جانوران «یک موجود خیلی عجیب» را در جنگل پیدا میکنند که در انتها میفهمند یک نوزاد انسان است. بچه گریه میکند و جانوران نمیدانند با او چه کنند و هرکدام از ظن خود با او یار میشوند! تا اینکه مادر نوزاد سر میرسد و او را آرام میکند.
1- گفتوگو کنید.
پس از بلندخوانی کتاب درباره نکتههای زیر با کودک گفتوگو کنید:
- تصویرها و رنگها و شکلهای گوناگون. کودک تصویرهای هندسی را در تصویر بیابد.
- جانوران، تفاوت آنها با یکدیگر، محل زندگی آنها و ... .
- مادرشان، حسی که وقتی مادرشان نزدیک آنهاست، دارند.
- ترسیدن، مفهوم و معنی آن، واکنش کودک در زمان ترس.
- امنیت، معنا و مفهوم آن، کسانی که به او امنیت میدهند.
2- جنگل بسازید.
از کودک بخواهید درباره محل زندگی جانوران داستان تخیل کند. آنها در چهجور جایی زندگی میکنند؟ لانه هرکدامشان را توصیف کند. او را یاری کنید تا یک جنگل برای این جانوران بسازد تا در آن زندگی کنند. میتواند با هرچه که دوست دارد این جنگل را بسازد. شاید دلخواهش باشد با وسایل بزرگ مانند رختخواب یا اسباببازیهایش آن را بسازد. او را در تخیل راحت بگذارید.
3- داستان بگویید.
از کودک بخواهید داستان مادر و کودک را بگوید. آنها از کجا آمدهاند؟ در جنگل چه میکنند؟ نامشان چیست؟ و غیره.
4- یاد بگیرید.
به همراه کودک درباره بدن انسان پژوهش کنید. اینکه بدن انسان چه بخشها و اندامهایی دارد و تفاوتها و شباهتهای هر بخش با جانوران در داستان چیست. سپس شکل کلی بدن انسان را روی یک کاغذ بزرگ بکشید و از کودک بخواهید هر چه را درباره بدن یاد گرفته در بدن روی کاغذ بکشد.
5- همراه مادر به گردش بروید.
به همراه کودک یک روز را به جنگل بروید و کتاب را در آنجا برای کودک بخوانید. درباره طبیعت و مراقبت از آن، جانوران و محل زندگی آنها با کودک صحبت کنید.
6- جانور بسازید.
از کودک بخواهید با خمیربازی بخشهای گوناگون بدن جانوران داستان را بسازد و درباره ویژگیهای هرکدام صحبت کند. گردن زرافه، یال شیر و ... . اگر نیاز است قبل از ساختن جانوران درباره آنها با کودک پژوهش کنید.
7- نمایش خلاق بازی کنید.
از کودک بخواهید وقتی در حال خواندن هستید، متن کتاب را بازی کند. هر چیزی را که میشنود به هر صورتی که دوست دارد اجرا کند.