این همه مواظبت دلیلی ندارد، اما آنی نمیپذیرد. در مورد برادرش هم گفته بودند مشکلی وجود ندارد، اما از دنیا رفت.
چهارشنبه, ۹ مهر
کتاب «همیشه با من بمان»، داستانی است عاطفی، عاشقانه و روانکاوانه که از زبان سه راوی مختلف روایت می شود؛ دو برادر و یک دختر.
یکشنبه, ۱۸ فروردین
کتاب «شانس ضرب در هفت»، داستان از دست دادن و مرگ عزیزان و کنار آمدن با این رنج و از نو شروع کردن است. بیدی شانس دختر دوازده سالهی نابغهای است که خانوادهی شانس او را از کودکی به فرزندخواندگی پذیرفتهاند. او به دلیل متفاوت و نابغه بودن نمیتواند با همسن و سالهایش ارتباط بگیرد و دوستی ندارد.
یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت
کتاب «راز قایق ها» داستان سگ آبی کوچکی است که با مادرش زندگی میکند. اینطور به نظر میرسد که پدر باکلی روزی به دریا رفته و دیگر برنگشته است. اما باکلی هنوز امید دارد که پدرش زنده است، او برای پدرش قایقهای چوبی کوچکی درست میکند و به دریا میاندازد و امیدوار است قایقها به دست پدرش برسد.
دوشنبه, ۷ اسفند
کتاب «فرشته پدربزرگ» داستانی است لطیف با طنزی ظریف درباره مرگ از یوتا باوئر تصویرگر آلمانی برنده جایزه هانس کریستین اندرسن سال ۲۰۱۰.
در کتاب «فرشته پدربزرگ» پدربزرگی که بر روی تخت بیمارستان است، داستان زندگیاش را برای نوهاش تعریف میکند، از خوشیها و ناخوشیهایی میگوید که از سر گذرانده است و از این که چقدر خوششانس بوده است.
دوشنبه, ۲ مرداد
قلب و بطری داستان دخترکی است که همانند همه کودکان کنجکاو است و پر از سوال درباره هر آنچه که می بیند. پدرش او را به گردش میبرد و با خواندن کتابها به پرسشهایش پاسخ میدهد. اما این شرایط با رفتن پدر تغییر میکند. دخترک غمگین قلبش را از سینهاش در میآورد و درون یک بطری میگذارد و از گردنش آویزان میکند. دیگر هیچ چیز او را شگفتزده نمیکند. سالها به همین منوال سپری میشود و او بزرگ میشود. روزی در ساحل به دختری برمیخورد که کلی سوال دارد.
چهارشنبه, ۱۳ اردیبهشت
لوسی دختری است که وقتی به دنیا می آید مادرش را از دست می دهد و تا هفت سالگی نزد مادربزرگش زندگی می کند. او عاشق پرنده هاست و برای لوسی که در مزرعه زندگی کرده است اکنون زندگی در شهر، با پدر، برادر ناتنی اش و زنی که به تازگی با پدرش ازدواج کرده سخت است.
لوسی از اولین روز تعطیلات تابستانی تصمیم می گیرد که دیگر تفریح نکند، او عصبانی است و می خواهد هم چون بزرگترها برای اعتراض به شرایطی که دوستش ندارد اعتصاب کند. لوسی دلتنگ است و روزها - در حالی که خود را در اتاقش زندانی کرده است ـ با خاطرات خوش گذشته زندگی می کند...
دوشنبه, ۲۵ مرداد
وودرو پسری دوازده ساله با چشمانی چپ است که یک شب مادرش ناگهانی خانه را ترک می کند و ناپدید می شود و او ناچار برای ادامه زندگی پیش پدربزرگ و مادربزرگ خود در یکی از شهرهای ویرجینیا می رود.
شنبه, ۵ اسفند
جید و ویکی دو دوست صمیمی و جدانشدنی هستند. یک روز که با هم بر سر اینکه در گروه دو باشند یا نمایش با هم بگو مگو می کنند و جید هم تصمیم می گیرد از شرکت در هر دو گروه انصراف دهد. ویکی با عصبانیت از جید جدا می شود و بلافاصله با ماشین تصادف می کند.
شنبه, ۲ دی
جو کلاس اول را به پایان رسانده و در حال گذراندن تعطیلات تابستان است. برای او روزهای شنبه روز ماجراجویی است. او وسایل لازم مانند قطب نما، یک بطری آب و کمی پول با خود برمی دارد و به گردش می رود. او می تواند از روی نقشه ای که پدر برایش گرفته موقعیت خانه را شناسایی می کند.
دوشنبه, ۱ خرداد
کتاب «میک هارته اینجا بود» روایت فیبی از مرگ برادرش است. میکِ هشتساله در تصادف با دوچرخه جانش را از دست داده است. مادر، پدر و خواهرش هر یک به شکلی غمگین و سوگوار هستند. فیبی ضمن مرور خاطرات میک، رویارویی خود و والدینش با این حادثهی ناگوار را تعریف میکند.
چهارشنبه, ۳ اسفند
یوسف و فتاح از اهالی روستای ایران "دره سی"روستایی دور افتاده در حوالی سرعین از توابع اردبیل هستند. سارا خواهر فتاح قرار است بعد از عید عروسی کند و از ده برود و فتاح هم امیدوار است پس از او خود را از این روستای دور افتاده نجات دهد.
سه شنبه, ۳۰ شهریور
"راب" دوازده ساله که به تازگی مادرش را از دست داده تمام دلتنگی هایش را در یک چمدان بزرگ پنهان کرده و هرگز در آن را نمی گشاید. او با پدرش در یک متل در فلوریدای امریکا کار می کند. راب به نوعی بیماری پوستی مبتلاست که در اثر ناراحتی تشدید می شود.
دوشنبه, ۱۷ خرداد
جس تنها پسر یک خانواده پر جمعیت است و در عین حال همیشه تنهاست. بزرگترین آرزویش این است که برنده مسابقه دو بین کلاس پنجمی ها شود. همه ی تابستان مشغول تمرین بوده و حالا بریا شکست دادن همکلاسی ها لحظه شماری می کند.ما نخستین روز مدرسه شاگردی جدید - دختری به نام لزلی - با جسارت وارد زمین بازی پسرها می شود و از همه جلو می زند.
یکشنبه, ۱۵ فروردین
یکی از ترس های همیشگی کودکان، ترس از دست دادن عزیزان، به ویژه مادر یا پدر و مادر بزرگ یا پدر بزرگ است. این نگرانی و ترس در مورد از دست دادن مادر بزرگ و پدر بزرگ، واقعیتی است که بیشتر کودکان و نوجوانان آن را تجربه می کنند. این واقعیت تلخ گاه کودکان را با ناراحتی های روحی جدی رو به رو می کند. خواندن کتاب هایی که شخصیت اصلی آن چنین تجربه ای را از سر می گذراند، می تواند کودکان و نوجوانان را برای رو یا رویی با این رخداد تلخ آماده کند. کتاب «پدر بزرگ لسه می میرد» یکی از این گونه کتاب هاست.
سه شنبه, ۲۹ دی
سامر از زندگی با عمه"می" و عمو "اب" لذت می برد. عمه می و عمو اب زمانی که هیچ کس سامر را نمی خواست او را به فرزندی پذیرفته بودند. اما با مرگ عمه می، همه چیز تغییر می کند. عمو اب که نتوانسته است با مرگ "می" کنار بیاید، بسیار غمگین است و سامر احساس می کند که کم کم عمو اب را هم از دست خواهد داد. سامر و عمو اب به پیشنهاد "کلتوس" برای یافتن کسی که بتواند با "می" ارتباط برقرار کند به سفری کوتاه می روند و پاسخ پرسش خود را می گیرند.
این کتاب در سال ۱۹۹۲ برنده ی مدال نیوبری شده است.
یکشنبه, ۱۷ آبان