جمعیت امداد دانشجویی امام علی به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودک، مسابقه فوتبال دوستانه ای را در ورزشگاه حیدرنیا برگزار کرد.
تیم فوتبال پرشین، اولین تیم فوتبال کودکان کار است که در سال ١٣٩٠ به همت جمعیت امداد دانشجویی امام علی در محله دروازه غار تهران تشکیل شد. این تیم به مناسبت ٢٢ خرداد ماه (١٢ژوئن) روز جهانی مبارزه با کار کودک با تیم نوجوانان ماهان مسابقه دوستانه ای را در ورزشگاه حیدرنیا برگزارکرد. در پایان این دیدار فوتبال نیز متن بیانیه مخالفت با کارکودک توسط اعضای این جمعیت امدادی در ورزشگاه خوانده شد:
«ما به کار کودک عادت نخواهیم کرد.
عده ای به همه معضلات اجتماع عادت می کنند. بعد به دنیا می نگرند و نمونه ای مشابه می یابند و عادت خود را با استناد به این که در همه جای دنیا این معضلات هست، توجیه می کنند. غافلند از این که آدمیت ما زیر سوال می رود، وقتی به پلیدی عادت می کنیم.
امروز کار کودک در ایران ما پذیرفته شده است، و پذیرفتنش تبدیل به عادت شده. عادتی رایج میان مردم و مسئولان. جامعه ما گویا نمی داند که خو کردن به معضل، پرورش دادنِ آن است؛ و امروز، سوگمندانه باید گفت کار کودک که شاید روزگاری در خانواده های بسیار فقیر و از روی ناچاری و استیصال شکل می گرفت، امروز سیمای برده داری به خود گرفته و کم نیستند معتادان و موادفروشان و خانواده های آسیب دیده ای که اصولا فرزند می آورند برای افزایش درآمد!!
ما از فضای انتزاعی حرف نمی زنیم. ما خیابان های فرمانیه و قیطریه را دیده ایم که اردوگاه کار اجباری کودکان ٥ ساله شده است! کودکی که در ازای هفته ای ١۶٠ هزار تومان به خانواده دیگری اجاره داده شده برای گدایی بر سر چهار راه های خوش و آب و رنگ شهر و دیارمان؛ یا کودکانی که روزها و شب ها بی وقفه در زیرزمین های تنگ و تاریک و کثیف به کارِ کارگاهی مشغولند. یا آن طفلکان معصوم دیگری که زباله گردی می کنند و کودکی و ذوق و سرزندگی شان هر روز در میان خروارها پسماند، دفن می شود.
اما، ما به عنوان جمعیت امداد دانشجویی – مردمی امام علی، با ١۵ سال فعالیت داوطلبانه ی مستمر اجتماعی، اعلام می کنیم که هرگز و تحت هیچ شرایطی به این وضعیت غیرانسانی و غیردینی و مغایر با فرهنگ ایرانی، عادت نمی کنیم و اصولا موجودیتمان برای بر هم زدن این عادت مردمان و مسئولانِ کشورمان است و اعلام این پیام که هرگز هیچ انسانی نباید به خود حق دهد که با استثمار کودکان کنار بیاید و از کنار آن با بی تفاوتی بگذرد.
حاشیه های فقیرنشین، محلات معضل خیز و نواحی محروم کشور ما بدون حضور اقشار مختلف مردم و تعهدی محکم از سوی ساختارها و ارگان های حاکمیتی برای ریشه کنی معضلاتی چون کار کودک، روی آسایش و سلامتی و مهر را نخواهند دید و چنان همیشه بسترساز فجایع ناشی از خشونت و بزه خواهند بود. فجایعی که بر کلیت جامعه تاثیر می گذارد و رشد و پیشرفت تمامیت یک سرزمین را تحت الشعاع قرار خواهد داد. یادمان نرود که «خوشبختی» یک پروژه اجتماعی است، نه یک احساس فردی.»