پیش از خواندن این گفتوگو، بخش نخست آن را مطالعه کنید: گفتوگو با مدیر موزه کودکی ایرانک – بخش نخست
- چه کسانی یا نهادهایی از ابتدای راه اندازی موزه از آن پشتیبانی مالی و فرهنگی کردهاند و اکنون چه کسانی و نهادهایی این پشتیبانی را ادامه می دهند؟
همانطور که پیش از این هم گفتم در سال 1397 به پشتیبانی مالی و معنوی دو شرکت مهندسی: گروه توسعه کسب و کار آذرستان به مدیریت سرکار خانم پروین امینی و مهندس توحید زورچنگ و شرکت تضامنی محمد عطاردیان و همکاران به مدیریت مهندس محمد عطاردیان - ایده راهاندازی نمایشگاه- موزه کودکی ایرانک تحقق پیدا کرد. البته این را هم باید اضافه کنم گروه توسعه کسب و کار آذرستان پیش از این و در سال 1393 در باغ موزه نگارستان با موسسه و فعالیتهای موزهای آن آشنا شده بودند و از همان زمان در پروژههای ترویجی دیگر موسسه را همراهی میکردند، به ویژه در برنامه «با من بخوان» و ساخت و راهاندازی کتابخانههای کودک محور در شهرها و روستاهای دور و نزدیک و خوشبختان همچنان این همراهی در تمام زمینهها ادامه دارد. همزمان از پشتیبانی معنوی و مشاورههای خوب همراهانی همچون استاد فرشید مثقالی، هنرمند فرهیخته ثمیلا امیرابراهیمی و تصویرگر به نام سوئدی ماریت تورن کویست برخوردار بودیم، و فرهیختگانی همچون آرسینه ماردیروسیان که شکلگیری اولیه موزه را مدیون او و دیگر دوستان جامعه ارامنیان هستیم که با اهدا اشیا به غنای آرشیو موزه کمک بسیار کردند، کامران ملک مطیعی، ثریاقزل ایاغ، خانواده مافی (یحیی مافی و فرنگیس سهراب)، شورای کتاب کودک، نینا وزیری و فائزه پژوهش گرامی که همیشه به صورت داوطلبانه در موزه حضوری پر رنگ داشتند و دیگرانی که همچنان با اهدا میراث خانوادگی به غنای موزه کمک میکنند و خانوادههایی که با حضور خود در موزه نمیگذارند چراغ این مجموعه فرهنگی خاموش شود.
- آیا به نظر شما می شود موزههای کودکی را به گونهای اداره کرد که از نظر اقتصادی خودکفا و حتا درآمدزا باشند؟
پاسخ به این سوال در حال حاضر کمی دشوار است. برای اینکه یک مجموعه فرهنگی بتواند از نظر اقتصادی خودکفا و حتا درآمدزا باشد، باید بتواند برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت داشته باشد و قدرت برنامهریزیهای خرد و کلان. با بحرانهای اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی موجود و عدم حمایت بخش دولتی، عملا این قدرت از برنامهریزان فرهنگی بخصوص در بخش خصوصی گرفته شده است. اما در وضعیت به سامان میتوانم به یقین بگویم خانوادهها از فعالیتهای فرهنگی- هنری با کیفیت و متفاوت استقبال میکنند. و نه تنها خود در این برنامهها بارها و بارها شرکت میکنند، حتا حاضر هستند شرایط استفاده خانوادههای کم برخوردار را از این امکانات تسهیل کرده و با کمکهای مالی در این زمینه با مجموعههای فرهنگی مشارکت کنند.
- با توجه به سختی کار موزهداری در ایران، مشکلاتی که در سر راه است چیست؟
در حال حاضر چالشهای پیش روی موزهها بسیار است، به ویژه برای موزههای خصوصی. در سوال پیشین شما به بحرانهای اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی که قدرت برنامهریزیهای حتا کوتاه مدت را از موزهداران میگیرد اشاره کردم. به آنها اضافه کنید نداشتن فضای فیزیکی مناسب و دایمی که هزینه تامین آن بسیار سنگین است، به ویژه زمانی که دولتیان ارادهای برای پشتیبانی از کارهای بنیادین را ندارند، تامین بودجه حفظ و نگهداری مجموعهها و جذب نیروی انسانی حرفهای و تبلیغات یکی دیگر از چالشهای پیش روی موزه کودکی ایرانک طی این سالها بوده و هست. بسیاری از بازدیدکنندگان از اینکه تاکنون در مورد چنین موزهای اطلاع نداشتهاند متعجب هستند و از ما میخواهند تبلیغات و اطلاعرسانی را در مورد موزه و برنامههای آن گستردهتر کنیم. و ما باید بارها و بارها توضیح دهیم که استفاده از رسانههای پر مخاطب گاه امکانپذیر نیست و در بیشتر موارد هزینهبر است. حتا اداره میراث فرهنگی استان تهران که صادر کننده مجوزهای مجموعهداری و موزهداری است فهرستی از موزههای ثبت شده در استان تهران را برای اطلاعرسانی و کمک به شناخته شدن ظرفیتهای موجود روی سایت خود قرار ندادهاند. علیرغم درخواستهای شفاهی و کتبی پیدرپی در موزههای پر تردد تبلیغی از موزههای دیگر نمیگذارند. در مناسبتهای گوناگون میراث فرهنگی که در همین شهر تهران وزارت میراث فرهنگی با همراهی شهرداری تهران برای مدتی کوتاه برخی از بیلبوردهای شهری را به معرفی موزهها اختصاص میدهند، شما معرفی از موزههای خصوصی همچون موزه ما نمیببینید. جالب است بدانید بیش از دوازده سال است تهران شعار «تهران شهر دوستدار کودک» را مطرح میکند. اما هیچگاه به چند موزهای که به یکی از بندهای تصویبنامهی کمیته شهر دوستدار کودک تحقق بخشیدهاند توجه نکردهاند.
- موزه کودکی ایرانک از بستر یک کار پژوهشی بزرگ جوشیده و رشد کرده است. این پژوهش و پژوهش مشابه دیگر به نام مطالعات کودکی که در موسسه در جریان است، چه قدر به ژرفابخشی مفهوم یک موزه پژوهشی و کاربردی کمک کرده است؟
همیشه نخستین توضیحی که در بدو ورود به بازدیدکنندگان بزرگسال موزه داده میشود این است که آنچه در این موزه میبینید و میشنوید، بخشیهایی از دستاوردهای دو پروژه پژوهشی «تاریخ ادبیات کودکان ایران» و «کودک و کودکی در ایران» است. در تابلوهای اطلاعاتی کنار هر جعبه آینه نیز به این دو منبع مرجع اطلاعاتی اشاره شده است. از آنجا که چیدمان روایتی موزه نیز بر پایه اطلاعات این دو پژوهش است به درستی سیر تحول و تغییرات فرهنگ کودکی و جایگاه کودک در بستر زمان دیده میشود. بسیار پیش آمده که در پاسخ به سوالات بازدیدکنندگانی که با دید پژوهشی به موزه آمدهاند به کتابهای 10 جلدی تاریخ ادبیات کودکان ایران استناد کرده و ارجاع دادهایم. و حتا کتابها را در دفتر موزه در اختیارشان گذاشتهایم تا یادداشت برداریهای خود را تکمیل کنند. البته اگر میتوانستیم بانک اطلاعاتی تاریخ فرهنگ کودکی ایرانک، کتابخانه تحقیقاتی موسسه را که جامعترین بانک اطلاعاتی در این حوزه موضوعی است و بخشی از آن در سایت iranak.org قرار گرفته است را در موزه مستقر کنیم، میتوانستیم اطلاعرسانی جامعی در حوزه تاریخ فرهنگ کودکی از دوره باستان تا روزگار نو به تمامی پژوهشگران به ویژه دانشجویان داشته باشیم. این ظرفیت در مجموعه وجود دارد. امیدواریم در آینده نزدیک این مهم هم با داشتن فضای فیزیکی بزرگتر و بهتر تحقق پیدا کنند. بسیاری از موزهها در کنار مجموعه خود کتابخانههای کوچک و بزرگ مرتبط با موضوع مجموعه خود دارند. موزه کودکی ایرانک نیز از آنجا که برآمده از برنامه پژوهشی گسترده است، اگر میتوانست در کنار کتابخانه تحقیقاتی موسسه با بیش از ۱۰۰ هزار رکورد اطلاعاتی دستهبندی شده قرار گیرد. سطح دیگری از اطلاعرسانی در این زمینه موضوعی ارایه میداد که قطعا مورد استقبال بیشتر پژوهشگران قرار میگرفت.
- و مردم چه گونه به جمعآوری اشیاء و اسنادی که در موزه یا انبار موزه است کمک کردهاند؟
اشیا مربوط به کودکان همه اسناد تاریخی برای مطالعات کودکی هستند که موسسه در طول همه این سالها به شناسایی و گردآوری آنها پرداخته است. این اشیا و اسناد به سبب تعلق آنها به کودکان معمولا کم ارزش پنداشته شدهاند و دارندگان آنها در بسیاری موارد در نگهداری آنها بیتوجه بودهاند و در هر اسبابکشی و در هر خانه تکانی اولین دورریزها همین کودکانهها بودند. برخى از این منابع در پستوى خانهها با هویتى بىارزش، کمارزش و در بهترین حالت به عنوان میراث خانوادگى از یادها رفتهاند. با به نمایش درآمدن این کودکانهها در نخستین نمایشگاه- موزه کودکی خوشبختانه بسیاری از فرهیختگان و علاقهمندان به تاریخ فرهنگی کودکی به موسسه در شناسایی و گردآوری مواد بیشتر با ما همگام شدند، و میتوانم بگویم چیزی حدود 80 درصد از مجموعه اشیا و مستندات موزه، توسط مردم به موزه اهدا شدهاند و یا در برخی موارد به صورت امانی در اختیار موزه قرار گرفته است. سال گذشته که شعار روز جهانی میراث فرهنگی و موزهها «قدرت موزهها» بود. من گفتم قدرت موزههایی همچون ما حضور مردم است چه در مقام بازدیدکنندگان خوب و چه در مقام اهدا کنندگان میراث فرهنگی خانوادگی.
- در سنجش با وضعیت آموزش و پرورش و این که موزهها امروزه در برنامه درسی بسیاری از کشورها نقش دارند، مخاطبان کودک و نوجوان چه میزان میتوانند در ارتباط با موزه بیاموزند و چه قدر این کار روی تفکر آنها از جنبه آشنایی با میراث فرهنگی و نگهداری از آن نقش دارد؟
همانطور که شما هم اشاره داشتید در بسیاری از کشورها موزهها همانند کتابخانهها در کنار فعالیتهای رسمی آموزش و پرورش به اطلاعرسانی، آموزش و پر کردن اوقات فراغت کودکان در حوزههای مختلف کمک میکنند. زیرا موزهها موقعیتهای بیشتری را برای یادگیری و دستیابی به تجربه و الگو گرفتن ایجاد میکنند، کودکان و نوجوانان که به فضاهای فرهنگی متنوع همچون موزهها میروند و میبینند و میشنوند و تجربه میکنند به شناختی نو از زبان دست مییابند، با کارکردهای نمادها و نشانهها و مهارتهای درک دیداری- شنیداری آشنا میشوند، که همگی مهارتهای بنیادی سواد، یعنی شنیدن، دیدن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن را پشتیبانی میکند. در ایران نیز به عنوان نمونه دستاندرکاران آموزش و پرورشی همچون معصومه سهراب و یحیی مافی در کتاب تجربههای مدرسهداری که به تجربههای آنها در مدرسه و کودکستان مهران در سالهای 1332- 1357 بازمیگردد، اشاره میکنند که «بازدید از یک موزه، مسائلی را در ذهن کودک بیدار میکرد که مدتها فکر او را به خود مشغول میداشت». و واقعا نیز این حق کودکان است که از هر طریقی که میخواهند به غیر از دسترسی به امکانات آموزش رسمی، با هدف ترویج رفاه اجتماعی، معنوی و اخلاقی و بهداشت جسمی و روانی، دسترسی به اطلاعات داشته باشند. و موزهها یکی از مراکز فرهنگی هستند که باید در برنامهریزیهای آموزشی با رویکرد توسعه پایدار قرار گیرند، چرا که موزهها با پژوهش روی تاریخ میراث فرهنگی، هنری، صنعتی و... بجای مانده از زیست انسانی و با بازنمایی گذشته و فراهم کردن امکان مرور دیداری- شنیداری این تاریخ در یک بازه زمانی کوتاه در برابر دیدگان بازدیدکنندگان به ویژه بازدیدکنندگان کودک و نوجوان به آنها کمک میکنند تا با نگاهی به جایگاه گذشته خود و مقایسه آن با جایگاه امروز، برای آینده خود و نسلهای بعد برنامهریزی کنند.
حال تصور کنید کودکان و نوجوانان بتوانند این آشنایی را با تاریخ فرهنگ کودکی و آشنایی با میراث ادبی، فرهنگی و هنری کودکی سرزمینشان شروع کنند. با اشیا و اطلاعاتی که برای آنها ملموستر و آشناتر است. گسترش فرهنگ موزهای یکی از راههای موثر برای بالا بردن درک پدیدههای فرهنگی در کودکان و نوجوانان است. و توجه آنها به آداب موزهگردی و مانوس شدن با گردشگری موزهای.
- موزه کودکی ایرانک چه برنامههایی را برای آشنایی کودکان و نوجوانان و بزرگسالان به شکل روزانه یا هفتگی دارد که افزون بر دیدار از موزه است؟
بخش اصلی برنامههای چه در برنامههای میان هفته و بازدیدهای گروهی آموزشگاهی و گردشگری و چه بازدیدهای آخر هفته خانوادگی قطعا بازدید از اشیا مرتبط با زندگی کودکان از دوره باستان تا روزگار نو است که همیشه سهم زیادی از برنامههای موزه را به آن اختصاص میدهیم. اما زندگی کودکان جلوههای دیگری نیز داشته که بر حیات کودکان تاثیر بسیار داشته و دارد. همچون میراث ادبی و میراث هنری. برای آشنایی با این عرصههای فرهنگ کودکی، برنامههایی را به مناسبتهای گوناگون ملی و بینالمللی در قالب کارگاههای ساخت عروسکهای نمایشی و اسباببازی و برنامههای ترانهخوانی و موسیقی، متلخوانی، قصهگویی نمایشی، بلندخوانی نمایشی، نمایشهای عروسکی، نمایشهای سایه، نمایشهای محیطی، نمایش فیلم و بازیهای دستهجمعی برنامهریزی و اجرا میکنیم.
که در برخی برنامههای مناسبتی از همکاری گروههایی خارج از موزه برخوردار بودیم، همچون: شورای گسترش صلح برای کودکان؛ گروه تیله رنگی؛ گروه کوچ؛ گروه مجسمه سازی شرکت کنگو؛ گروه دلقکان بدون مرز. ... و به تازگی هم به مناسبت جشن تیرگان و هفته صرفهجویی در آب با مشارکت کمیته آب، انرژی و محیط زیست، نشریه تخصصی مهر آب، مرکز بینالمللی قنات و سازههای تاریخی آبی (وابسته به یونسکو) و انجمن روابط عمومی ایران، دو برنامه ویژه ترانه و موسیقی «کوکآب» و «چولیقزک و چمچهخاتون» را در موزه اجرا کردیم. این برنامهها و فعالیتها کاملا تعاملی و همکنشانه طراحی و اجرا میشوند، که حتا برای کودکان دیروز که به هر دلیلی از این تجربهها در دوران کودکی محروم بودهاند نیز جالب و پرکشش است. اگر هر یک از بازدیدکنندگان این کودکانهها را نچشیدهاند موزه کودکی مکان خوبی است برای تجربههای کودکانه فارغ از سن و سال و اگر چشیدهاند و فراموش کردهاند دوباره به خاطر میآورند و تجربه میکنند. موزه کودکی بهترین جا برای چشیدن طعم شیرین نوستالژیهای کودکی است. ما در دوره پساکرونا که پیوندهای ارتباطی همگان در تعامل و کنش با دیگران و با محیط به طوری جدی گسسته شده بود، از ادبیات به ویژه از موسیقی و ترانه بسیار بهره گرفتیم تا این پیوندها و روحیه کارگروهی و همکنشانه را با حس خوب از یک هارمونی زیبای موسیقایی ترمیم کنیم. و به جرات میتوانم بگویم به لطف کارهای زیبای هنرمندان خلاق موزه در این زمینه موفق بودیم.
در سایت کتابک بخوانید: تجربهای متفاوت از جشن تیرگان یا جشن آبریزگان در موزه کودکی ایرانک
- استقبال مدارس و مهدها و پیش دبستانیها از موزه چه گونه بوده است و چه گونه این نهادها میتوانند از موزه بازدید کنند؟
طی این سالها یعنی از مرداد 1398 تا اسفند همان سال و بعد از آن از آبان 1400 تا کنون بیش از ... آموزشگاه با ... بازدیدکننده از موزه کودکی ایرانک بازدید داشتند. البته باید سال تحصیلی 1401 تا 1402 را لحاظ نکنیم، چرا که بیشتر مجوزهای خروج از آموزشگاهها به دلایل گوناگون لغو میشد و یا خیلی از آموزشگاهها رغبتی به قبول مسئولیت خروج دانشآموزان از آموزشگاه را نداشتند. این میزان بازدید از یک موزه خصوصی با موضوع مرتبط با زندگی کودکان در شهری همچون تهران با بیش از 4هزار آموزشگاه و یک میلیون دانشآموز در مقاطع مختلف تحصیلی یعنی هیچ. البته که هزینه بلیت در تصمیم مدیران برای هماهنگی بازدیدها موثر بوده، اما این میزان بازدید هیچ تناسبی حتا با آمار مدارس و دانشآموزان خانوادههای فرادست تهرانی هم ندارد. تعداد مدارس غیرانتفاعی تهران چیزی حدود 2000 آموزشگاه با بیش از180هزار نفر دانشآموز در مقاطع مختلف تحصیلی است.
ما زمانیکه به نمودار آماری همین بازدیدکنندگان مثلا در بهار امسال که به تفکیک گروه سنی و جنسیت است نگاه میکنم، دقیقا نموداری پلیکانی را میبینم که از گروه سنی 2- 6 سال به طرف گروه سنی 13 تا 18 سال سیر نزولی دارد. این سیر کاهشی تعداد بازدیدکنندگان بین بازدیدکنندگان دختر با پسر هم معنادار است و تعداد بازدیدکنندگان پسر کمتر از بازدیدکنندگان دختر است.
در مورد گروه سنی دلیلی همچون نام موزه -موزه کودکی ایرانک- به یقین تاثیرگذار است. بسیاری در تماسهای تلفنی و پیامکها در فضای مجازی میپرسند: آیا این موزه برای بچههای 8 سال به بالا هم جذابیت دارد؟ آیا به درد نوجوانان هم میخورد؟ آیا ما به عنوان والدین هم میتوانیم در برنامهها باشیم؟ و پاسخ همیشه این است که این موزه برای گروه سنی 2 تا 99 سال است و هر کس به تناسب گروهسنی و نیاز اطلاعاتی خود میتواند از تورهای موزه بهرهمند شود و لذت ببرد. اما در تفکیک جنسیتی که تعداد دخترهای بازدیدکننده از موزه بیشتر از تعداد بازدیدکنندگان پسر است هیچ دلیل روشنی را نمیتوانیم پیدا کنیم. آیا پسران را بیشتر به مراکز تفریحی پر هیجان میبرند؟ واقعا نمیدانم. مثل تعداد شرکت کنندگان در کنکور است. همیشه تعداد دخترها بیشتر از پسرها است. شاید این نشان دهنده توجه بیشتر آموزشگاههای دخترانه و خانوادههای دارای فرزند دختر است که بیشتر به فضاهای فرهنگی و هنری برای گذران اوقاتفراغت و بازدیدهای گروهی توجه میکنند.
در نظام آموزشی فعلی شوربختانه گروه نوجوانان و دبیرستانیها چند دهه است که درگیر بحث کلاسهای آمادگی کنکور و تکنیکهای تستزنی هستند. من از اوایل دهه 90 که مسئولیت آرشیو و موزه را برعهده دارم کمتر شده برنامه بازدید گروهی از طرف یک دبیرستان هماهنگ شود،
موزه در طول هفته یعنی روزهای یکشنبه و دوشنبه و چهارشنبه در قالب تورهای 2 ساعته با هماهنگی قبلی پذیرای آموزشگاهها است. در این تورها بازدیدکنندگان به فراخور سن، از اشیا مرتبط با زندگی کودکان از دوره باستان تا اواخر دهه 50 بازدید میکنند، دو قصه میشنوند و چند بازی سنتی گروهی اجرا میکنیم.
- اکنون در برخی دانشگاهها رشته کارشناسی ادبیات کودکان وجود دارد و شمار بسیاری از دانشجویان در رشته گرافیک و تصویرگری تحصیل میکنند. تا چه میزان این رشتهها میتوانند از موزه کودکی سود ببرند و دانشگاهها و دانشجویان چقدر از این موزه استقبال کردهاند. شما از جامعه دانشگاهی چه انتظاری دارید؟
خوب مطالعات کودکی یک موضوع پژوهشی بینرشتهایی است. با چیدمان فعلی موزه که بخشی از موضوعات را به دلیل محدودیت فضا نداریم، دانشجویان ادبیات کودک، کتابداری و اطلاعرسانی، تربیت معلم، گرافیک و تصویرگری، مردمشناسی، حقوق، سینما و تئاتر، باستانشناسی، ... با یک تور 2 ساعته میتواند با پیشینه فرهنگ کودکی و جایگاه کودک آشنا شده و نمونههای از اشیا و اطلاعات مرتبط با رشته خود را ببیند. تا جایی که اطلاع دارم رشته ادبیات کودک در سطح کارشناسی ارشد در دو دانشگاه دولتی در تهران - تربیت مدرس و دانشگاه شهید بهشتی- و چند دانشگاه علمی- کاربردی تدریس میشود. و واحد ادبیات کودکان در چند دانشگاه دولتی، آزاد و علمی کاربردی در تهران برای رشته کتابداری و اطلاعرسانی، علوم تربیتی و تربیت معلم تدریس میشود، من دانش آموخته رشته کتابداری و اطلاعرسانی هستم در سه مقطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد این واحد را گذراندهام و خوشبختانه در دوره کاردانی این واحد را با زنده یاد استاد فرهیخته ثریا قزلایاغ گذراندم. به خاطر دارم ایشان افزون بر اینکه مجموعه شخصی خود از کتابهای کودکان را در کتابخانه دانشکده در اختیار دانشجویان قرار میدادند، ما را چند جلسه به شورای کتاب کودک بردند تا هم با دست اندرکاران ادبیات کودکان که در شورا رفت و آمد داشتند آشنا شویم و هم با نخستین نهاد ادبیات کودک در ایران. اکثر دانشجویان ایشان در دورههای مختلف هم اکنون از اعضای فعال شورای کتاب کودک هستند.
مطمئن هستم اگر آن زمان موزه کودکی ایرانک بود قطعا استاد به همراه دانشجویان به موزه میآمدند. چون بارها در طی این مدت به همراه گروهی از دوستان از موزه بازدید کردند، یادشان گرامی و مانا. کم پیدا میشوند استادانی که به معرفی منابع مرجع و نهادهای مرتبط با رشته خود بپردازند. تا کنون بازدیدهای دانشگاهی بسیار اندک بوده، اما دانشجویانی بودند که خود شخصا به بازدید موزه آمدهاند و برخی از آنها گفتهاند، ایدههای خوبی برای پایاننامهها و یا پژوهشهای دانشگاهی خود گرفتهاند. به نظر من استادان و مدیران گروههای علمی دانشگاهی و آموزشگاهی باید از این ظرفیتهای فرهنگی برای آشنایی بیشتر دانشجویان با تاریخ فرهنگ کودکی استقبال کنند. این میتواند یک ارتباط دو سویه خوب میان مراکز پژوهشی با مراکز دانشگاهی و آموزشی باشد. بارها از آنها برای برای بازدید دعوت کردهایم اما بازخوردی نداشتیم. خود من چند نشست تخصصی و کارگاههای آموزشی شورای کتاب کودک، خانه کتابدار کودک و نوجوان، انجمن ترویج علم و یونسکو، اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، شهرداری منطقه یک را در فضای موزه چه بصورت آنلاین و چه به صورت حضوری داشتم که بسیار بازخورهای خوبی داشت. پیشنهادم به تمامی مربیانی که با کودکان دورههای آموزشی فرهنگی- هنری دارند این است که حتما یک جلسه از کلاسهای خود را در موزه تشکیل دهند. مطمئن هستم نتیجه کار فراتر از انتظار آنها خواهد. همینطور استاتید دانشگاه و مراکز پژوهشی کودک و کودکی.
آیا شما برای کودکان آسیبپذیر مانند کودکان کار یا کودکان محروم که خودشان نمیتوانند از موزه بازدید کنند برنامه حمایتی دارید؟
بله، از آنجایی که معتقد هستیم همانطور که کمبود و فقر غذایی، بدی شرایط بهداشتی کودکان در خانوادههای کم برخوردار آنها را تهدید میکند. کمبود امکانات آموزشی و پرورشی و فرهنگی نیز این کودکان را از شادی و بیخیالی دوران کودکی محروم میکند. آنها کودکان بدون کودکی خواهند شد که به نوعی قربانی همه جانبهی بیعدالتیهای اجتماعی میشوند. لذا در تمام نمایشگاه- موزههای کودکی که تا کنون برگزار کردهایم با ایجاد صندوق حمایتی که بخشی بودجه آن از درآمد موزه تامین میشده است و بخش بیشتری از آن توسط خیرین و نیکوکاران فرهنگی تامین میشد، شرایطی را برای ورود رایگان این گروهها به موزه فراهم کردیم، حتا کودکان مهاجر افغانی که فکر میکنیم اگر با فرهنگ کودکی کشور میزبان آشنا شوند قطعا میتوانند تعاملی بیشتر و بهتر با کودکان و دیگر شهروندان کشور میزبان داشته باشند، تا کودکان محروم ایرانی ساکن تهران و حومه، تا گروههایی با نیاز ویژه همچون نابینایان، ناشنوایان، کم توانان جسمی- ذهنی و حتا سالمندانی که در خانههای سالمندان به فراموشی سپرده شدهاند.
- همکاران بسیاری در کار موزه در کنار شما هستند. شیوه تعامل آنها با مخاطبان چهگونه است و چه دستورکاری برای این زمینه دارید؟
همکاران خوب موزه از میان کسانی انتخاب شدهاند که با کودکان کار کردهاند و کارگاههای موزه کودکی را گذراندهاند. شیوههای تعامل با گروههای سنی مختلف را آموختهاند و تجربه کردهاند، و هر کدام به سهم خود در طول تورهای موزه باید در تعامل با مخاطبان باشند و به نیازهای اطلاعاتی آنها توجه داشته باشند. و مترصد موقعیتهایی برای ثبت و ضبط دادههای جدید از تاریخ فرهنگ کودکی که یک بازدیدکننده میتواند در اختیار ما بگذارد و یا ثبت تجربههای جدید از تعامل با مخاطبان. در یک برنامه مدون هر یک از راهنماهای ما سهمی در برگزاری تورها دارند و بازدیدکنندگان راهنمایی را نمیببینند که همچون برخی از موزهها به عنوان صرفا مراقبت از اشیاء کنجی از سالن نشسته باشد تا مخاطبان از او درخواستی کنند. بسیاری از راهنماهای ما موفق به ثبت خاطرات خوبی از دوره کودکی بازدیدکنندگان شدهاند و یا با معرفی آنها به من زمینهی یک گفتوگوی خوب و مفصل را فراهم کردهاند.
- و سخن آخرتان در باره موزه داری کودکی، امیدها و ناامیدیها؟
از امیدهای چند ساله اگر بگویم، داشتن ثبات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در جامعه برای برنامهریزیهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت است و امید داشتن یک موزه دایمی در فضایی مناسب و بسیار وسیعتر.