هفت اسب هفت رنگ ، کتابی عمیق تر از واژه‌ها

کتاب « هفت اسب هفت رنگ » اثر محمدهادی محمدی با تصویرگری نوشین صفاخو، داستان دخترکی است که بِریس پوشیده و دچار معلولیت حرکتی است. اما این موضوع به هیچ عنوان در متن ذکر نشده و فقط در تصاویر مشاهده می‌شود. در تصویری که اوایل کتاب مصور شده است، تعدادی قرص و شربت بر روی میز کوچک کنار تخت و ویلچری در گوشه اتاق مشاهده می‌شود.

نویسنده و تصویرگر به زیبایی در راستای هم حرکت کرده‌اند و اسباب‌بازیِ چرخان بالای تختِ دخترک که هفت اسب کوچک دارد را تبدیل به اسب‌های واقعی در طبیعت نموده‌اند. این اتفاق در دنیای کودکی بسیار روزمره و عادی است. نویسنده به دنیای کودکان مسلط است و به خوبی قدرت خیال‌بافیِ کودکان را می‌شناسد. این اتفاق برای همه ما در دوران کودکی رخ داده است که با تصویری در بشقاب و یا سینیِ خانه، دنیایی شگفت‌انگیز در ذهنمان خلق کرده‌ایم و به شخصیت‌های موجود در آن شیئ، جان داده‌ایم.

 اسب‌های گردونه بالای تخت دخترک در دنیای واقعی سفید هستند. اگرچه سفید نوعی بی‌رنگی و خنثی بودن را در ذهن القاء می‌کند اما در همان حال می‌تواند زمینه‌ای باشد برای پذیرش دیگر رنگ‌ها. این موضوع یکی از اصلی‌ترین بن‌مایه‌های این کتاب است که از مفاهیم فلسفی نشأت می‌گیرد. مولانا در دفتر اول مثنوی می‌فرماید:

چونک بی‌رنگی اسیر رنگ شد

موسیی با موسیی در جنگ شد

به این معنا که وقتی انسان‌های بی‌رنگ (کنایه از برابر بودن) به فکر به دست آوردن جایگاه‌های اجتماعی برتری‌جویانه می‌افتند، که در این شعر به کنایه رنگ می‌نامد، کلیمی با یک کلیمی دیگر می‌جنگد. در حالی‌که ظاهراً هم‌کیشان نباید با هم در جنگ باشند اما سودای قدرت و مقام، آن‌ها را رو در روی یکدیگر قرار می‌دهد.

در سپهر اندیشه مولانا همه مخلوقات یکسان‌اند و بی‌رنگ. بی‌رنگی به معنای برابر بودن در جایگاه آفرینش است و برتری نداشتنِ هیچ موجودی بر موجود دیگر.

رنگ با بی‌رنگی چون در جنگ خاست

این عجب کین رنگ از بی‌رنگ خاست

مولانا معتقد است ادیان و مکاتب از آنجایی باعث جنگ و کشتار شدند که انسان‌ها فراموش کردند که از مبدأ یکی بوده‌اند. محمدهادی محمدی به سادگی و با زبان ادبیاتِ فاخر کودکانه این مفهوم بزرگ فلسفی را در این کتاب به زیبایی می‌آفریند. اما داستان رنگ‌ها در این کتاب موجب جنگ نمی‌شود و در حقیقت نمادی است برای جلوه‌های گوناگون آفرینش و گیتی.

در ابتدا اسب‌ها هیچ‌کدام رنگی نداشتند اما در خیالِ دخترک هر کدام رنگی می‌گیرد به جز اولی.

 در ادامه داستان می‌خوانیم که هرکدام از اسب‌ها (به جز اسب بی‌رنگ) از خویشکاری‌های گوناگونی بهره‌مند هستند. اما به مرور همه صفات و ویژگی‌های شش اسب با کنشی متقابل به اسب بی‌رنگ منتقل می‌گردد. اسبِ بی‌رنگ که مخاطب اصلی قلمداد می‌گردد، نه‌تنها خالی و پوچ نیست بلکه وام‌دار تمام خوبی‌های دیگران است. به نوعی این نوع موجودیت مشابه شکل‌گیری موجودات اساطیری در آغاز آفرینش هستند. به عنوان مثال «گوشورَن»، ایزد موکل چهارپایان است که تخمه تمام چهارپایان مفید زمین را از ماه می‌پذیرد و به یاری ایزدِ رام آن را در جهان رواج می‌دهد. گوشورن نماد موجودی است که در بر دارنده تمام حیوانات زمین است.۱ همچنین می‌توان به «فراخکرد» یا دریای نخستین در اساطیر اشاره کرد که نماد تمام آب‌های زمین بوده است.۲ در اندیشه اسطوره‌ای ایران تمام آفریده‌ها یک سرمنشاء مینوی دارند که آن سرمنشاء، در برگیرنده تمام صفات و خویشکاری آن دسته از موجودات است. اسبِ بی‌رنگ در این داستان نیز همان‌طور که در ادامه خواهیم دید با پذیرش همه رنگ‌ها، نماد همه چیز و همه کس خواهد بود.

مولانا نیز در مجموعه غزلیات خود به مفهوم یکی بودن خالق و مخلوق اشاره می‌نماید.

هم دزدِ عیاران منم، هم رنجِ بیماران منم

هم ابر و هم باران منم، در باغ‌ها باریده‌ام

در ادامه نویسنده به یکی از بزرگ‌ترین مفاهیم فلسفی جهان اشاره می‌کند. موضوع «مکان» که تا به امروز نیز یکی از جنجال‌برانگیزترین مباحث به شمار می‌آید. محمدی درکتاب می‌نویسد: «هفت اسب در هفت جا بودند و نبودند.» همچنین در سطور بعدی می‌نویسد: «اسب هفتم جایی نداشت که آنجا باشد. هر کدام از اسب‌ها پاره‌ای از جای خود را به اسب هفتم دادند. اسب هفتم اکنون همه جا را داشت.»

در فلسفه کانت، «زمان» عبارت است از: صورت ذهنی جریان و مرور حوادث بیرونی و درونی، و «مکان» عبارت است از: صورت ذهنی که با آن اشیا را ادراک می‌کنیم. «مکان» شرط ادراک اشیا و امور بیرون از ذهن است و «زمان» شرط ادراک همه امور، خواه بیرونی و خواه درونی. پس زمان و مکان جزء ذهن انسان‌اند و در خارج وجودی ندارند.۳

همچنین در اساطیر ایرانی اشاره شده است که آفرینش در محدوده دوازده هزار سالِ اساطیری انجام می‌شود. این دوازده هزار سال به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم می‌شود. در سه هزار سال اول جهان مینوی است و هنوز نه «مکان» هست و نه «زمان». در این دوران جهان فارغ از ماده و حرکت است.۴ داستان «هفت اسب، هفت رنگ» به سادگی تکوین مفهوم زمان و مکان را به خوانندگان خود می‌آموزد. اسب هفتم هیچ‌جا نبود و در همه‌جا بود. در حقیقت مکان بدون وجود مخلوقات معنا ندارد و مجموعه‌ای از مکان‌هایی که آن شش اسب به اسب هفتم دادند، موقعیتی است برای تجلی مکان. پس از آن‌که مکان متجلی شد، حال زمین آماده است برای زایش و اسب‌ها بچه به دنیا می‌آورند. شاید بتوان گفت این کتابِ داستانِ تصویری با کمترین کلمات، داستان آفرینش را بازگویی نموده است.

و در انتهای داستان اسبی که دارای همه ویژگی‌ها شده، آماده است که به سوی پنجره خیال دخترک برود. او اکنون به مقام پذیرش رسیده است. گیاهان اتاق دخترک همه تکثیر و رنگی شده‌اند. ویلچر حذف شده است. خیال جای پاها را گرفته و به دخترک قدرت حرکت می‌دهد. اسب‌های بالای سر تخت دخترک همه رنگی شده‌اند و پنجره باز است. سفر خیالی اسب در حقیقت سفر و بلوغ فکری دختر بوده است چرا که در صحنه آخر لباس دخترک و رنگ اسب هفتم از یک جنس و رنگ هستند. نکته بسیار جالب در صفحه آخر فرش زمین است که به شکل چهارخانه است که آن هم سبز شده است. دکتر یعقوب دانش‌دوست در کتاب ارزشمند و پژوهشی خود به نام «باغ آسمانی» به دقت و با دلایل شفاف پژوهشی توضیح داده است که نقش چهارخانه (شطرنجی) در نقوش ایران باستان نماد چمنزار و باغ است.

قدیمی‌ترین شیی که در کتاب از آن یاد می‌کند، ظرف سفالینی است که ۵۵۰۰ قبل از میلاد در گودین تپه به دست آمده است که نقش قوچی است که بر روی چمنزار (صفحه‌ای شطرنجی) می‌دود. تشابه شکل فرش در این کتاب با نقش استیلیزه شده به عنوان باغ ایرانی با قدمتی بیش از هفت هزار سال به زیبایی تبدیل شدن اتاق دخترک را به باغی سرسبز نشان می‌دهد. خواننده این کتاب می‌آموزد که چگونه امید و خیال‌پردازی می‌تواند اتاق یک کودک معلول را تبدیل به باغی پر از رؤیا نماید. خواندن کتاب‌های ارزشمندی از این دست به کودکان می‌آموزد که چگونه از قدرت تخیل خود استفاده کنند و با بال‌های خیال به چهار سوی جهان سفر کنند. تقویت خیال در کودکان باعث می‌شود تا آن‌ها بتوانند آمادگی بیشتری برای بیان احساسات و کشف ویژگی‌های درونی خود داشته باشند.

این کتاب را انتشارات «کوریدو»، یکی از ناشران مطرح و خوش‌نام کتاب‌های کودک هلند با نام «دخترک و هفت اسب‌اش» به زبان هلندی منتشر کرده است. مترجم انگلیسی کتاب مریم معزی بوده است و Imme Dros نویسنده نام آشنای کتاب‌های کودکان هلند آن را از زبان انگلیسی به هلندی برگردانده و ویرایش کرده است.

 

محمدهادی محمدی نویسنده کتاب «هفت اسب، هفت رنگ»، از نویسندگان برجسته ادبیات کودک ایران است. او در سال ۲۰۰۶ به سبب مجموعه آثار ارزشمندش برای کودکان نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن شد که به نوبل کوچک معروف است. «چه و چه و چه یک بچه»، «رفتم به باغی»، «داستانک‌های خرگوش حکیم»، «داستانک‌های نخودی»، «امپراتور سیب‌زمینی چهارم»، «آرش کماندار»، "«بنفشه‌های عمو نوروز» از آثار محبوب اوست. از این نویسنده افزون بر کتاب «هفت اسب هفت رنگ»، کتاب‌های دیگری هم به زبان‌های مختلف ترجمه و منتشر شده است. کتاب «امپراتور سیب‌زمینی چهارم» او در تایلند و ترکیه، کتاب «آواره بی‌خورشید» در کره جنوبی و کتاب «افسانه درخت خرما و بزی» در ترکیه و هم‌چنین در مجموعه‌ای به نام بهترین کتاب‌های کودکان دنیا در نیویورک منتشر شده است.  

نوشین صفاخو تصویرگر کتاب «هفت اسب، هفت رنگ» هم از تصویرگرانی ایرانی است که آثارش بارها در مسابقات بین‌المللی تصویرگری تشویق و برگزیده شده است. او در سال ۲۰۱۳ توانست جایزه طلایی کنکور نامی کره جنوبی را از آن خود کند. از او تاکنون بیش از بیست کتاب در ایران، فرانسه و ایتالیا منتشر شده است. کتاب «هفت اسب، هفت رنگ» دومین همکاری صفاخو با محمدهادی محمدی است و پیش از این کتاب «بنفشه‌های عمونوروز» محمدهادی محمدی را هم تصویرگری کرده است.۵

کتاب هفت اسب هفت رنگ را که موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان چاپ کرده، متنی فراتر از واژه‌ها است که می‌توان با خواندن آن کودکان را با دنیای درون خود آشنا کرد.

هفت اسب هفت رنگ


[۱]. ژاله آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، تهران، سمت، ص ۳۷

[۲]. همان منبع- صفحه ۲۴

[۳]. ریچارد پایکین و آوروم استرول، کلیات فلسفه، ترجمه کریم مجتبوی، تهران، حکمت، ۱۳۷۷، ص ۳۳۵

[۴]. ژاله آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، تهران، سمت، ص ۱۴

[۵]. سایت کتابک (ketabak.org)

نویسنده
لیلا کفاش زاده، کارشناس میراث فرهنگی و عضو شورای کتاب کودک
Submitted by editor on