آنان که با کودکان معلول سرو کار دارند بر این باورند که کتابداران میتوانند با «درک و دریافت» مشکلات و نیازهای خاص کودک معلول بیشترین کمکها را به او بکنند، یاری و مددی که تنها به کتابدار کتابخانههای کودکان و آموزشگاهها محدود نمیشود، بلکه همهٔ کتابداران را دربر میگیرد، چه بیشتر کودکان معلول رشد میکنند و بزرگسال معلول میشوند.
به سال ۱۹۷۱، مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیانیهٔ حقوق عام و خاص عقب ماندگان ذهنی عام و خاص عقب ماندگان ذهنی را به تصویب رساند، بیانیهای که در واقع میتوان آن را برای انواع معلولیتها به کار برد، زیرا حق آموزش و مطالعه شامل همگان میشود. شایان یادآوری است که سازمان ملل متحد نشر و اعلان رسمی این بیانیه را ضروری شمرد و این سند نشانگر تلاشهای به عمل آمده کلی برای کودکان معلول و تهیه و تدارک امکان دسترسی آگاهانه، مفید و متنوع آنان به کتابها و منابع مربوط است، گونهای دستیابی که کتابداران را به توجه خاص به جوانب موجودی آثار، بناها و خیرگی کارکنان ملزم میدارد و به منظور برآوردن نیازهای کودکان معلول باید تغییر یا گسترش یابد.
کتابداران نه تنها در باب این نیازها نگرشهایی خطا و معلوماتی اندک دارند، بلکه باید به عنو 2 ان اعضایی از جامعه که مایلند نسبت به انحراف از هنجارها بی خبر و هراسناک باشند، سرزنشها شوند.
جداسازی اجتماعی در خانه یا موسسه و در برخی کشورها در آموزشگاههای ویژه، به طور کلی در میان همگان و بسیاری از کتابداران این دیدگاه را به وجود آورده است که کودک معلول فردی است آشوب آفرین و اضطراب آور و بهتر است که از مرم «بهنجار» دور ماند، در نتیجه رشد اجتماعی و هیجانی کودک معلول مختل میشود و همگان از نیازهای چنین کودکانی به دستیابی تسهیلات بهنجاری که برایشان امکان پذیر است بی خبر میمانند.
بدین سان، کتابخانهها به منزلهٔ یکی از تسهیلات در اختیار افراد جامعه، نقشی حیاتی در تهیهٔ منابع لازم جهت رشد قوای عقلانی، تخیل و دانش هر فرد در هر شرایط جسمی یا ذهنی ایفا میکند، خواه چنین کسانی در خانه و در آموزشگاه زندگی کنند یا در موسسهای به حیات ادامه دهند.
هر دسته از معلولان نیازمندیهایی خاص و احتمالاً متفاوت از کتابخانه دارند و بسیاری از کشورها شیوههای مختلفی در راه تلاش جهت برآوردن آنها پیش میگیرند. برخی معلولان به تدارک طرحهای مادی، اشکال خاصی از منابع و تعداد بیشتری از آن گونه منابعی که برای استفادهٔ بهنجار تهیه میشود نیازمندند و برخی دیگر محتاجند کتابخانه به سوی آنان دست یازد.
اما اغلب این واقعیت که کودک معلول تحت مراقبت شمار زیادی از مقامات مسئول است و هر یک برای رفاه او عنایت و وظیفهٔ خاصی دارند و منابع مالی آنها از سرچشمههای مختلفی به دست میآید بساط چنین تدارکاتی برچیده میشود. در بریتانیا یکی از آموزگاران کودکان معلول جسمی در مورد این افراد به رقم پنجاه تن دست یافت که به طریقی مسئول نیازهای ویژه یک کودک معلول بودند. کودک آموزش پذیر احتمال دارد به کتابها و دیگر منابع آموزشگاه خود، به گونهای اسمی یا واقعی به کتابخانهٔ عمومی و احتمالاً به منابع ملی کشورش دسترسی داشته باشد، اما به سبب دشواریهای ارتباطی و همکاری، همهٔ این مراکز چندان خدمتی برای او انجام ندهند، چه ماهیت معلولیت برای هرگونه بهره جویی از آنچه تهیه و تدارم میشود، یاری بسیاری میطلبد. در واقع، احتمال دارد این موانع و کمیت و دامنهٔ محدود مواد مناسب، دستیابی به همهٔ مواد و خدمات کتابخانه را به سطحی فروتر از نیازهای کودک معلول کاهش دهد.
وجود چنین دشواریهایی در کشورهایی که در آنها خدمات آموزشی، کتابخانه، پزشکی و اجتماعی بسیار منظمی به چشم میخورد، تنها مؤید وضع وخیم کودکان معلول در ممالکی است که چنین خدماتی در آنها چندان به سامان نرسیده است.
طبقات معمول و مشترکی از معلولان وجود دارد و نیاز به منابعی مشترک، و با آن که توصیهٔ شکل مشترکی از خدمات کتابخانهای جهت معلولان دشوار مینماید، جنبههای تهیه و تدارک رایجی جاری است که شیوههای مفصل آنها از کشوری به کشور دیگر تفاوت میکند و گاه درون یک مملکت نیز با هم اختلاف دارد.
طبقات و گروههای معلول کدامند؟
با آن که در این مقاله از اصطلاحهایی کلی نظیر دیداری، شنیداری و ذهنی استفاده شده است، حوزههای خاص معلولیت را میتوان به شرح زیر دسته بندی کرد:
۱ – معلولیت دیداری، که افراد کاملاً نابینا و نیمه بینا را دربر میگیرد؛
۲- اختلال شنوایی، که افراد کاملاً ناشنوا و نیمه شنوا را شامل میشود؛
۳ – معلولیت جسمی، که شامل افراد مبتلا به اسپینا بیفیداد، فلج مغزی، عوارض سینه و کلیه، نقایص مادرزادی نظیر ناهنجاریهای قلبی، هیدروسفالی و آسیبهای تولد، عوارض استخوانی، پوستی، ماهیچهای، ناهنجاریهای خونی و کسانی میشود که حوادث جادهای یا دیگر تصادفها به آنان صدمه زده است؛
۴- اختلالهای گویایی و زبانی که در نتیجهٔ ناشنوایی پیش نیامده باشد؛
۵- صرع؛
۶- معلولیت ذهنی و هیجانی، که افراد مبتلا به زیر هنجاری ذهنی، زیر هنجاری آموزشی و پرورشی، ناسازگاری، درخود ماندگی، اختلال شخصیتی و هراس از مدرسه را دربر میگیرد؛
۷- معلولیتهای چندگانه، که شامل افرادی با بیش از یک معلولیت دیده میشود، هر چند باید توجه کرد که بسیاری از معلولیتهای نامبرده همراه با اختلالهای اضافی است. برخی معلولان دیداری اندک گرفتگی و اختلال شنوایی دارند، بسیاری از مبتلایان به اختلال شنوایی نقایص گویایی دارند و بعضی از کودکان مبتلا به زیر هنجاری ذهنی گرفتار اختلالهای جسمی هم میباشند. و در هر طبقه، بسیاری از مشکلات ذهنی و هیجانی در رنجند که حاصل مستقیم معلولیت آنهاست و از مشهودترین آنها میتوان از عقب ماندگی پرورشی یا زیر هنجاری نام برد که بر اثر بستری شدن، ناسلامتی و اغلب از محرومیت اجتماعی بر میخیزد.
۸- محرومیت اجتماعی یا محیطی که در این مقاله از بررسی آنها چشم میپوشیم.
در بیشتر کشورهایی که از نظر فنی پیشرفتهاند، تعداد کودکان تک معلولیتی در حال کاهش و چند معلولیتی در حال افزایش است. برای نشان دادن این وضع، شاید تفکیک این ارقام در بریتانیا برای کسانی که آموزشی ویژه میگیرند مفید باشد (جدول ۱) این رقمها از آمارهای رسمی برگرفته شده است.
گروه معلولان | در آموزشگاه های ویژه | در سیاهه ی انتظار |
زیر هنجار آموزشی(خفیف) و زیر هنجار آموزشی(شدید) ناسازگار معلول جسمی زودرنج نیمه شنوا ناشنوا نیمه بینا نابینا صرعی دارای نقایص گفتاریدر آموزشگاه های بیمارستان ها (اغلب زیرهنجار آموزشی شدید) جمع
|
۸۴۶۱۲ ۱۴۲۰۸ ۱۲۱۳۹ ۰۷۶۱۴ ۰۴۷۴۴ ۰۳۶۷۲ ۰۲۲۲۳ ۱۲۲۶ ۸۹۱ ۵۰۰ ۸۶۲۶ ۱۲۲۲۸۳
|
۱۱۲۲۸ ۱۸۲۲ ۷۳۳ ۸۳۸ ۲۳۷ ۱۲۷ ۲۱۶ ۱۲۷ ۴۹ ۱۱۰ ۱۴۹۹۱
|
جمع کل این افراد حدود یک و نیم درصد کل جمعیت مدرسه روست که درصدی مشابه در ایالات متحده آمریکا و سوئد میباشد. پژوهشی اجمالی که در بریتانیا انجام شده است نشان میدهد که در میان دویست کودک که پا به جهان میگذارند، دو تن نقایص شدید دارند و به طور کلی میتوان پذیرفت که در آموزشگاههای معمولی کودکان معیوب بسیاری، شاید هشت درصد دیگری، هستند که رشد آنها با مداوا در آموزشگاههای ویژه بهتر خواهد شد. گرچه این درصد در کشورهای مختلف متفاوت است، احتمالاً از توانایان برخوردار از قوای ذهنی و کسانی که به منابع انگیزش و دانش بیشتری دسترسی دارند، بیشتر است.
نیازهای مطالعاتی معلولان
توان مطالعهٔ کودک معلول دیداری، در قیاس با کودک بینا، متفاوت است. نابینایان خوانندهٔ خط بریل، نسبت به طول زمانی که این خط را آموختهاند و میزان توان هوشی خود، توان مطالعهٔ کودکان نیمه بینایی که حروف چاپی متوسط تا درشت را میخوانند نیز متفاوت است. به انواع کتابهایی در هر سن، موضوعهای مورد علاقه و سطوحی نظیر آثار مورد نیاز کودکان بینا احتیاج دارند، به شرطی که به خط بریل، با حروف مشخص یا درشت چاپ شده باشد. از آن جا که مواد مناسب با شکل و اندازهٔ حروف درخور کمیاب است، بسیاری از کودکان معلول دیداری از محرکهای تخیلی و اطلاعات تصوری محرومند و آنچه را در اختیار دارند به دشواری میخوانند؛ مطالعه به یاری سرانگشتان یا کاربرد ذره بین یا بسیار نزدیک نگاه داشتن کتاب به چشمان، کار خواندن را حتی برای کودکان زیرک سخت میسازد، چه سرعت مطالعه به حد نومید کنندهای کاهش مییابد. حتی مواد چاپی سادهٔ بریل به سبب فشار سرانگشتان یادگیرندگان این خط، به سرعت فرسوده و پاره میشود؛ هر چند ابداع نقطههای کشش پذیر در اثر حرارت این مشکل خاص را حل کرده است.
دسترسی روز افزون داستانها و مواد مطالعاتی بر کاست، کار دستیابی به مواد چاپی را برای کودکان معلول دیداری آسانتر و گستردهتر کرده است. ضبط مجله بر نوار، به همت برخی جمعیتها و کتابخانهها، نیاز به اطلاعات جاری و خبرهای محلی روز را که بیشتر جوانان نابینا از آنها محروم بودند و نمیتوانستند روزنامههای محلی را بخوانند، برآورده کرده است. کودکان و نوجوانان، به اندازهٔ خوانندگان بینایی که با مطالعهٔ مطالب خنده آور، مجلهها، ماجراها و رویدادهای هیجان انگیز گریزگاه و لذتی میجویند، به خواندنیهای «سبک» نیازمندند، اما معلولان دیداری چنین گریزگاههایی ندارند، زیرا جایگزینی برای سرشت تصویری مطالب فکاهی، آثار مکمل رنگی یا کتابهای تصویری از راه برخی داستانهای خیالی «سبک» که بتواند به شیوهٔ بریل به صورت دیگر درآید، وجود ندارد.
کتابخانهٔ ملی نابینایان و موسسه سلطنتی نابینایان بریتانیا، بخش نابینایان و معلولان جسمی کتابخانهٔ کنگره در ایالات متحده و بنیاد سوئد مایلند کتابهای «مناسب» و مورد نیاز مطالعه را به خط بریل درآورند و ناشران سلسله انتشارات آثار با چاپ درشت به تازگی به نشر داستانهای خیالی آسانتر آغاز کرده ند. اما روی هم رفته وضع از این قرار است که کودکان دارای توان متوسط یا فروتر از آن یا آنانی که به هر صورت به سبب معلولیت خود از نظر مطالعه عقب هستند، به واسطهٔ وجود خواندنیهایی که از جهت واژگان، ساختار و محتوا هوشمندی بیشتری میطلبد یا ناتوانی در مطالعهٔ پراکنده و از این شاخه به آن شاخه پریدن که اغلب ما ناآگاهانه انجام میدهیم، معلولتر میشوند. برخی از متون خواندنی و کتابهای ویژه کند خوانان سیزده تا نوزده ساله به خط بریل و با چاپ درشت در اختیار است و اندک از نیازهای آموزشی را بر میآورد.
مواد کتابخانهها برای کودکان دارای معلولیت دیداری
در آموزشگاههای ویژه این معلولان، کتابخانه آثار نشر یافته به خط بریل و مون را فراهم میآورد. برخی از این آثار برای افزودن به مجموعه و موجودی کتابخانه خریداری میشود. و بعضی دیگر از راه امانت میان کتابخانهها از کتابخانهٔ ملی تهیه میشود. دیگر موادی که به تهیهٔ آنها همت میگمارند عبارت است از کتابهای با چاپ درشت، مجلههایی به خط بریل، نوار صفحههای داستانی، اطلاعاتی، موسیقی، مجموعهای آموزشی و بازیهای انطباق یافته با نیازهای کودکان، نظیر شطرنج و کتابهای معمولی کودکان اما با تصاویر بزرگ و حروف چاپی واضح. برای مجلههای پرحجم به خط بریل تعداد قفسههای بسیار و میزهای وسیع برای مطالعهٔ آنها نیاز است، به نشانههای راهنمایی به خط بریل بر کتابها و قفسهها، وسایل شنیداری جهت نرم افزارها و کتابدار/ معلمی بینا برای سازماندهی کتابخانه احتیاج است.
کتابخانههای عمومی بعضی کشورها، غیر از ساعات باز بودن آموزشگاهها و در تعطیلات، خدماتی برای کودکان انجام میدهند، اما باید تمهیداتی به کاربرد که کودکان دارای معلولیت دیداری هم از این خدمات سود جویند و برنامههایی چون قصه گویی، نمایش، موسیقی، فعالیتهای باشگاهی در روزهای تعطیل برای آنان ترتیب دهند تا این نوع کودکان بتوانند با تفاوت اندکی در کنار کودکان بینا در این فعالیتها شرکت کنند. این کار در کتابخانههای بسیاری انجام میپذیرد و رایزنیهای حرفهای در باب سازماندهی کتابخانههای آموزشگاهی صورت میگیرد، هر چند نوآوریها و انطباق با کارهای عملی حرفهای نیز معمولاً ضروری است و دلیل آن این است که معمولاً تسهیلات و ابزارهای دیداری لازم برای بهره جویی از کتابخانه وجود ندارد و بیشتر چنین کتابخانههایی موجودی اندکی دارند. کتابدار حرفهای میتواند در آگاه سازی کارکنان کتابخانهها از انتشارات مناسب تازه و به طور کلی تسهیل برقراری ارتباط و همکاری میان کتابخانههای عمومی، مسئولان آموزش و پرورش و آموزشگاهها نقشی حیاتی بازی کند.
تدارکها و مددهای ملی در بسیاری از کشورها در اختیار است و به صورت تعهدهای کتابخانهٔ ملی در امر گزینش کتابهایی که باید به خطر بریل درآید، نشر آثار به خط بریل، فروش و امانت رایگان و مستقیم این آثار یا غیر مستقیم به یاری کتابخانههای محلی یا کارگزاریها جلوه می نماید. همین کمکها را میتوان با توزیع به منظور فروش یا امانت دهی کتابهای گویا انجام داد.
در گزینش آثار برای کودکان کم سن و سال دشواریهایی وجود دارد، از آن جهت که بسیاری از کتابها دارای تصاویر مکمل متن، و نه برای تزیین آن، است و نمیتواند بی وجود تصویرها به وجود آید و لذا مناسب تغییر شکل به صورت بی تصویر نیست. نشر به خطر بریل فرآیندی پر هزینه و گران است و خود دلیلی برای آن که در سنین مختلف تهیه این آثار برای سنین مختلف، علایق و تواناییهای گوناگون با دشواریهایی روبروست، واقعیت تلخی که با وجود امکان خواندن به مدد سرانگشتان، بسیاری از کودکان نابینا ترجیح میدهند به داستانهای گویا گوش فرا دهند.
در بسیاری از کشورها کودکان نابینا به هر دو شکل این مواد به یاری همکاری میان کتابخانههای منطقه و دسترسی به تجهیزات شنیداری لازم دسترسی دارند. در برخی کشورها این وسایل در اختیار نابینایان رسماً ثبت نام کرده از طریق دوایر خدمات اجتماعی و کتابخانههای عمومی است. کتابخانههای ملی به تهیهٔ فهرستهای کتابهای بریل و دیگر مواد دست مییازند و نقد و بررسیهای منظمی از مواد تازه منتشر شده به دست میدهند.
تمامی این مواد به طریقی در خدمت رشد کودک نابیناست. اگر بپذیریم که حدود نود درصد آنچه میتوان آموخت از راه حس بینایی است، آنانی که از بسیاری چیزها محرومند باید آنچه را کتابخانه فراهم میکند به یاری لمس کردن، شنیدن و بوییدن یاد بگیرند.
مواد کتابخانهها برای کودکان دارای معلولیت شنوایی
احتمالاً حداقل نیازهایی که کتابداران درک و دریافت میکنند و برآوردن آنها دشوارترین کارهاست، نیازهای مطالعاتی کودکان ناشنواست. در میان انواع معلولیتها، ناشنوایی از نظر خواندن بیشترین نقایص را دربر دارد. زیرا با آن که ذهن و هوش کودک ناشنوا احتمالاً بهنجار است، از نظر زبان دچار نقص و کاستی است. زبان گفتاری یا نوشتاری به منزلهٔ ابزار اندیشه و وسیله برقراری ارتباط شفاهی و کتبی مورد نیاز است و کودک ناشنوایی که زبانی را نمیشنود و در نتیجه در خواندن زبان هم دشواری دارد، به احتمال زیاد در فرآیند اندیشه و ادراک نیز دچار نقص خواهد بود و ممکن است این امر به واپس ماندگی او از کاروان دانش و احتمالاً باقی ماندن به حالت نارسی و تنهایی بینجامد.
کودکی که توان شنیدن دارد انگارههای زبانی از پیش آشنا را میخواند، زیرا آنها را از زبان دیگران شنیده است یا برای او خواندهاند. کودک ناشنوا از صفر آغاز میکند و ساختارهای جملهای را در ذهن ندارد و تنها میتواند افعال و اسامی تک هجایی را بر زبان آرد تا لب خوانی کند. فهم ناپذیری محض بسیاری از کتابهای ویژهٔ کودک ناشنوا را به بهترین وجه میتوان با ارزیابی کار شخصی شنوا مقایسه کرد، به شرطی که زبان شنوا را مرتبط با کلمههای مربوط به آواها مقایسه کنیم، مثلاً عباراتی چون «قطار تند آسا گذشت»، «بارون میاد جرجر»، «شیر غرید» را باید با شخصی که صدای سخن گفتن خود را میشنود مقایسه کرد.
اصطلاحها، تشبیهها، کنایهها و اقسام کلام برای کودک ناشنوایی که با حداقل ادراک میتواند بخواند هیچ معنایی ندارد، و او باید برای آغاز یادگیری توان خواندن داشته باشد. حتی در مجالس قصه گویی، گروهی یا فردی، کودک ناشنوا از آن جهت که باید به قصه گو، و نه به کتاب، بنگرد محرومیت خواهد کشید.
احتمال دارد کودک ناشنوا در سن پنج سالگی گنجینهٔ واژگانی به حد پانزده کلمه داشته باشد و آموزشگاه را در شانزده سالگی با سن خواندن هفت یا هشت سالگی ترک گوید، بیشتر مساله به این نکته مربوط است که آیا با اختلال شنوایی به دنیا آمده یا پس از یادگیری سخن گفتن و خواندن، ناشنوا شده است.
کتابداران آموزشگاههای ناشنوایان به مرور زمان میآموزند تا از کتابهای معمولی، به ویژه کتابهای مصور، آثاری را برگزینند که کیفیت لازم برای کمک به رشد خواندن، درک مطلب و کسب لذت را دارا باشد، مسأله اخیر بخصوص هنگام انزوا (منزوی شده از نظر شنوایی و جنبههای اجتماعی) اهمیتی حیاتی دارد، زیرا این نکته بدان معناست که کودک ناشنوا میتواند از مطالعه به عنوان فعالیتی فردی لذت ببرد.
کمبود کتابهای مناسب، آموزگاری از جمله معلمان کودکان ناشنوا را در بریتانیا واداشت تا با اجازهٔ ناشران کتابهای چاپی نشر یافته را در طرحی موسوم به کتابخانهٔ خانگی کودکان ناشنوا، طرح شکست موانع اعتماد، با نیازهای ناشنوایان سازگار سازد. کتابهای مصور مشخصی را با افزودن متن تغییر دادند تا داستان را به زبانی سادهتر و سازگارتر و با چاپ استاندارد بیان دارد. این کار امر خواندن را سادهتر میکند، اما دیگر بخشهای کتاب را تغییر نمیدهد. این نکته که چنین آثاری از طریق سازماندهٔ آنها به بهای خرده فروشی به فروش رسد تنها به شرطی امکان پذیر است که حامیان طرح، شکست موانع اعتماد که انجمنی است مصمم به یاری رسانی کودکان دارای اختلال شنوایی و والدین ایشان، عزم به کمک مالی جزم کند. تمام کارها به همت معلمان و والدین داوطلب انجام میشود و کتابها در آموزشگاههای ویژه و خانههای کودکان ناشنوا در اختیار قرار میگیرد. تعداد نسبتاً اندک کودکان ناشنوا این نکته را میرساند که احتمالاً تولید حرفهای از این آثار برای ناشری آمادهٔ بر عهده گرفتن چنین تعدیلهایی از جنبهٔ تجاری به صرفه نخواهد بود، اما کتابداران و سازمانهای کتابداری باید امکان همکاری، جرح و تعدیل سازگار کتابها، تولید این گونه آثار برای استفادهٔ ملی و بین المللی را در رأس امور خود قرار دهند.
کتابداران کتابخانههای کودکان که پذیرای کودکان ناشنوا در بخشهای داستان مجموعههای خود هستند باید داستانهای آسان همراه با اطلاعات تصویری را هر چه بیشتر برگزینند و هنگام بلند خوانی آنها از حرکات لب آشکارا بهره جویند. جایی که از میکروفن استفاده میشود کتابداران باید ترتیبی دهند که جریان کامل و مستمر برقرار باشد تا امکان اتصال ابزارهای کمکی شنوایی به دستگاه پخش صوت موجود باشد و بدین ترتیب از به گوش رسیدن صداهای دیگر و غیر طبیعی جلوگیری به عمل آید.
کشورهای متعددی آموزشهای ویژهٔ کودکان ناشنوا را عرضه میدارند، اما در اندک شماری از کشورها کتابداران به نیازهای کتابی آنان عنایتی ورزیدهاند و از آنان انتظار دارند تا برای هماهنگی تلاشهای مربوط به تهیهٔ مواد، از کتابداران کتابخانههای کودکان و ناشران درخواست کمک کنند.
مواد کتابخانهها برای کودکان دارای معلولیت جسمی
بسیاری از کودکان معلول جسمی به لحاظ آموزشی عقب ماندهاند، و با آن که اغلب از نظر هوش و از لحاظ اجتماعی رفتارهای جالبی از خود نشان میدهند، عقب ماندگی آنان بر اثر معلولیتی جسمانی است که نیاز به بستری شدن مداوم، دورههای مداوا و درمان دارد که همهٔ این عوامل به شدت از زمان ممکن برای مدرسه رفتن میکاهد، و اینها سوای کاهش توان تمرکز به دلیل درد مدام است. بسیاری از این کودکان بی اختیارند و برخی دارای پرهیز دارویی، و بدین سان است که پیوستگی مدرسه رفتن و بازی آنها گسیخته میشود.
کودکانی با این معلولیت جسمی و آموزشی را میتوان در مدارس شبانه روزی یا روزانهٔ مخصوص، بیمارستانها و گاه در آموزشگاههای معمولی یافت. این کودکان نیازهای کتابخانهای مشترکی دارند، از جمله:
۱ – شماری آثار در اختیار کودک معمولی، اما به شکلی حمل پذیرد؛ کتابهای جلد شمیزی خاص آنانی که در به دست گرفتن هر چیز سنگینی دشواری دارند و حمل پذیرتر زمانی که حرکت آنان سخت است.
۲- تعداد کتابهای بیشتری که خواندن آنها از جهت واژگان و محتوا مربوط به علایق افراد سنین بین سیزده و نوزده سالگی است.
۳- منابع دیداری و شنیداری ویژهٔ کودکانی که توان دستکاری کتابها را ندارند و کودکان خوانندهٔ واپس مانده، به عنوان مواد کمکی اضافی جهت درک مطلب.
۴- دستیابی به همهٔ منابع مربوط به کودکان بهنجار، این مساله به طرق مختلف دست یافتنی است، به وسیله فراهم کردن امکان دسترسی به کتابخانههای عمومی، فراهم آوردن منابع لازم از راه امانت دادن آنها به آموزشگاههای ویژه و بیمارستانها جهت تکمیل مجموعه و موجودی آنها، برقراری ارتباط میان آموزگاران، والدین و کتابداران جهت کسب اطلاعات، از همهٔ این موارد در قسمت خلاصهٔ تدارکات کتابخانهای برای انواع گروههای معلولان یاد خواهد شد.
آهنگ مرگ و میر کودکان نابینا، ناشنوا یا معلولان ذهنی اندکی با کودکان بهنجار متفاوت است، اما معلولان جسمی و افراد دارای معلولیتهای چندگانه هم آسیبهای جسمانی بیشتر و هم انتظار طول عمر کمتری دارند. با آن که بسیاری از آنان به بزرگسالی و بسی بیشتر به برخورداری از مزایای بزرگسالی نمیرسند، خدمات کتابخانهها باید تجربهٔ تخیلی و تجربه به جای دیگران یاری رساند و زمینهٔ محرک ذهنی و گریز روانی از قید و بندهای جسمانی را مهیا سازد.
پژوهشهای پیمایشی نشان داده است که کودکان معلول همان گونه کتابهایی را میخوانند که کودکان سالم مطالعه میکنند، و اینکه برخی کردارها از جهت جسمی برای معلولان ناممکن است، بدان معنا نیست که آنان به مطالعه در باب آن رفتارها و کردارها گرایشی ندارند. این نکته برای کتاب گزینان و کتابداران ویژهٔ چنین کود کانی اهمیتی بسزا دارد. بررسی در باب ادبیات و رغبتهای مطالعاتی کودکان نشان میدهد که بسیاری از آنان داستانهای رخ داده در دیگر کشورها را میخوانند، داستانهایی حاوی ماجراهای ناممکن برای خوانندهٔ معمولی و روابطی که احتمالاً برای کودک عادی پیش نمیآید، با این حال چنین داستانهایی با لذت تمام خوانده میشود و تا حد زیادی علت آن این نکته است که درونمایهٔ هیجانی آنها را میشناسند. بر صندلی چرخدار یا راحتی نشستن خوانندهٔ نوجوان چندان تفاوتی در پروازهای خیالی یا اندیشههای آرزومندانه وی ندارد.
خواندن به منظور کتاب درمانی جای خود را دارد و برخی آموزشگاههای ویژه و بیمارستانها از این شیوه برای معلولان سود میجویند. برخی سازمانهای ملی سیاهههای کتابهایی را تهیه میکنند که خواننده میتواند در آنها شخصیتی با معلولیت جسمی یا هیجانی مشابهی بیابد.
مواد کتابخانهها برای کودکان دارای معلولیت ذهنی
در میان انواع معلولیتها، معلولیت ذهنی کودک در والدین و به طور کلی مقامات رسمی و جامعه گونهای اختلال روانی همراه با ترس و پریشانی به بار میآورد که خود از بقایای دوران گذشته و زمانی است که اعتقاد به بیماری روانی به ایجاد تیمارستانها انجامید و در اذهان والدین، داغ به دنیا آوردن کودکی «کند ذهن» رنج آور بود.
هنوز هم جامعه برای این گونه والدین و کودکان دشواری میآفریند و معلمان معلولان ذهنی نیز در حال آموختن این نکتهاند که چه کارهای دیگری میتوان برای توانبخشی به تواناییهای محدود کودکان انجام داد. بیمار ذهنی زیر هنجار ازمقوله های بسیار دشوار است، اما اندیشهها و انگیزههای نو به گونهای روز افزون به تمامی آنان مدد میرساند.
در بریتانیا، زیر هنجاری خفیف حالتی بدین شرح تعریف میشود: «رشد ذهنی ناقص یا بازداشته که زیر هنجاری هوشی را دربر میگیرد و نیازمند یا پذیرای درمان پزشکی یا مراقبتهای ویژه یا آموزشی فردی است».
تعریف زیر هنجاری شدید عبارت است از «ناتوانی فرد در ادامهٔ زندگی مستقل یا محافظت خویش در برابر بهره کشی شدید، یا عدم توانایی انجام این امور در سن مناسب».
اما به یاری انواع رسانهها، به همهٔ کودکان دارای اختلال ذهنی درس میدهند و آنان میتوانند از منابع آموزشی بهره جویند.
کتابهای مناسب برای کودکان معلول ذهنی
کودک دارای معلولیت ذهنی از نظر جسمی میبالد، اما در رشد ذهنی و زبانی او همگام با آن پیش نمیرود. گرچه احتمال دارد کودک گنجینهٔ واژگانی داشته باشد، اما ممکن است نتواند از آنها به منزلهٔ ابزارهای اندیشه سود جوید. او از مفاهیم ادراکی اندک و به محیط علاقهای محدود دارد، فاقد کنجکاوی است با کنجکاوی وی زودگذر است. ساختار جملهها و جمله سازی او ابتدایی است، دشواریهای گویایی دارد، تمرکز او بسیار محدود و هماهنگی جسمانی وی ضعیف است. چنین کودکانی ممکن است در آموزشگاههای روزانه، خانه، آموزشگاههای شبانه رزوی برای آنانی که به دلایل گوناگون امکان نگهداری آنها در خانه مقدور نیست. یا بیمارستانها برای کسانی که به مراقبت ویژه نیازمندند بسر برند. در بیشتر موارد سن عقلی آنان به ندرت از ده سال فراتر میرود و میانگین این سن برای نوجوانان سیزده تا نوزده ساله، شش سال است. تعداد کودکانی که پس از آموزش دراز آهنگ و انفرادی توان خواندن کتابهای آسان را دارند بسیار کم است، اما بیشتر آنان حتی مهارتهای پایهٔ خواندن همراه درک مطلب را به دست نمیآورند، اما احتمال دارد بتوانند از تصاویر کتابها برای بازشناسی و توصیف کلامی و کسب اطلاعات استفاده کنند. بسیاری دیگر میتوانند از گوش فرا دادن به داستانهای کوتاه سادهٔ همراه با تصویرهای گویا و فرادادن به داستانهای کوتاه سادهٔ همراه با تصویرهای گویا و روشن لذت برند. کتابهای حاوی متون هستند دارای مفاهیمی فراسوی گنجایش و استعداد کودک معلول است و از آن جا که گسترهٔ تمرکز او اندکی بیش از پنج دقیقه است، حتی با وجود محرکهای دیداری، چنین کتابهایی چندان دردی را دوا نمیکند.
کتابهای اطلاعی ساده میتواند بسیار مفید و لذت بخش و دارای فایدهٔ افزودهٔ کمک به کودک در راه کسب توان پرداختن به مسائل روزمرهٔ زندگی به مفهومی علمی باشد. بسیاری از کودکانی که به کتابهای معمولی آسیب میرسانند میتوانند از کتابهای پر دوام تر ژنده، بر ساخته از اشیای اضافی و دور ریختنی و برگههای مطبق استفاده کنند. در سیاههٔ تهیه شده توسط نگارنده از کتابها و مجموعههای آموزشی مناسب، سعی شده است به آثار گزیدهای اشاره شود که معمولاً در کتابخانهها در دسترس است، به طوری که مجموعه کتابخانهٔ عمومی معمولی بتواند بی نیاز به هزینهٔ اضافی مورد بهره برداری قرار گیرد.
کودک معلول ذهنی بستری شده، حتی از نظر دسترسی به تصویرها و داستانهای فراهم آمده در یک موسسه محرومیت بیشتری میکشد. برای کودکانی که زندگی خانوادگی یا اشیاء معمولی جهان «خارج» را نمیشناسند، کتابهای بیشتری با تک تصویرهایی در هر صفحه لازم است و ترجیح دارد هر تصویر به یک شیء مربوط و آن شیء وابسته به همان زندگی شناخته شدهٔ وی، مثلاً بیمارستان، باشد به طوری که جای واژههای مادر، پستچی، تلفن، سگ و جز آنها، اشیاء و کلمههای آشنا به ذهن او نظیر، تخت، پرستار، دست تاب و غیره به کار رود. این گونه پیوند و آشنایی مدد کار تعیین هویت و یادگیری کودکی است که ساختار ذهنی او توان تخیل و ایجاد هیجانها و نیز تجربهای را ندارد که قدرت جهش میان آنچه را میداند و آنچه را کتاب تصویری میبیند به هم ربط دهد.
کتابهایی با ویژگیهای دیداری و بساوشی [لمسی] نیز مفید است، اما شاید بزرگترین پیشرفت در کتابداری ویژهٔ کودکان معلول بر پایی کتابخانههایی از اسباب بازیها [اسباب بازی خانه] باشد. پیشرفتی در تشخیص این نکته که یادگیری از راه منابع گونا گون انجام میشود؛ چنان که ایجاد سریع و قارچ وار مراکز رسانهها در مراکز معمولی بسیاری از کشورها و افزایش مجموعهٔ دیداری و شنیداری در برخی از نظامهای کتابخانههای عمومی گواهی بر صحت این نکته است.
کودک معلول، این طفل محروم از توان جسمی و ذهنی برای بهره جویی از کتابهای معمول، برای جبران این نقص به انگیزههای دیگر و بیشتری نیاز دارد و برخی کتابداران میدانند که منابع دانش به رسانههای چاپی محدود نیست. در برخی کشورها، اسباب بازی خانهها شاهد بدیهی بر این ادعاست و به شیوههای گوناگون اداره میشود؛ فضای لازم یا کارکنان ضروری آن را کتابخانههای عمومی فراهم میسازند، برخی دیگر را سازمانهای داوطلب با همکاری کتابداران کتابخانههای کودک اداره میکنند، پارهای دیگر را والدین، راهبران گروههای بازی، گفتار درمانان، بهداشتکاران یا مدد کاران اجتماعی سازمان میدهند. بعضی در کتابخانههای سیار، کتابخانههای شاخهای، درمانگاهها، مدارس ویژه، بیمارستانها، مهد کودکها یا مراکز اجتماع و انجمنها ایجاد میشود.
نقش کتابدار در کتابخانه ویژه معلولین
نقش کتابدار کتابخانههای کودکان که به یاری چنین کتابخانهای همت میگمارد عبارت است از دیدار این گونه مددکاران به منظور ادای دینی به کودکان معلول، معرفی مجموعهٔ مناسبی جهت گنجاندن در مجموعهٔ اسباب بازی خانه، تهیه سیاههای این گونه مواد برای منابع اطلاع مربوط به خدمات و سازمانهای ویژه معلولان، کمک به حمل و نقل مواد، عرضهٔ خدمات کارشناسی و ارائه شیوههای کار، فهرست نویسی اقلام و به نمایش گذاردن اسباب بازیها، اطمینان خاطر از این که برنامهٔ کارآموزی کارکنان در کتابخانهٔ عمومی مبادی آشنایی با نیازهای به اسباب بازی از سوی والدین و کودکان را دربر گیرند و آوزاه گری وجود و خدمات اسباب بازی خانه.
کودک معلول ذهنی به بزرگسال معلول ذهنی بدل میشود و نیازهای خواندنی از کتابهای تصویری شامل واژههای سادهٔ خاص کودکان به کتابهای تصویری دربرگیرندهٔ واژههای سادهٔ خاص نوجوانان، جوانان و بزرگسالان گرایش مییابد. از این رو، به چنین موادی نیاز بسیار میرود. نیازی که در حال حاضر با ازدیاد مواد ویژهٔ برنامهای سواد آموزی بزرگسالان در بیشر کشورها کم و بیش برآورده میشود.
ضروری است که کتابداران دریابند که بسیاری از معلولان با آن که اکنون بزرگسال شدهاند مسائل کودکانه را به کناری ننهادهاند و قصه گویی و فعالیتهای کتابخانهای هنوز مورد نیاز آنهاست. کتابداران کتابخانههای عمومی به محض آن که سن کودکان از حد آمدن به کتابخانههای کودک و آموزشگاهی در میگذرد، اغلب چنین نیازی را فراموش میکنند. راهنمایی حرفهای متخصصان آموزش و پرورش، والدین و خود کودکان کمک خواهد کرد تا شکافهای موجود در کار اطلاع از کتابهای کودکان و مواد مربوط به آنها تنگتر شود و پل پیوندی میان آن شکافها که سبب شده است این همه والدین معلولان ذهنی نومیدانه احساس انزوا کنند، برقرار شود.
خدمت کتابخانهٔ عمومی به کودکان معلول بازشناسی جنبههای مشترک معلولان، نظیر روشهای دستکاری و بررسی جسمانی، را دربر میگیرد. خوانندگان دارای معلولیت دیداری اغلب کتاب را باز کرده و صاف روی میز میگذارند، روی کتاب خم میشوند و فشار سرانگشتان یا ابزارهای درشتنمایی را به کار میبندند، یا چنان بر کتاب خم میشوند تا چشمانشان به صفحه نزدیک شود. معلولان جسمانی اغلب در کار به دست گرفتن و ورق زدن کتاب دشواری دارند و مدام بر صحافی و صفحهها فشار وارد میآورند. برخی معلولان ذهنی کتاب را با بی ظرافتی تمام دستکاری میکنند و درصد اندکی از کودکان به شدت زیر هنجار میتوانند حتی در دستکاری کتابهای بادوامتر، خشونت بیش از حدی نشان دهند.
بدین سان کتابداران باید بپذیرند که کتابها و دیگر منابعی که برای استفادهٔ کودکان معلول فراهم میشود احتمالاً عمر کمتری از موادی دارد که خوانندهٔ معمولی از آنها بهره میجوید و در نتیجه هزینهٔ فراهم آوری آنها بیشتر است و به اصطلاح مقررات مربوط به آسیب رسانی به مواد نیاز دارد.
تهیه و تدارک موجودی مجموعه نیز کاری رایج است و باید موارد زیر را دربر گیرد:
۱ – دستیابی به همه موارد مجموعه کودکان و نوجوانان
۲- تعداد کتاب بیشتر برای خوانندگان عقب مانده، کتابهایی با چاپ درشت، نوار داستان و موسیقی، در این مورد مشکلی بین المللی وجود دارد و علت آن ناسازگاری نوارهای تهیه شده در برخی کشورها با نوارهای دیگر کشورهاست، استاندارد کردن دستگاههای الکترونیکی در رأس اولویتها قرار دارد.
۳- کتابهای بساوشی [لمسی] نظیر پنجه کشیدنی و بوییدنی، تاولی، لمسی، آیینهای و اندودنی [پوششی].
۴- شکلهای بادوام نظیر کتابهای برساخته از اشیای اضافی و دورریختنی، مقوایی، برگهها و تصویرهای مطبق.
۵- کتابهای چاپی روشن، ساده و رنگارنگ با تصاویر و محتوای فکری
۶- کتابهای اقتباس شده و تطبیق یافته با نیازهای ناشنوایان و خوانندگان عقب مانده
۷- اسباب بازیها برای کودکان معلول جسمی و ذهنی و محروم از مزایای اجتماعی
۸- مجلهها و خبرنامههای انجمنهای [حمایت از] معلولان.
۹- فهرستهای خدمات کتابخانهٔ ملی برای معلولان.
۱۰- بایگانیهای اطلاعات و اوراق تبلیغاتی مربوط به نام و نشانی انجمنهای محلی و ملی فعال در زمینهٔ امور معلولان ویژه
۱۱- فهرستهای تجاری تجهیزات و دستگاههای دیداری، شنیداری و کمکی مطالعه نظیر گوشیها، دستگاههای ورق زن، اسباب بازیها، وسایل و اسباب کتابخانهای
۱۲- اطلاعاتی در باب برنامههای رادیویی و تلویزیونی خاص کودکان معلول یا دربارهٔ آنها.
بدین ترتیب کتابدار باید دریابد که در میان مجموعه موجودی معمولی انواع موادی وجود دارد که میتوان از آنها برای معلولان بهره گرفت. و از محدودههای ادبی و شکلی اعمال شده در کتابداری سنتی کودکان باید پا را فراتر نهاد و در راه فراهم آوری انواع مواد ضروری برای کودکان معلول، در سطوح مختلف، دست به اقدام زد.
سایر خدمات کتابخانه برای معلولان
خدمات کتابخانهٔ عمومی افزون بر گردآوری، تکمیل و غنی ساختن مجموعههای خود آموزشگاهها، باید خدمات اطلاع رسانی به والدین، آموزگاران و دیگر کارگزاریهای دست اندرکار امور معلولان را بر عهده گیرد. در مطالعهٔ اجمالی که شعبه یورکشایر گروه کتابخانههای جوانان انجام داد، این نیاز نکتهای بود که انجمنهای حمایت معلولان بیش از همه بر آن تکیه کردند و در یک برنامهٔ رادیویی ویژهٔ معلولان، یعنی برنامهٔ «تماس»، یکی از مدرسان دانشگاهی نابینا از نگارنده پرسید که چرا کتابخانههای عمومی به تهیه و نگهداری بایگانیهای اطلاعاتی در این زمینه نمیپردازند و چرا به ندرت دست به تهیهٔ سیاهههای مواد خواندنی ویژهٔ خوانندگان معلول میزنند.
در طی سال تحصیلی اغلب برای برخی کودکان معلول بازدیدهای کلاسی از کتابخانه ترتیب داده میشود و بسیاری از کتابداران کتابخانههای کودکان به دیدار آموزشگاههای ویژه و بخشهای عمومی کودکان در بیمارستانها میروند، برای آنان کتاب میبرند و جلسههای بحث کتاب و نشست های قصه گویی بر پا میدارند. برخی برنامههای والدین و داوطلبان را برای مطالعه هماهنگ میسازند و این کار اغلب نتایج مثبتی در بر دارد. کودکان نشسته بر صندلیهای چرخدار تشویق میشوند در فعالیتهای معمولی کتابخانه، ساعات ویژهٔ قصه گویی، استفاده از مجلهها، برنامههای موسیقی و نمایش شرکت جویند. اما در اغلب موارد کتابخانههای عمومی دسترس ناپذیر است و فاقد تسهیلات لازم برای ورود معلولان و استفادهٔ آسان از مواد آنها، تسهیلاتی که به آسانی با تهیه و تعبیه گذرگاههای شیب دار، آسانسورها، درهای چرخان پهن، کفپوش هایی که از سرخوردن جلوگیری میکند، دستشویی و مستراحهای خاص، توقفگاه اتومبیل نزدیک در ورودی کتابخانه، به کار نبردن اشیاء برجسته و برآمده، تهیه صندلیهای چرخدار، گوشیها و ورق زنها در کتابخانه بهره جویی را ساده میکند. افزون بر اینها نشانههایی در کنار وسایل چرخدار و سگهای راهنما که جای آنها را نشان دهد نیز مدد کار می افتد. بسیاری از کشورها قوانینی حاکم بر طراحی بناهای عمومی دارند، اما تغییر بناهای موجود و تطبیق آنها با آن قواعد هنوز انجام نشده است و آموزشگاههای ویژهٔ بسیاری برای معلولان جسمی، به ظاهر به تنهایی به این نکته علاقه مندند.
کتابداران باید این نکته را بازشناسند که وظیفهٔ کتابخانهٔ عمومی خدمت به همگان است و این گفته شاید به معنای آن باشد که باید به میان آنان رفت و مسلم بدین معناست که باید کتابخانه را برای معلولان دسترس پذیر کرد. معلولانی که میتوانند خود را به کتابخانه برسانند، اما نمیتوانند به هیچ دشواری به درون آن راه یابند، بر کتابداران است که دریابند کار «آرام» و شیرین قصه گویی اغلب افزایش واژگان و تلطیف هیجان و افزونی گنجایش پذیرش لذت و زمانی آنان میانجامد. اگرچه این شادی و لذت زودگذر است، که برای کودکان معلول دست میدهد نباید به سادگی از آن گذشت.
کلام آخر
هر کتابخانهٔ عمومی، هر سازمان خدماتی آموزشگاهی، هر کتابخانهٔ بیمارستانی و هر کتابخانهٔ انجمنی خاص باید در راه تدوین برنامههای ویژه پیشرفت کار کارکنان خود، به منظور آشنایی با سرشت و نیاز کودکان معلول و بهره جویی از کتابخانه را دریابد. البته برخی مدارس کتابداری به این موضوع به منزلهٔ درسی اختیاری دارند، اما در این مرحله علاقه چندانی به آن نشان داده نمیشود. تماسهای بعدی با کودکان معلول میتواند برقرار شود و نیاز کتابدار به اطلاعات را باید با برگزاری دورههای کوتاه مدت سرشار تمرین و عمل برآورد و اگر فرصتی دست داد دورهای آموزشی و تمام وقت که به گرفتن گواهینامه میانجامد، گذاشت. کتابدارانی که به کودکان خدمت میکنند یا با آموزگاران سرو کار دارند، فرصت فراخوانی و گردهم آوردن آموزگاران و کتابداران آموزشگاههای ویژه را دارند، میتوانند از نیازهای مشترک مطمئن شوند و اقداماتی تعاونی در کارهای گزینش، خدمات و تبادل اطلاعات به عمل آورند. به همین سان، فرصتهایی جهت دیدار دیگر برگزاریهایی که در خدمت کودکان معلولند پیش میآید؛ نگارنده پژوهشی اجمالی که به عمل آورد از حسن نیت به وجود آمده یاد کند، از انتظارهای جالب کتابخانههای عمومی پرده برداشت و روی هم رفته دریافت که بسیاری از کتابخانههای عمومی اساساً نیازمندیهای معلولان را نادیده گرفتهاند.
برقراری رابطه، بخشی از کار کتابدار کتابخانههای کودک است تا بدین وسیله مواد مناسب را فراهم آورد؛ توصیه کند و به اطلاع رساند؛ تماس با کودکان معلول را به منظور بازدیدهای فردی و کلاسی سازمان دهد، بازدیدهایی که به فرآیند اجتماعی شدن کودکان، پیشرفت آموزشی و ایجاد سرگرمی برای او یاری میرساند و همگان درس میدهد که ناهنجاریها و زیر هنجاریها را بر اثر درس روز افزون بشناسد و بپذیرند.
کودک معلول از جهات مختلف به نقطهای میرسد که باید از زیر چتر حمایت آموزشگاه بیرون آید و با رسیدن به مرحله بزرگسالی، از نظر آموزشی جسمانی، هیجانی، اخلاقی و اجتماعی بکوشد تا جای خود را به دنیای بزرگسالان بیابد. کیفیت زندگی بزرگسالی او تا حد زیادی به این نکتهٔ باریک وابسته است که تا چه مقدار وی را برای استقلال مجهز و آماده ساختهاند. این مسأله در مورد بزرگسال معمولی نیز صدق میکند، اما برای معلول اهمیتی حیاتی دارد و کتابداران باید نقش خود را در این فرایند ایفا کنند.
با آن که در زمینههای خاص دشواری مطالعه و بهره جویی از کتابخانه برای دستههای ویژهای از معلولان وجود دارد، زمینههایی عامی نیز رخ مینماید که درک و دریافت هر دو آن به کتابدار کتابخانههای کودک جهت تدوین برنامههای خدماتی رهنمود میدهد و انجام خدماتی مناسب با بودجه، مجموعه و ظرفیت کاری کارکنان هر نظام کتابخانهای را امکان پذیر میسازد. اما پیش نیاز هر خدمت بسنده و مؤثر تنها «درک و دریافت» است.