"راب" دوازده ساله که به تازگی مادرش را از دست داده تمام دلتنگی هایش را در یک چمدان بزرگ پنهان کرده و هرگز در آن را نمی گشاید. او با پدرش در یک متل در فلوریدای امریکا کار می کند. راب به نوعی بیماری پوستی مبتلاست که در اثر ناراحتی تشدید می شود.
به ناچار به طور موقت از مدرسه اخراج می شود. دوستی او با "سیستین" دختری که برخلاف راب تمام احساسات خود را بروز می دهد، همچنین ارتباط او با یک ببر، زندگی اش را دگرگون می کند و باعث می شود راب در چمدان خاطراتش را باز کند و با حقایق رو به رو شود.
داستان "ببر خیزان" یک داستان واقعگراست. شخصیت داستان، راب، پسری درونگراست. او اعتماد به نفس ندارد و قدرتی هم برای مقابله با همکلاسی های زورگویش ندارد. همه چیز را در درون می ریزد و کلمات را به جای بر زبان آوردن در خود نگه می دارد. هیچ چیز او را به گریه نمی اندازد و این قدرت را دارد که تمام غم های دنیا و راز های درون قلبش را در خود زندانی کند. او تمام احساساتش را به وسیله خراطی کردن روی چوب بروز می دهد. آن چه راب را دچار دگرگونی و تحول می کند قدرت دوستی است و دیگر هیچ. دوستی با همکلاسی اش و یک ببر در زنجیر و زندانی.
داستان بسیار لطیف است. کارکرد روانشناسی دارد. خواننده نوجوان خود را از تجربه ی زندگی یک پسر درونگرا آگاه می کند و در پایان به این نتیجه می رساند که بعضی چیزها مثل خاطرات، غم ها و اندوه ها ممکن نیست برای همیشه محبوس بماند، همچنان که ببر محبوس نماند و زخم های راب از خارش افتادند. بهتر است که آدم ها با همه این ها رو به رو شوند و فرار نکنند. کتاب برای نوجوانان بدون اعتماد به نفس که خود را در حل مشکلات ناتوان می بینند، مناسب خواهد بود.