سواد فرهنگی و ترویج خواندن در منظومه تعلیم و تربیت ایرانی

خاستگاه موضوع در نوشتار حاضر یکی از نخستین و پیشگام‌ترین آثاری است که مفهوم «سواد فرهنگی» را به‌طور جدی در فضای فکری، آموزشی، فرهنگی و تعلیم و تربیت (پداگوژیک) ایرانی با دو بازوی قدرتمند نظر و عمل معرفی می‌کند: «سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل، نوشته‌ی زهره قایینی، بهار 1404».

این کتاب داستان نزدیک به دو دهه پویش، کوشش و کُنش «با من بخوان» فقط در بخش سواد فرهنگی و ترویج خواندن را آینه‌گردانی می‌کند. پداگوژی ایرانی بیش از هر چیز نیازمند داستان است؛ یعنی مارپیچی رفت و برگشتی بین میدان، اندیشه‌ها و معنابخشی به آنها. اگر آب و هوای پداگوژی ایرانی گرگ‌ومیش است؛ اگر طرح تحول‌های مستمر آموزش و پرورش، در سطح رسمی آن و حتی سطح غیررسمی، طرحی شکست‌خورده یا حداقل طرحی ناتمام است، هرچه بیشتر نیازمند روایت‌های خودمانی و داستان ایرانی هستیم؛ روایت‌های کاملاً پدیدارشناسانه برای آینه‌گردانی آموزشی خودمان. «با من بخوان» در وجه عملی آن گونه که مؤلف این کتاب در مقدمه آورده چنین هدف‌هایی را برای خود پیش پا گذاشته است:‌ هدف برنامه » با من بخوان» ایجاد تاثیرات عمیق در زندگی کودکان از راه سوادآموزی و کتاب‌خوانی است و رویکرد آن تقویت سواد پایه از راه ادبیات و سهیم شدن کتاب باکیفیت با کودکان و نوجوانان با روش بلندخوانی گفت‌وگویی و انجام فعالیت‌های خلاق هنری در پیوند با کتاب است. «با من بخوان» چندین مأموریت در برابر خود قرار داده است: ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی و گسترش علاقه‌ی پایدار به مطالعه و ادبیات، ترویج مفهوم سواد شکوفایی در جامعه، توان‌مندسازی مادران از راه سوادآموزی کاربردی، تقویت سوادپایه از راه ادبیات، تقویت سواد پایه و مهارت‌های زبانی کودکان مناطق دو زبانه. (سواد فرهنگی، پیش‌گفتار نویسنده)

معرفی کامل کتاب را در کتابک بخوانید: «سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل»: تازه‌ترین یافته‌ها درباره‌ی ترویج کتاب‌خوانی در تئوری و عمل

ترسیم چنین هدف‌ها، رویکرد و مأموریت‌هایی نشان می‌دهد که افق فکر برنامه‌ریزان آن بیش از همه برآمده از یک ضرورت تاریخی بوده است. این ضرورت تاریخی همان راهگشایی از بن‌بست تعلیم و تربیت در ایران است. در این باره در این مقدمه می‌خوانیم که:‌ «با من بخوان» اگرچه برپایه تجربه‌های پیشینیان چه تجربه‌های داخلی و چه تجربه‌های بین‌المللی شکل گرفته است، اما شکل‌گیری و راه‌اندازی آن پاسخ به یک ضرورت تاریخی بود. ضرورتی که برآمده از نیازهای چندگانه‌ی جامعه کودک و نوجوان ایران در دسترسی به کتاب‌های باکیفیت بود. برای این‌که به این نیاز پاسخ دهیم، باید همان رویکرد چندوجهی اجتماعی، فرهنگی و عملی را پایه کار قرار می‌دادیم. “با من بخوان» باید در بستری اجتماعی اجرا می‌شد که متنوع و جغرافیای گسترده‌ای دارد و گروه‌های بزرگی از کودکان در آن به سبب محرومیت‌های زیاد به کتاب کودک به طورکلی دسترسی ندارند، چه رسد به کتاب باکیفیت. از جنبه فرهنگی نیز این برنامه جدای از این که می‌بایست هم‌راه و هم‌ساز با نیازهای منطقه‌ای می‌شد، ضروری بود اصل همبستگی ملی را نیز در نظر می‌گرفت. و مهم‌تر از همه آن‌چه برای یک برنامه خاص در گستره مشخص جغرافیایی اهمیت دارد پیاده کردن آن ایده‌ها و دیدگاه‌ها در عرصه عمل و با در نظر گرفتن نیازها و ضرورت‌هاست.» (سواد فرهنگی، پیش‌گفتار نویسنده)

برای من که این روزها ذهنم غرق مسئله خوانایی و نویسایی کودکان فارسی زبان است و چندسال است با کودکان سر‌وکله می‌زنم و شاید اشتباه نکنم اگر بگویم اکثر کتاب‌های این موضوع یا مسئله که در ایران چاپ شده است را خوانده‌ام؛ بزرگ‌ترین مسئله ذهنی‌ام این است که آیا راهی برای برون‌رفت از وضعیتی که سوادآموزی و کتابخوانی در ایران گرفتار آن است، وجود دارد؟‌ با مطالعه این کتاب و اندیشیدن به آن به شوق آمدم و حس اقتدار معرفتی برای عمل‌های پیش رویم پیدا کردم. در کتاب سوادفرهنگی و ترویج خواندن در عمل، با داستان دلکش پیوند دادن نظر و عمل مواجهیم. «عمل» به علاوه «علم» قهرمان اصلی داستان این کتاب است. همان قهرمانی که در پژوهش‌های ما کمتر حضور دارد. این کتاب در گوشه یک اتاق یا در خلوت و انزوای یک نویسنده یا پژوهشگر یا بعد از دعوت به چند سخنرانی، شبیه بسیاری از کتاب‌های حوزه تعلیم و تربیت ما، نوشته نشده است. بر خلاف روال مرسوم شده بین نویسندگانِ مترجم یا نویسندگان بی‌کُنش یا نویسندگان به دور از واقعیت و بوم ایران، این کتاب آینه‌گردانی حقیقی کُنشگران، مربیان و ترویجگران “با من بخوان» از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب همین مرز و بوم در طول نزدیک به دو دهه است و بیش از هر چیز در خود انعکاس متنی اصیل و برخاسته از کنش و فرهنگ ایرانی است. خیلی‌ها دست به ترجمه می‌زنند و تلاش دارند مفاهیمی را وارد فرهنگ ایران کنند، ولی شاید نهایت همت آنها همان ترجمه گوشه اتاق‌شان یا چند سخنرانی برای دانشجویان خودشان است که در فرجام هم مخاطب ایرانی که از فرهنگ گفتمانی آن اصطلاحات به دور بوده، سازوکار تولید و فرایند به کارگیری آن را در متن و بطن اجتماعی‌اش حس و درک نمی‌کند و برای همین چنین کتاب‌هایی در ایران هرگز معطوف به عمل هم نمی‌شوند.

در آموزک بخوانید: سواد شکوفایی، از مرز ناممکن تا مرزهای امکان

اما «با من بخوان» در مفاهیم «سواد شکوفایی»، «بلندخوانی»، «محیط‌های سرشار از سواد»، «فعالیت‌های در پیوند با کتاب» و... و این بار «سواد فرهنگی» در این کتاب، فراتر از پارادایم ترجمه‌ای، مفاهیم و نظریه‌ها را در بستر فرهنگی فارسی زبانان توضیح، تفسیر و معنا می‌بخشد و بیشتر از سوی خود امور واقعی و پدیده‌ها به سمت این اصطلاحات و نظریه‌ها می‌آید و خواننده کاملاً طعم بومی و فرهنگی آن را می‌چشد و ما را سرریز به سوی عمل می‌کند. عملی که به روشنی نویسنده این کتاب با نقد وضعیت موجود از آن سخن گفته است:‌. نظام آموزش رسمی ایران در دهه‌های اخیر در به کارگیری روش‌های خلاقانه در آموزش مهارت‌های سواد مؤثر و موفق نبوده است. خواندن ادبیات با هدف رشد ذهنی و عاطفی و اجتماعی کودکان، در نظام آمورش رسمی جایگاهی ندارد. این کاستی به ویژه در جوامع و مناطق کم برخوردار و حاشیه‌ای آسیب بیش‌تری به کودکان زده است. با توجه به مشکلات اقتصادی سال‌های اخیر، هر ساله شمار بیش‌تری از کودکان فرصت حضور در مدارس را از دست می‌دهند و در نتیجه کودکان خانواد ه های کم برخوردار یا نابسامان، نمی‌توانند مهارت‌های لازم را برای خروج از چرخه‌ی فقر و ناداری کسب کنند.» (سواد فرهنگی، پیش‌گفتار نویسنده)


خرید کتاب سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل


به طور خلاصه، آنچه این کتاب را از سایر آثار مشابه متمایز می‌کند، دو عنصر اساسی است: نخست، معرفی سواد فرهنگی به عنوان تلقی بنیادین برای پیش رفتن به سوی سواد فراگستر و رشد فردی، اجتماعی و فرهنگی، و دوم، تنیدگی عمیق آن با تجربیات عملی. به‌عبارتی، این اثر نه فقط کتابی تئوریک درباره سواد فرهنگی است، بلکه جریانی زنده و پویا از دانشی اصیل و ضمنی را بازتاب می‌دهد که از دل تجربه‌های بامن بخوان در طول و وسعت گسترده برآمده است. از این کتاب نمی‌توان گفت، بی‌آنکه یک اصطلاح و مفهوم بنیادی یعنی «سواد فرهنگی»‌ را نشکافت.

معرفی کامل کتاب سواد شکوفایی را در کتابک بخوانید: سواد شکوفایی: از پژوهش تا عمل/ چه‌گونه کودکان باسواد می‌شوند؟

سواد فرهنگی: پلی میان فرد، جامعه و جهان

پیش از انتشار این اثر، مفهوم سواد فرهنگی در ایران هنوز در جایگاه تثبیت‌شده‌ای قرار نگرفته بود. بسیاری، سواد را صرفاً به مهارت‌های خواندن و نوشتن محدود می‌دانند، بسیاری از نویسندگان و پژوهشگر مترجم، در ترجمه‌های خود تلاش کرده‌اند دامنه سواد را در کمیت‌ها نشان دهند و برای مثال گفته‌اند که این 10 یا 20 یا انواع سواد را در قرن 21 نیاز داریم! حال آنکه این کتاب، به‌روشنی در عمل و تجربه نشان می‌دهد که «سواد فرهنگی» عرصه‌ای فراتر از این مهارت‌ها و انواع‌ها را در بر می‌گیرد. آن‌ گونه که نویسنده کتاب مفهوم و معنای سواد فرهنگی را باز کرده است:‌ «با دگرگونی در مفهوم سواد که در نیم سده اخیر و به ویژه با نقش یونسکو در تعریف‌های به روزتر از سواد و سوادآموزی انجام گرفته است، سازمان‌ها و پژوهشگران دیگر نیز برانگیخته شده‌اند که روی کارکردها و مفاهیم سنتی سواد بیش‌تر اندیشه کنند. برای نمونه نهاد همچون ایفلا (فدراسیون بین المللی انجمن‌ها و نهادهای کتاب‌داری) که یکی از وظیفه‌های بنیادین اش ترویج کتاب و کتاب خوانی و دعوت کودک و بزرگسال به کتابخانه‌ها است، به بازتعریف هدف‌ها و کارهای خود در زمینه سوادآموزی پرداختند و تصمیم گرفتند از سواد و یادگیری پایدار[1] پشتیبانی کنند. ایفلا این پرسش را در برابر کتاب‌داران قرار می‌دهد که "کتاب‌داران چگونه می‌توانند در ترویج سواد و خواندن نقش مؤثر داشته باشند؟"[2]

در پی بازتعریف‌های یونسکو از سواد، کم کم نامواژه «سواد فرهنگی»[3] که مفهومی فراگیرتر از سواد خواندن و نوشتن را بازتاب می‌دهد، توجه نهادهایی را که به موضوع کتاب و کتاب‌خوانی اهمیت می‌دهند، جلب کرده و در این زمینه پژوهش‌های گوناگون نیز انجام داده‌اند. برای نمونه انجمن بین المللی خواندن (IRA) و مرکز زبان شناسی کاربردی (CAL) آمریکا پژوهش‌هایی انجام داده‌اند که نشان می‌دهد در ایجاد و گسترش سواد فرهنگی چند عامل کلیدی نقش دارند. برای ایجاد سواد فرهنگی باید افزون بر آموزش و تمرین مهارت‌های مورد نیاز خواندن و نوشتن، محیطی به وجود آورد که از سواد و کنش‌هایی همچون خواندن و نوشتن، درک مطلب و افزایش دانش عمومی پشتیبانی کند. این محیط می‌تواند کتابخانه، آموزشگاه یا خانه باشد که با فراهم کردن کتاب و نشریات و برنامه ریزی های گوناگون برای درگیر کردن فرد با موضوع خواندن و درک مطلب و همچنین پیوند دادن مهارت‌های سواد با زندگی روزمره و محیط‌های زندگی، آموزشی و کاری او به پایداری سواد هم به عنوان مهارت و هم به عنوان بینش یاری رساند.[4]

بنابراین سواد فرهنگی فراتر ازآن چیزی است که باید در مدرسه رخ دهد. سواد فرهنگی باید در خانه و جامعه ریشه بدواند تا کودکان آن را بخشی از زندگی خود کنند. سواد فرهنگی به محیطی فراتر از یک مدرسه یا مهد کودک یا حتا یک کتاب‌خانه نیاز دارد. این محیط را که اصطلاحاً به آن محیط سرشار از سواد[5] می‌گویند، درهرجا که کودکان زندگی می‌کنند یا رفت و آمد دارند می‌توان به وجود آورد.»

آن گونه که تجربه‌های «با من بخوان» نشان می‌دهد نویسنده تنها مفهوم سواد فرهنگی و عناصر آن را معنا نکرده است، بلکه در بستر عمل به شکل واقعی و نه نمایشی خلق کرده است. به همین دلیل روند تقسیم‌بندی کتاب، با نگاهی ژرف به تاریخ فرهنگی کتاب‌خوانی کودکان شروع می‌شود و سیر تحول مفهوم سواد را به تصویر می‌کشد. خواننده، همگام با متن، آرام‌آرام به سفری عمیق در لایه‌های گوناگون توسعه‌ی مفهومی، محیطی، کنشی و واکنشی سواد رهسپار می‌شود و آن را با تمام وجود تجربه می‌کند. نکته‌ی اساسی در فراگیری سواد فرهنگی آن است که دانستن، به‌تنهایی کافی نیست؛ بلکه باور و تجلی عملی آن، نشانه‌ی حقیقی این نوع سواد است (برداشت از ص 29).

سواد فرهنگی، توانایی دریافت، تحلیل و تعامل آگاهانه با متون، روایت‌ها و جریان‌های گوناگون فرهنگی است. این مهارت نه‌تنها فرد را در مسیر شناخت خویش و جامعه‌ی پیرامون قرار می‌دهد، بلکه دریچه‌ای به تعامل سنجیده و پویا با جهان نیز می‌گشاید. قایینی در این اثر، بر اهمیت این نوع سواد در پرورش اندیشه‌ی انتقادی، گسترش افق‌های فکری و تقویت حس مشارکت اجتماعی تاکید دارد.

در کتابک بخوانید: معرفی کتاب «سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل» از منظری دیگر: نمونه‌ای تامل‌برانگیز برای مستندسازی تجارب تربیتی

تجربیات «بامن بخوان»: از نظریه تا عمل:

تمایل دارم تاکید کنم که یکی از جذاب‌ترین بخش‌های این کتاب، پیوند تنگاتنگ آن با تجربیات عملی طرح «بامن بخوان» است. برخلاف بسیاری از آثار آموزشی که صرفاً به ارائه نظریه‌ها و مدل‌های انتزاعی بسنده می‌کنند، این کتاب با تکیه بر تجربه‌های زیسته، مفاهیم را از سطح انتزاع به عرصه‌ی واقعیت منتقل می‌کند.

«بامن بخوان» در سال‌های گذشته موفق شده است که بسیاری از کودکان را با لذت خواندن آشنا کند و سواد فرهنگی را به‌عنوان جزئی ضروری از زندگی آن‌ها معرفی نماید. در این کتاب، خواننده با روند شکل‌گیری این تجربه‌ها، چالش‌ها و دستاوردهای آن‌ها آشنا می‌شود و می‌تواند ارتباط میان تئوری و عمل را بهتر درک کند. آنچه در جامعه ما بیش از هر چیز ضرورت و فوریت دارد، نشان دادن معانی عمل و کنش‌های آموزشی و بازخوانی آن‌هاست.

کتاب پس از تشریح سه اصل بنیادین سواد فرهنگی یعنی مدارا، هم دلی و مشارکت، هنر را به‌عنوان پلی برای ایجاد همدلی معرفی می‌کند؛ هنری که با ظرافت خود، احساسات انسانی را برمی‌انگیزد و مرزها را درهم می‌شکند. در ادامه، نویسنده نقش برجسته‌ی داستان‌ها را در گسترش سواد فرهنگی به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که چگونه روایت‌ها، با قدرت تخیل و تاثیرگذاری‌شان، افراد را به درک عمیق‌تری از فرهنگ‌های گوناگون رهنمون می‌سازند. داستان‌ها نه‌تنها محملی برای انتقال دانش و تجربه‌اند، بلکه پنجره‌ای به جهان‌های ناشناخته می‌گشایند و پلی برای تعامل و تفاهم میان انسان‌ها می‌سازند.

چراغی روشن برای آینده‌ سواد فرهنگی

در دنیایی که سواد فرهنگی نقش کلیدی در تعاملات فردی و اجتماعی ایفا می‌کند، کتاب سواد فرهنگی و ترویج خواندن در عمل می‌تواند به عنوان چراغ راهنما برای شناخت و توسعه‌ی این مفهوم در جامعه ایرانی باشد. این اثر نه تنها پنجره‌ای جدید به اهمیت سواد فرهنگی می‌گشاید، بلکه مخاطب را دعوت می‌کند تا خواندن را به عنوان یک تجربه‌ی زنده، عمیق و چندلایه درک کند.

کتابی که باید خواند، و همچون خودش تجربه کرد و دوباره همچون خودش درباره‌ی آن اندیشید و این چرخه را ادامه داد همچون «با من بخوان»...

چو شد بافته شستن و دوختن

گرفتند از او یک سر آموختن (حکیم توس)



[1] literacy and lifelong learning

[2] International Federation of Library Associations and Institutions. Using research to promote literacy and reading in libraries: guidelines for librarians. IFLA Professional Report No.125, p.3

[3]Cultural Literacy

[4] همان p.5.

[5] Rich Literacy Environment

Submitted by editor74 on