رودابه حمزه‌ای

نام
رودابه
نام خانوادگی
حمزه‌ای

همپای شکوفه‌های سرخ انار در محله یوسف آباد تهران (اسدآباد کنونی) چشم به باغچه حیات گشودم و رشد کردم و به نظاره نشستم خندیدن انارها را بر شاخه سرسبز زندگی. آن روزها انارها با هم می‌خندیدند، نه به هم.

این واقعیتی بود که ساعت‌ها فکر من را به خود مشغول می‌کرد. چه شکوهی داشت لمس دستان زبر پدر بزرگ مهربانم و باغچه ای که از دستان او سبز می‌شد و طبیعت را در چشمان کودکی‌هایمان قاب می‌کرد.

صبح‌ها با زندگی بازی می‌کردیم و گرگ می‌شدیم و گله می‌گرفتیم ولی هیچ وقت احساس بازندگی نکردیم.

 افسوس که کودکی‌هایمان رو به نوجوانی می‌رفت.

حالا به جای بازی، کتاب می‌خواندیم و به موسیقی گوش می‌دادیم و جدول حل می‌کردیم. در حالی که بالاترین شاخص استعداد بچه‌های فامیل را نمرات کارنامه تعیین می‌کرد، من در خیال بودم و در خلوت نوجوانی‌ام شعرهای زلال می‌خواندم و نیمچه شعرهای بزرگسال می‌سرودم، فرق رباعی و غزل نمی‌دانستم و غریزی می‌سرودم:

شبی دلدار آمد سوی خانه

 به گوشم رازها گفت عاشقانه

سحرگه پر زدم از عالم خواب

 شتر در خواب بیند پنبه دانه!

و یا از این دست:

رفتی که بساط عشق بر پا سازی

 یک کلبه درون باغ گل‌ها سازی

گفتم که به سر رسیده عمرم، گفتی:

گر صبر کنی زغوره حلوا سازی

شعرهایم را پنهان می‌کردم. خجالت می‌کشیدم که ادعای شاعری کنم و از این رو هیچ کس در سرزمین شعرهایم قذم نزد.

آنقدر به جای درس خواندن مثنوی خواندم، آنقدر ستاره شمردم. آنقدر غرق کشف استعاره و ایهام اشعار خیام و حافظ و مولانا بودم که بارها و بارها در کلاس جریمه می‌شدم و هیچ معلم خصوصی ای قدرت تفهیم دروس احباری کسالت آور را به من نداشت.

تا اینکه در سن ۱۷ سالگی پس از اینکه دو سال پیاپی از نمره ناقابل معدل تجدید آوردم و موفق به گرفتن مدرک دیپلم نشدم، محکوم شدم به ازدواج و سرودم:

ساز من از عمق نای اش ناله زد

با همه سلول‌هایش ناله زد

قلب من این دختر پاک غمین

 با همه حجب و حیایش ناله زد

فرزندانم که به سن کودکی رسیدند، با خرید یک کتاب شعر ضعیف از شاعری کمنام، جرقه ای در ذهنم روشن شد.

شعر کودک!

اجازه‌اش فوراٌ صادر شد چون تخیلات کودکانه و کلاٌ شعر کودک عاری از کنایه‌های گمانه زنانه بود.

پس با اشتیاق فراوان دست بکار شدم و سرودن شعر کودک را آغاز کردم:

یک لباس صورتی در خیالم بافتم

نقشه خورشید را روی آن انداختم

یک کبوتر آن طرف با پر و بال سفید

آشیانه کرده بود بر درخت سبز بید

در کنار آن درخت چشمه بود و رود و سنگ

آن خیال صورتی شد لباس رنگ رنگ

رودابه حمزه ای

اولین کتابم «کلبه کوچک شاپرک‌ها» و همزمان دومین کتابم «مجموعه ای از مهربانی» در یک سال چاپ شد و از عجایب خلقت اینکه هر دو این کتاب‌ها، یکی در بخش کودک و دیگری در بخش نوجوان از طرف داوران جشنواره کانون پرورش فکری به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شد

حالا باور شده بودم. پدر مهربان، مادر عزیز و همسر بزرگوارم، همراهی‌ام می‌کردند تا آثار بیشتری را به دست چاپ بسپارم.

در سن ۳۸ سالگی مفتخر به درجه والای مادربزرگی شدم و یکی دیگر از معجزات خداوند را در آغوش گرفتم و بار دیگر از صمیم قلب احساسِ پرواز از سر خوشحالی را تجربه نمودم و به شکرانه سلامتی‌اش، ذرگی و بندگی و کوچکی خود را به درگاه خداوند عظیم اعلام نمودم و حال که بیشتر حوزه‌های فرهنگی خواستار چاپ و انتشار آثارم هستند، سروده‌هایم را قبل از انتشار برای نوه‌های عزیزم ساله باربد و سام می‌خوانم و نظر آن‌ها مهر تأئید یا رد بر سروده‌هایم می‌باشد.

تاکنون حدود دویست و پنجاه عنوان کتاب خردسال، کودک و نوجوان دارم که نام برخی از آن‌ها به قرار زیراست:

  • کلبه کوچک شاپرک‌ها، انتشارات سروش
  • خیال صورتی، انتشارات حوزه هنری
  • مجموعه ای از مهربانی، انتشارات حوزه هنری
  • شاپرک میوه آسمان است، انتشارات نیستان
  • راز رشید، انتشارات سوره مهر
  • از انار تا خدا، انتشارات آستان قدس رضوی
  • آموزش حروف الفبا به صورت شعر، انتشارات پارس
  • جوجه جان، انتشارات مدرسه
  • توپ آسمان، انتشارات مدرسه
  • ترانه‌های شهروند کوچک، انتشارات نشر شهر
  • ترانه‌های عابر پیاده، انتشارات نشر شهر
  • مجموعه چهار جلدی شالی و داداش اش، انتشارات راه ابریشم
  • مجموعه ترانه‌های کودک، انتشارات قاب سبز
  • آقا مهدی جان سلام، انتشارات سوره مهر
  • دست بزنم به قلیون؟، انتشارات سوره مهر
  • دست بزنم به کبریت؟، انتشارات سوره مهر
  • دست بزنم به چاقو؟، انتشارات سوره مهر
  • مجموعه لالایی‌ها (در حدود ۶۰ قطعه لالایی)

فعالیت در صدا و سیما:

  • نویسنده و شاعر برنامه‌هایی از قبیل:
  • بچه‌های ایران، جام جم 
  • خونه به خونه، جام جم، مجید قناد
  • یک تابلو یک حماسه، شبکه دو، کودک و نوجوان، رضا فیاضی
  • فیتیله جمعه تعطیله، شبکه دو، کودک و نوجوان مجید قناد
  • آقاجون سلیمون، شبکه یک، گروه کودک، مسلم آقاجان زاده
  • من کی هستم، موسسه فرهنگی هنری صبا، حسن لیس
  • ماجراهای محله ما، شبکه دو، کودک و نوجوان، برادران ذاکری
  • بچه‌های بوستان، شبکه یک، نوجوان، حسن احمدی
  • سریال عکاسخانه، شبکه دو بزرگسالان، سید حسین مناجاتی
  • سریال شهر قشنگ، شبکه دو، نوجوان، سید حسین مناجاتی
  • مجموعه مثل‌ها، موسسه فرهنگی هنری صبا، ارژنگ
  • عصر بخیر بچه‌ها، شبکه دو، نوجوان، محمود سلامیان
  • ماجراهای امیر کوچولو، موسسه فرهنگی هنری صبا، شاهین بهزادی
  • قصه‌های تپل، موسسه فرهنگی هنری صبا، نورالله رضایی
  • مجموعه آتش نشانی، موسسه فرهنگی هنری صبا، روانبخش صادقی
  • اورژانسی‌ها، شبکه دو، کودک، فریبا توکلی
  • آفتابگردون، شبکه دو، نوجوان ،کوروش ذاکری
  • سراینده کلیپ‌های مناسبتی
کلید واژه:
Submitted by admin on
رودابه حمزه ای
نام
رودابه
نام خانوادگی
حمزه‌ای

همپای شکوفه‌های سرخ انار در محله یوسف آباد تهران (اسدآباد کنونی) چشم به باغچه حیات گشودم و رشد کردم و به نظاره نشستم خندیدن انارها را بر شاخه سرسبز زندگی. آن روزها انارها با هم می‌خندیدند، نه به هم.

این واقعیتی بود که ساعت‌ها فکر من را به خود مشغول می‌کرد. چه شکوهی داشت لمس دستان زبر پدر بزرگ مهربانم و باغچه ای که از دستان او سبز می‌شد و طبیعت را در چشمان کودکی‌هایمان قاب می‌کرد.

صبح‌ها با زندگی بازی می‌کردیم و گرگ می‌شدیم و گله می‌گرفتیم ولی هیچ وقت احساس بازندگی نکردیم.

 افسوس که کودکی‌هایمان رو به نوجوانی می‌رفت.

حالا به جای بازی، کتاب می‌خواندیم و به موسیقی گوش می‌دادیم و جدول حل می‌کردیم. در حالی که بالاترین شاخص استعداد بچه‌های فامیل را نمرات کارنامه تعیین می‌کرد، من در خیال بودم و در خلوت نوجوانی‌ام شعرهای زلال می‌خواندم و نیمچه شعرهای بزرگسال می‌سرودم، فرق رباعی و غزل نمی‌دانستم و غریزی می‌سرودم:

شبی دلدار آمد سوی خانه

 به گوشم رازها گفت عاشقانه

سحرگه پر زدم از عالم خواب

 شتر در خواب بیند پنبه دانه!

و یا از این دست:

رفتی که بساط عشق بر پا سازی

 یک کلبه درون باغ گل‌ها سازی

گفتم که به سر رسیده عمرم، گفتی:

گر صبر کنی زغوره حلوا سازی

شعرهایم را پنهان می‌کردم. خجالت می‌کشیدم که ادعای شاعری کنم و از این رو هیچ کس در سرزمین شعرهایم قذم نزد.

آنقدر به جای درس خواندن مثنوی خواندم، آنقدر ستاره شمردم. آنقدر غرق کشف استعاره و ایهام اشعار خیام و حافظ و مولانا بودم که بارها و بارها در کلاس جریمه می‌شدم و هیچ معلم خصوصی ای قدرت تفهیم دروس احباری کسالت آور را به من نداشت.

تا اینکه در سن ۱۷ سالگی پس از اینکه دو سال پیاپی از نمره ناقابل معدل تجدید آوردم و موفق به گرفتن مدرک دیپلم نشدم، محکوم شدم به ازدواج و سرودم:

ساز من از عمق نای اش ناله زد

با همه سلول‌هایش ناله زد

قلب من این دختر پاک غمین

 با همه حجب و حیایش ناله زد

فرزندانم که به سن کودکی رسیدند، با خرید یک کتاب شعر ضعیف از شاعری کمنام، جرقه ای در ذهنم روشن شد.

شعر کودک!

اجازه‌اش فوراٌ صادر شد چون تخیلات کودکانه و کلاٌ شعر کودک عاری از کنایه‌های گمانه زنانه بود.

پس با اشتیاق فراوان دست بکار شدم و سرودن شعر کودک را آغاز کردم:

یک لباس صورتی در خیالم بافتم

نقشه خورشید را روی آن انداختم

یک کبوتر آن طرف با پر و بال سفید

آشیانه کرده بود بر درخت سبز بید

در کنار آن درخت چشمه بود و رود و سنگ

آن خیال صورتی شد لباس رنگ رنگ

رودابه حمزه ای

اولین کتابم «کلبه کوچک شاپرک‌ها» و همزمان دومین کتابم «مجموعه ای از مهربانی» در یک سال چاپ شد و از عجایب خلقت اینکه هر دو این کتاب‌ها، یکی در بخش کودک و دیگری در بخش نوجوان از طرف داوران جشنواره کانون پرورش فکری به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شد

حالا باور شده بودم. پدر مهربان، مادر عزیز و همسر بزرگوارم، همراهی‌ام می‌کردند تا آثار بیشتری را به دست چاپ بسپارم.

در سن ۳۸ سالگی مفتخر به درجه والای مادربزرگی شدم و یکی دیگر از معجزات خداوند را در آغوش گرفتم و بار دیگر از صمیم قلب احساسِ پرواز از سر خوشحالی را تجربه نمودم و به شکرانه سلامتی‌اش، ذرگی و بندگی و کوچکی خود را به درگاه خداوند عظیم اعلام نمودم و حال که بیشتر حوزه‌های فرهنگی خواستار چاپ و انتشار آثارم هستند، سروده‌هایم را قبل از انتشار برای نوه‌های عزیزم ساله باربد و سام می‌خوانم و نظر آن‌ها مهر تأئید یا رد بر سروده‌هایم می‌باشد.

تاکنون حدود دویست و پنجاه عنوان کتاب خردسال، کودک و نوجوان دارم که نام برخی از آن‌ها به قرار زیراست:

  • کلبه کوچک شاپرک‌ها، انتشارات سروش
  • خیال صورتی، انتشارات حوزه هنری
  • مجموعه ای از مهربانی، انتشارات حوزه هنری
  • شاپرک میوه آسمان است، انتشارات نیستان
  • راز رشید، انتشارات سوره مهر
  • از انار تا خدا، انتشارات آستان قدس رضوی
  • آموزش حروف الفبا به صورت شعر، انتشارات پارس
  • جوجه جان، انتشارات مدرسه
  • توپ آسمان، انتشارات مدرسه
  • ترانه‌های شهروند کوچک، انتشارات نشر شهر
  • ترانه‌های عابر پیاده، انتشارات نشر شهر
  • مجموعه چهار جلدی شالی و داداش اش، انتشارات راه ابریشم
  • مجموعه ترانه‌های کودک، انتشارات قاب سبز
  • آقا مهدی جان سلام، انتشارات سوره مهر
  • دست بزنم به قلیون؟، انتشارات سوره مهر
  • دست بزنم به کبریت؟، انتشارات سوره مهر
  • دست بزنم به چاقو؟، انتشارات سوره مهر
  • مجموعه لالایی‌ها (در حدود ۶۰ قطعه لالایی)

فعالیت در صدا و سیما:

  • نویسنده و شاعر برنامه‌هایی از قبیل:
  • بچه‌های ایران، جام جم 
  • خونه به خونه، جام جم، مجید قناد
  • یک تابلو یک حماسه، شبکه دو، کودک و نوجوان، رضا فیاضی
  • فیتیله جمعه تعطیله، شبکه دو، کودک و نوجوان مجید قناد
  • آقاجون سلیمون، شبکه یک، گروه کودک، مسلم آقاجان زاده
  • من کی هستم، موسسه فرهنگی هنری صبا، حسن لیس
  • ماجراهای محله ما، شبکه دو، کودک و نوجوان، برادران ذاکری
  • بچه‌های بوستان، شبکه یک، نوجوان، حسن احمدی
  • سریال عکاسخانه، شبکه دو بزرگسالان، سید حسین مناجاتی
  • سریال شهر قشنگ، شبکه دو، نوجوان، سید حسین مناجاتی
  • مجموعه مثل‌ها، موسسه فرهنگی هنری صبا، ارژنگ
  • عصر بخیر بچه‌ها، شبکه دو، نوجوان، محمود سلامیان
  • ماجراهای امیر کوچولو، موسسه فرهنگی هنری صبا، شاهین بهزادی
  • قصه‌های تپل، موسسه فرهنگی هنری صبا، نورالله رضایی
  • مجموعه آتش نشانی، موسسه فرهنگی هنری صبا، روانبخش صادقی
  • اورژانسی‌ها، شبکه دو، کودک، فریبا توکلی
  • آفتابگردون، شبکه دو، نوجوان ،کوروش ذاکری
  • سراینده کلیپ‌های مناسبتی
کلیدواژه
لینک کوتاه

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.