اکبر رستگار فرزند علی، متولد ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۴ پل سفید سواد کوه است. خانواده اکبر رستگار هنرمند و هنر پرور بودهاند و به گفته ایشان جد پدری ایشان خود دوتار میساخت و مینواخت.
اکبر رستگار مهندسی مکانیک دارد اما دوتار در دست دارد و آواز در گلو، دوتار از پدربزرگش به ارث برد و نواختن را از برادر بزرگترش.
گروه موسیقی وارش به سرپرستی اکبر رستگار از سال ۱۳۸۸ فعالیت هنری خود را آغاز کرد و آلبوم مهربونی (مادر) اولین اثر این گروه است که مورد استقبال هنر دوستان قرار گرفت و «شبی به نغمه و نوا» دومین اثر این گروه می باشد.گاه یک شعر یک آهنگ یک نقاشی یک اثر کافی است تا نامی ماندگار شود. مثل «شد خزانی...»که جواد بدیع زاده خوانده اگر چه هنرمندانی که چندین و چند کار دیگر خوانده باشد یا سروده باشد.
در مازندران نیز چنین هنرمندانی یافت میشوند، هنرمندانی که چندین و چند کار دیگر خوانده باشد یا سروده باشد در مازندران نیز چنین هنرمندانی یافت میشوند، هنرمندانی که چندین و چند کار قابل ارتباط دارند اما یک اثرشان مردمی میشود. « شه ماربوی پیرهن بلاره» که سرودی است در وصف مادر مازندرانی ورد زبان خیلیهاست. این اثر را هنرمندی جوان ساخته و خوانده است که بدون شک میتواند بازهم چنین احساس قابل ارتباط آهنگ بسازد و بخواند.
شه ماربوی پیرهن بلاره
دستات از هیمهجمعکردن و طناب بستن به دور آنها پر از زخمه
قدّت رو نشا کردن و خرمن درو کردن خم کرده
یک دم تو این دنیا راحتی و آسایش نداشتی
همه عمرتتو صحرا رفتی و اومدی
لالا لالا قربون تن خستهت بشم من
قربون بوی پیراهن مادرم بشم من
قربونت بشم که گهوارهم را تاب میدادی
قربونت بشم که به خاطر من شبها نمیخوابیدی
برای من تا صبح لالایی میخوندی
برای من چه آرزوها داشتی
لالا دلم درد داره قربونت بشم
بی تو دنیا برام مثل زندونه قربونت بشم
روی شونههات پر از بار هیمهست قربونت بشم
دستات پر از پینهست قربونت بشم
یا نشا میکردی یا دنبال مال (دام) بودی
سر و تنت خستهست من قربونت بشم
لالا چشمات پر از اشکه قربونت بشم
تو همه خوشی من تو دنیا هستی قربونت بشم
لالا لالا لالا لالا لالایی
لالا لالا لالا لالا لالایی
آفتاب به اندازه یه گوشه از دل تو هم نمیشه
بهار به اندازه ونوشه (نوعی گل وحشی) تو دستات هم نمیشه
اگه همه خوشیهای دنیا هم مال من باشه
به اندازه آغوش گرم مادرم هم نمیشه
لالا لالا من قربون غمخوار خودم بشم
الان تنش ناخوشه من قربونش بشم