کتاب تصویری «وای چه جاها که خواهی رفت» حامل پیامی روحیهبخش در ستایش زندگی است و به تمام مردم در هر سن و مرتبهای سفارش میکند که یک جا ساکن نمانند، ماجراجویی کنند و با خطرهای زندگی روبهرو شوند. این کتاب به کودکان درباره زندگی واقعی هوشیاری میدهد و میگوید زندگی پستی و بلندیهایی دارد که بهتر است با همه توان از آنها عبور کرد.
دکتر زئوس با این داستان به خوانندگان یادآور میشود موفقیت در درون خود آنها است. این کتاب بالا و پایینهای اجتنابناپذیر زندگی را به تصویر میکشد.
تصویرهای کتاب فانتزیاند و در میان آنها شخصیتهای دیگر کتابهای نویسنده هم دیده میشود.
کتاب «وای چه جاها که خواهی رفت» برای بلندخوانی مناسب است.
درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «وای چه جاها که خواهی رفت»:
دکتر زئوس با نام واقعی تئودور گایسل در سال ۱۹۰۴ در ماساچوست بهدنیا آمد. پس از فارغالتحصیلشدن از کالج دارتموث در سال ۱۹۲۵، با هدف دریافت مدرک دکترای ادبیات، به دانشگاه آکسفورد رفت. گایسل کارتونها و مطالب طنزآمیزی برای جاج، که یکی از برجستهترین مجلههای طنز آمریکا بود، مینوشت. کارتونهای او در مجلههای بزرگ دیگری از جمله لایف، ونیتی فِیر و لیبرتی نیز منتشر شدند.
گایسل برنده جایزه پولیتزر ۱۹۸۴، یک جایزه اسکار، سه جایزه اِمی، سه جایزه گرمی و سه مدال کالدکوت است. او نویسندگی و تصویرگری چهل و چهار کتاب را در کارنامهی خود دارد. هر چند تئودور گایسل در سال ۱۹۹۱ درگذشت ولی دکتر زئوس همچنان به زندگی ادامه میدهد و کودکان نسلهای مختلف را با لذت کتاب خواندن آشنا میکند.
کتاب «وای چه جاها که خواهی رفت» در سال ۱۹۹۰، یعنی یک سال پیش از مرگ دکتر زئوس منتشر شد. از دیگر کتابهای او که به فارسی هم ترجمه شده است میتوان به «فکرش را بکن این چیزها را در خیابان مالبری دیدم»، «گربه با کلاه»، «گربه با کلاه بازمیگردد»، «هورتون جوجه از تخم در میآورد»، «وقتی هورتون صدای هو شنید»، «می زی گل به سر»،«امروز سی تا ببر را داغون میکنم»، «اسنیچهای بیستاره و اسنیچهای باستاره»، «اگر سیرک دست من نبود»، «کاش پاهای اردکی داشتم»، «هیچ وقت گفته بودم چقدر خوشبختی»، «لوراکس» و «کتاب کارزار کره» اشاره کرد.