«کرسیدا کاول»، نویسنده برجسته کتابهای کودکان و مجموعه «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید؟»[1] دربارهٔ آنچه الهامبخش او در نوشتن کتاب فانتزیاش «زمانِ جادوگر بودن» بوده، گفتوگو میکند و نشان میدهد هر چیزی الهامبخش ایدههای خوب و نوآورانه میتواند باشد.
پژوهش کنید
گاهی بچهها فکر میکنند ایدهها در سر نویسنده جرقه میزند، اما در واقع، من بسیاری از ریزهکاریهای کتاب زمانِ جادوگر بودن را از تاریخ یا باورهای تاریخی الهام گرفتهام. همچنان که یک دنیای فانتزی منحصر بهفرد میتوانید بیافرینید. من برای غنای داستان و واقعیتبخشی به آن، مقالههای بسیاری دربارهٔ تاریخ جادو و فرهنگ عامه خواندم.
تا چندی پیش افراد بسیاری بهراستی جادو را باور داشتند: هزاران سال جادوگران و پریان و غولها هماناندازه برای مردم واقعیت داشتند که امروزه قوانین فیزیک برای ما.
من مطالب فراوانی دربارهٔ «شبحها»، «لولوخورخورهها»، یا موجودات وحشتناکی مانند «بچهخوره» و «لولوی سیاه» با چنگالهای آهنینش خواندهام (همه این نامها عالی هستند، اینطور نیست؟)
باورها را دستکاری کنید و تغییر دهید.
ایدهها را باهم میتوانید ترکیب کنید و ایدهای نو بسازید. در کتاب زمانِ جادوگر بودن، میخواستم شبحهایم از نظر دیداری اصیل و نو باشند، چنانکه پیش از این کسی موجودی مانند آنها را ندیده باشد. پس به جستوجوی منابعی اندک شناخته نشده رفتم تا با آنها موجوداتی نو و ناشناخته بیافرینم. توجه کنید که آنها اندکی عجیب و غریب بهنظر میرسند، و اگر لباسهایی را که «الکساندر مککویین»، طراح مد، با الهام از حشرهها طراحی کرده، دیده باشید، همانندیهایی را میان آنها میتوانید پیدا کنید.
نکته دیگری که در این کتاب میخواستم تغییر دهم، تاریخ طولانی جادوگرانی است که همه زن بودهاند. در این کتاب کوشش کردم جادوگرها را از نو بیافرینم، ویژگیهای پرندهوار و شبحهای عدالت را به آنها بخشیدم با آرواره و ناخنهای بلند که گویا میخواهند شما را ببلعند.
کتابهایی را نگاه کنید که بسیار دوستشان دارید
شما از دنیاهای فانتزی دلخواهتان نیز میتوانید الهام بگیرید، البته تا هنگامی که چیزی را مستقیم کپی نکنید. برای نمونه من اصالت پری شِنی داستان «پنج بچه» نوشته «ادیت نسبیت» را دوست دارم.
کتابهایی بودند که بخشی از کودکی مرا ساختند و امروز هنوز از آنها تأثیر میپذیرم: نویسندگانی مثل «آرسلا لی گویین»، «جی، آر، آر، تالکین»، «آل فرانک بائوم» و «دیانا وین جونز». شما نهتنها به داستان میتوانید توجه کنید، بلکه همچنین ببینید که این نویسندگان چگونه جهان داستانی خود را آفریدهاند. - ریزهکاریهایی که درباره افراد و مکانها بازگو کردهاند، قانونهای دنیای آنها از نظر فیزیکی چه شکلی است و با ما چه تفاوتهایی دارد؟
پیرامون خود چه میبینید؟
جهان پیرامون شما جایی دلفریب و پُر از داستانهای ایدهبرانگیز است.
بچه که بودم، در نزدیکی شهر «ساسکس» که مادربزرگم آنجا بزرگ شدهبود، دوچرخهسواری میکردم. آنجا چشماندازهای شگفتانگیزی داشت، دژهای بزرگ دوران آهن، جنگلهایی با درختان کهنسال و تپههایی با خاکریزهای اسرارآمیز. در آنجا میتوانستید ببینید که نسلهای پیشین چگونه خیال میکردند غولها زمین را حرکت میدهند، تپهها آرامگاه آنها است و تصویر «اسبهای گچی»[2] که بر روی تپهها کار دستهای غولآسا هستند.
این چشماندازها است که پس از چند دهه، الهامبخش من در نوشتن کتاب زمانِ جادوگر بودن شد. بیشتر نویسندگان و تصویرگران، تماشاگران خوبی هستند و این عادت خوبی است که به آن علاقهمند میتوان شد.
سه پیشنهاد سودمند دیگر دربارهٔ اینکه چگونه جهان ویژه فانتزی خود را در داستان بیافرینید:
- نقشه آنجای خیالی را بکشید: نقشهها آغاز عالی برای داستان میتوانند باشند.
- اگر واژهها در سرتان است و نوشتن آنها روی کاغذ برای شما دشوار است، از یک بزرگتر کمک بخواهید تا آنها را برایتان بنویسد یا تایپ کند.
- ایدههایتان را در یک دفترچه بنویسید یا نقاشی کنید. من این روش را هنوز هم بهکار میبرم. برای نوشتن کتاب زمانِ جادوگر بودن، یک دفتر طراحی سی در چهل سانت را نزدیک به پنج سال نگه داشته بودم. لازم نیست که دفترچهتان تمیز و مرتب باشد.
موفق باشید! ایدههایی که در نُه سالگی در سر داشتم، امروز هنوز برایم الهامبخش است. پس یادتان باشد، نویسندهبودن از همین حالا میتواند آغاز شود.
[1] این رمان را نخستینبار «شیدا رنجبر» با نام «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» به فارسی برگرداند و در سال ۱۳۹۲، انتشارات «زعفران» آن را چاپ و منتشر کرد. از دیگر نوشتههای این نویسنده که به فارسی برگردان شده، این کتابها را میتوان نام برد: «چگونه اژدهایی حرف بزنید» (۱۳۹۳)، «چگونه از نفرین یک اژدها نجات پیدا کنید» (۱۳۹۳)، «چطور به زبان اژدهاها صحبت کنید» (۱۳۹۳)، «چطور قلب یک اژدها را بشکنیم» (۱۳۹۴).
[2] chalk horses