اگرچه پژوهشهای اندکی دربارهی فواید استفاده از رمانهای گرافیکی انجام شده، اما بسیاری از پژوهشگران دریافتهاند که خواندن این متنهای چندجانبه، مهارتهای خواندن و زبانشناسی و درک مطلب را در دانشآموزان تقویت میکنند. رمانهای گرافیکی و کتابهای مصور، عناصر ادبی و دیداری را درهم میآمیزند که سبب تقویت مهارتهای درک دیداری و درک مطلب میشوند.
«سرافینی»[1] با پژوهش دربارهی رمانهای گرافیکی به این نتیجه رسید، هنگامی که دانشآموزان با رمانهای گرافیکی کار میکنند، نه تنها باید نشانههای دیداری و متن طراحی شده را در کنار مهارت خواندن تصویرها پردازش کنند، بلکه باید از مهارتهای ادبی مانند تصویرسازی، چکیدهسازی، پرسشگری و پیشبینی نیز استفاده کنند. به باور او، دانشآموزان با خواندن این کتابها، از تحلیل نشانههای دیداری متن، به توصیف عناصر ادبی و ویژگیهای طراحی در کتاب میرسند.
در پژوهشی مشابه، «رفاعی»[2] برای بررسی درک کتابهای مصور، که ریشه در رویدادهای حقیقی دارند، هشت زن و مرد بزرگسال را زیر نظر گرفت. او نیز مانند سرافینی به این نتیجه رسید که خوانندگان کتابهای مصور برای درک این کتابها مهارتهای گوناگون ادبی را به کار میگیرند.
اما «گریفیت»[3] دیدگاه دیگری دربارهی خواندن تصویر و متن در این کتابها دارد. به باور او گرچه تصویرها در رمانهای گرافیکی مهماند، اما تنها میتوانند به درک نیمی از کتاب کمک میکنند. او میگوید که تصویر درون متن، به اندازهی خود متن مهم است. با این حال، تنها نیمی از درک دانشآموزان از متن با این تصویرها به دست میآید. ماهیت دیداری رمانهای گرافیکی و کتابهای مصور با مهارت خواندن در یک راستا است و خوانندگان برای درک کامل متن باید از هر دو مهارت استفاده کنند. برای درک کامل متن، خواننده باید به عناصر دیداری متن توجه کرده و از مهارتهای ادبی استفاده کند.
دربارهی این موضوع پژوهشهای بیشتری شده است که چه نوع مهارتهای ادبی برای خواندن رمانهای گرافیکی و کتابهای مصور نیاز است. در یک دیدگاه کلی پژوهشگران دریافتهاند که این متنهای دیداری مهارتهای انتقادی را گسترش میدهند و نگاه ژرفتری به عناصر داستان دارند.
«جیکوبز»[4] در توضیح ویژگیهای رمانهای گرافیکی میگوید که این هنر، جنبههای گوناگون هوش چندگانه را دربر میگیرد. رمانهای گرافیکی دربردارندهی مهارتهای زبانشناسی، آوایی، دیداری و حرکتی هستند. از این رو با خواندن آنها بخشهای گوناگون ذهن دانشآموزان به کار گرفته میشود و درک دانشآموزان افزایش مییابد.
«فوکوناگا»[5] روی دانشآموزانی پروهش کرد که زبان ژاپنی میآموختند. او دانشآموزان را به خواندن کتابهای مصور ژاپنی و تماشای پویانمایی به زبان ژاپنی واداشت. در حقیقت دانشآموزان در کلاس، دانش خود را از خواندن رمانهای گرافیکی و تماشای پویانمایی به دست میآوردند و آنها را برای کار در کلاس به کار میبردند. محرکهای دیداری در درک آنچه خوانده و دیدهاند و همچنین به کارگیری دانشی که به دست آوردهاند به آنها کمک میکند. اگرچه این دانشآموزان زبان ژاپنی میآموختند، اما میتوان در آموزندگان زبان انگلیسی که با رمانهای گرافیکی، ساختار زبان را میآموزند نیز نتیجهی مشابهی را پیشبینی کرد.
شماری از پژوهشگران به این حقیقت اشاره کردهاند که رمانهای گرافیکی، داستان را از راه هنر روایت میکنند. از این رو، ابزار بسیار خوبی برای کمک به درک و ساخت داستان هستند.
«موریسون»[6] مراحل گوناگونی را که دانشآموزان برای ساخت رمان گرافیکی باید طی کنند توصیف میکند. برای نوشتن رمان گرافیکی، باید صفحهبندی، چگونگی پیشبرد داستان، طرح و روایت و همچنین عناصر ادبی و شخصیتپردازی قوی را در نظر بگیرند.
خوانندگان رمانهای گرافیکی یا کتابهای مصور برای درک متن باید از همان تکنیکهای ادبی استفاده کنند که نویسنده هنگام نوشتن داستان به کار برده است. دانشآموزان هنگام خواندن رمان گرافیکی، متن را تحلیل میکنند، دربارهی تصویرها، کلمات و سرعت روایت داستان میپرسند تا دربارهی آنچه میخوانند به درک کامل دست یابند. خوانندگان با دقت در فضا، رنگ، شخصیتپردازی و دیگر ویژگیهای ادبی، میتوانند اطلاعات پایهای را برای خواندن و درک داستان به دست آورند.
برای خواندن رمان گرافیکی پیوند با ادبیات مهم است. اگر دانشآموزان فکر کنند که آنچه میخوانند با زندگی آنها یا جامعه گره خورده است، پیوند محکمتری با ادبیات برقرار میکنند و داستان و عناصر آن را بهتر درک میکنند. پژوهشگران باور دارند که برای پیوند دانشآموزان با رمانهای گرافیکی باید از داستانهایی استفاده کرد که شخصیتهای جوان و نوجوان را به تصویر میکشند.
دانشآموزان از خواندن داستانهایی که دربارهی جوانان و مشکلات دوران جوانی نوشته شدهاند، لذت میبرند. اگر آنها بازتابی از زندگیشان را در داستان ببینند با متن پیوند ژرفتری پیدا میکنند و این پیوند مهم سبب میشود که خوانندگان جوان مهارتهای خود را به کار بگیرند و باورها، سرگذشت و مهارتهایشان را بر پایهی داستان ارائه دهند. در بیشتر برنامههای درسی، داستانهایی استفاده میشود که موضوعشان ورود به بزرگسالی است. داستانهای گرافیکی راهی برای شناساندن ادبیات نوجوانان به دانشآموزان است. در این داستانها شخصیتها هم با چالشهای ورود به بزرگسالی مانند تناقض با خود، خانواده و جامعه روبهرو میشوند و هم مفاهیمی مانند عشق، عدالت اجتماعی و معنای زندگی را میآموزند. پژوهشها نشان میدهند آن دسته از دانشآموزان که از ابتدا میکوشند با متن پیوند برقرارکنند،کتابهای مصور بهتری را میسازند و از روند خلاقیت خود لذت میبرند.
خرید کتابهای کمیک استریپ/ رمان گرافیکی
«هیوز»[7] و همکارانش در پژوهش روی دو گروه از دانشآموزان در مدرسههای مختلف، از شرکتکنندگان خواستند که یک رمان گرافیکی بر پایهی شرایط زندگیشان درست کنند. آنها دریافتند که بسیاری از دانشآموزان در آعاز نسبت به این کار مقاومت نشان دادند و علاقهای به افزودن جزئیات بیشتر به داستانشان نداشتند. بیشتر دانشآموزان با اینکه انگیزهای برای نوشتن دربارهی جزئیات نداشتند، پروژه را به پایان رساندند. نتیجهی کار با توجه به اعتماد دانشآموزان به مهارتهای هنری و درک آنان از پروژهای که در آن شرکت کرده بودند، متفاوت بود. هیوز موفقیت دانشآموزان را به ارتباط آنها با مطالعه نسبت میدهد. دانشآموزان به داستانهایی که در پیوند با زندگی شخصیشان هستند، احساس مالکیت دارند و همین به آنها انگیزهی لازم برای بیان داستانشان را میدهد.
رمانهای گرافیکی داستانهایی را در سبکها و موضوعهای گوناگون و برای مخاطبان با سلیقههای گوناگون به تصویر میکشند. بسیاری از پژوهشگران این رمانها را هم ابزاری برای سوادآموزی میدانند و هم برای خواندن در ساعتهای خارج از درس توصیه میکنند. رمانهای گرافیکی با بررسی مسائل روز، میتواننددکلاس انگلیسی را با مطالعات رسانهای و اجتماعی درآمیزند. رمانهای گرافیکی پلی برای رسیدن به موضوعات تاریخی، اجتماعی و علمی هستند که آنها را با روشی جذاب برای دانشآموزان مطرح میکنند.
کتابک رمانهای گرافیکی را به شما معرفی میکند:
معرفی کتاب خود دوستداشتنی من
معرفی کتاب مدرسهی حشرات باحال
معرفی کتاب مجموعهی قورتش بده