کلیدهایی برای پرواز پائیزی
نخستین روزهای پائیز، موعد نخستین پرواز کودکان از حریم امن کاشانه است. پروازی که آنها را با موقعیت جدیدی به نام مدرسه مواجه میکند.
چنین مواجههای اما، استرس زا و اضطراب آفرین است و از این رو، این پرواز پائیزی باید به دست والدین مدیریت شود. آنها میبایست با کلیدهای اتاق پرواز آشنا باشند، تا فرزندشان اوج و فرودی مناسب، بی خطر و شیرین را تجربه کنند:
- نخستین کلید، آرامش است. اضطراب جدایی تنها مختص کودک نیست. والدین نیز دچار آن هستند. اما آنها نباید این اضطراب درونی را در نزد کودک برملا کنند. کودک همچون دستگاه ضبط صدا و دوربین عکاسی است. با این تفاوت که قویتر از آنها عمل میکند. چندانکه نه تنها کلام و کنش والدین که حالات روحی آنها را نیز ثبت میکند. والد مضطرب بی آنکه بخواهد، نشانهها و علائمی از خود بروز میدهد که کودک به سرعت آنها را دریافت میکند. شتاب زدگی و سردرگمی والدین در روزهای ابتدایی پرواز از جمله این نشانهها خواهد بود. برای کودکی که والدین را منشأ و نماد امنیت میداند، مواجهه با والد مضطرب به معنای بی پناهی خواهد بود.
- کلید دوم، «هم سوئی عاطفی» با کودک است. والدین در پاسخ به اضطراب جدایی کودک، نباید از زبان منطق استفاده کنند. نصیحت کودک و احتمالاً شماتت او، هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. والدین ابتدا باید عینک کودکی به چشم بزنند تا از نظر عاطفی با فرزند خود هم سو شوند. یعنی ابتدا اضطراب کودک را به رسمیت بشناسند تا او احساس «فهمیده شدن» داشته باشد. پس از این مرحله میتوانند با واقع بینی و با استفاده از کلماتی پرشور و اطمینان بخش از کودک جدا شوند. نحوه جدا شدن اما مهم است. غیبت ناگهانی والدین در روز نخست مدرسه که بدون اطلاع قبلی کودک رخ میدهد، شیوهای نادرست است. چرا که باعث ایجاد حس «رهاشدگی» در نزد کودک خواهد شد. خداحافظی طولانی مدت نیز به تشدید اضطراب منتهی خواهد شد.
- کلید سوم، دور کردن کودک از موقعیتهای استرس زا است. ترشح هورمونهای استرس در چنین موقعیتهایی، بخشهایی از مغز کودک را که در ذخیره سازی و یادآوری اطلاعات و خاطرهها یعنی حافظه فعال هستند، از کار میاندازد.
چنین وضعیتی گرچه نوعی از دفاع روانی برای بلوکه کردن موقعیت استرس زا در مغز کودک است تا به یاد آورده نشوند، اما باعث ایجاد اختلال در یادگیری او نیز میشود. این اختلال تنها محدود به یادگیری درس نمیشود، بلکه در روزهای نخست ورود کودک به مدرسه که مملو از تغییرات جدید و نشانههای چالش برانگیز است، پروسه جذب و انطباق کودک را مختل کرده و باعث تأخیر در ایجاد طرحواره جدید او که متناسب با محیط جدید، یعنی مدرسه است؛ میشود.(۱)
والدین میتوانند با بیان خاطرات دوران کودکی خود از ایام مدرسه و خواندن کتابهایی با موضوع مدرسه برای کودک، او را در ساختن طرحواره جدید شناختی، یاری کنند.
اجتناب از تنش، اجتناب از بدگویی در مورد مدرسه و معلم و توجه به میزان خواب کافی کودک؛ از جمله نکاتی هستند که والدین برای دورکردن کودک از استرس باید به آنها توجه داشته باشند.
- کلید چهارم، ذهن خوانی کودک توسط والدین است. کودکان در سن ورود به مدرسه، هنوز در سلطه نیم کره راست مغز و پردازشهای عاطفی و هیجانی آن هستند. آنها به واسطه عدم رشد کافی قسمتی از مغز که رابط بین دو نیمکره مغز است، از پردازشهای نیم کره چپ نظیر قدرت تکلم و بیان و چینش کلمات برای طرح مقصود بهره کافی نمیبرند.(۲) در نتیجه والدین باید بتوانند با اتخاذ روشهایی خاص از کنه ضمیر کودک و ناراحتیهای احتمالی او در این پرواز مطلع شوند. برای این مقصود استفاده از فرصتهای ارتباطی غیر کلامی با کودک بسیار راهگشا خواهند بود.
پی نوشتها:
۱- ژان پیاژه-روان شناس سوئیسی-بر این باور بود که کودک بر اثر کنش متقابل با محیط یک سری طرحواره یا ساختهای شناختی میسازد تا با محیط سازگار شود. با تغییر محیط، کودک طرحواره خود را در دو مرحله جذب و انطباق دوباره سازمان میدهد:
«جذب یعنی وارد کردن تجربههای تازه در طرحواره موجود و انطباق یعنی تغییر دادن طرحواره موجود بر اساس تجربههای تازه»(روان شناسی رشد-جیمز وندرزندن-دکتر حمزه گنجی-نشر ساوالان-چاپ دوازدهم-صفحه ۹۱)
۲- «هنگامی که کودک به سنین قبل از مدرسه میرسد، کورپوس کالوزوم یعنی باندهایی از بافت که دو نیمکره را به هم وصل میکند، هنوز کاملاً نارس است. این وضع باعث میشود تا کودکان در این سنین یک مشکل درونی در گذاشتن کلمات روی احساساتشان داشته باشند. گاهی اوقات نیمکره راستشان به قدری شدید عکس العمل نشان میدهد که آنها وارد یک حالت کج خلقی میشوند. حالتی که کودکان نمیتوانند از زبان برای ارتباط استفاده کنند. ارتباط آرام کننده غیر کلامی ممکن است بهترین وسیله در این حالات باشد» (فرزندپروری از درون به بیرون-دکتر دنیل جی سیگل-دکتر فروغ هدایی-نشر آبگین رایان-۱۳۸۸-صفحه ۱۵۹ و ۱۶۰)