گفت و گو با نسرین زیگه، از کنشگران سرشناس ایرانی- آلمانی

کمک به کودکان مرز ندارد.
-توبا صابری

وقتی صحبت از کمک به کودکان محروم و کودکان خیابان هست، دیگر کمک به آن‌ها مرزی نمی‌شناسد.

نسرین زیگه در سال ۱۹۵۰ در تهران بدنیا آمد و زمانی که نه سالش بود همراه خانواده به آلمان رفتند. در هامبورگ و فلزنبورگ به مدرسه رفت و در شهر کیل در رشته روان‌شناسی فارغ‌التحصیل و در شهر اشتوتگارت و فرانکفورت به عنوان روانکاو به کار مشغول شد.
او دو فرزند دارد. از سال ۱۹۸۳ تا ۲۰۱۶ در کشورهای مختلف آفریقایی (تانزانیا، زامبیا، ماداگاسکار، اتیوپی) با خانواده‌اش زندگی کرده است ولی از سال ۲۰۱۶ در آلمان زندگی می‌کند.
او در سال ۱۹۹۶ یک انجمن برای جمع آوری کمک برای آفریقا در آلمان تأسیس کرده است و در پروژه‌های مختلف کمک به کودکان محروم در آفریقا شرکت می‌کند. او به خاطر فعالیت‌های بشردوستانه‌اش و همچنین به خاطر کتاب‌هایش دو جایزه در آلمان دریافت کرده است.

دریافت مدال خانم زیگه از دولت آلمان

اهدای مدال اول دولت آلمان به دست خانم لوسیا پوتریش به خانم زیگه در سال ۲۰۲۲ برای قدردانی از کارهای ناسودبر و تشکیل انجمن کمک به آفریقا

نسرین زیگه شاعر هم هست و اشعار زیبایی برای بچه‌ها سروده است. این ترجمه یکی از شعرهای اوست که در سال ۱۹۹۸ سروده است:
کی هست آنا الی؟
آنا الی خانه ندارد
آنا الی تختخواب ندارد
آنا الی تنهاست
آنا الی کوچک هست
آنا الی گرسنه هست
آنا الی سردش هست
آنا الی مجروح هست
آنا الی درد دارد
چه کسی از آنا الی محافظت می‌کند؟
چه کسی به آنا الی غذا می‌دهد؟
چه کسی آنا الی را نزد پزشک می‌برد؟
چه کسی آنا الی را نوازش می‌کند؟
چه کسی آنا الی را به مدرسه می‌فرستد؟
چه کسی آنا الی را در آغوش می‌گیرد؟
آدم‌ها می گویند:
بچه‌های خیابان کثیف هستند.
آن‌ها دزدهای کوچک هستند.
آن‌ها بوی بد می‌دهند و تنبل هستند.
آن‌ها آشغال هستند
و بدرد هیچ کاری نمی‌خورند
تو می‌توانی هر کاری که می‌خواهی با آنها انجام دهی
هیچ خروسی به دنبال آن‌ها بانگ نمی‌زند.
آنا الی تنهاست.

 

انستیتو گوته

انستیتو گوته

سفر خانم زیگه به نامیبیا سال ۲۰۲۲ در انستیتو گوته- خواندن کتاب برای بچه‌های پیش‌دبستانی و گفتگو با مسئولین انستیتو 

 

خانم نسرین زیگه (Siege) خیلی ممنون که دعوت ما را برای مصاحبه پذیرفتید. می‌دانم که مطبوعات و رسانه‌های آلمانی خیلی با شما گفت‌و‌گو می‌کنند. اما شاید نخستین‌بار باشد که یک رسانه ایرانی که ویژه گزارش‌ها و اطلاعات در حوزه فرهنگ کودکی (کتابک) با شما گفت و گو می‌کند. می‌خواستم در ابتدا نظرتان را در این باره بپرسم؟‌ چه حسی دارید؟
-    بله این اولین مصاحبه من با یک رسانه ایرانی هست، در پاسخ سؤال احساس و هیجان باید بگویم خوشحالم که با شما مصاحبه می‌کنم.

شاید خوب باشد در ابتدا از روند زندگی تحصیلی و ادبی و همچنین آن نکته‌ای که توجه شما را به آفریقا جلب کرد شروع کنیم.

-    من در آلمان به مدرسه رفتم و اینجا دیپلم گرفتم و بعداً در دانشگاه در رشته روان شناسی فارغ‌التحصیل شدم و به عنوان یک روانکاو در یک کلینیک شروع به کار کردم.
از دوران کودکی می‌نوشتم و شعر می‌گفتم و نوشتن به زندگی روزمره‌ام تعلق دارد من برای خودم می‌نوشتم بدون اینکه به این بیاندیشم که روزی آن‌ها را چاپ می‌کنم. بعدها، خیلی دیرتر وقتی که به آفریقا رفتم، نوشتن به عنوان یک‌ حرفه پیش آمد، من از دوران کودکی به کشورهای دیگر علاقمند بودم در دوران دانشگاه خیلی به کشورهای دیگر مسافرت می‌کردم ولی نه به آفریقا و این اتفاق خیلی دیرتر رخ داد، من با مردی آلمانی که کارش در بخش کمک به کشورهای در حال توسعه هست، ازدواج کردم و وقتی دخترمان شانزده ماهه بود او باید برای سه سال در تانزانیا کار می‌کرد و ما با هم به تانزانیا رفتیم، این کشور، مردم آن، تاریخ‌شان، آب‌وهوای تانزانیا، موسیقی و آهنگ‌های‌شان و زبان و گویش آن‌ها مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد و تأثیر آن تا امروز در من و همسرم باقی مانده است.

انجمن کمک به آفریقا در آلمان

حمایت خانم نسرین زیگه از دو پروژه «Together» و‌«Let me be a Child» در شهر ادیس‌آبابا از طریق  انجمن کمک به آفریقا در آلمان

از اولین سال‌هایی که در آفریقا بودیم (۱۹۸۵-۱۹۸۳) تا امروز آفریقا ما را به سمت خود می‌کشاند و به این ترتیب الان حدود سی سالی هست که در چندین کشور آفریقایی زندگی و کار کرده‌ایم. در تانزانیا من زبان سواحیلی (Swahili) را یاد گرفتم و به جمع‌آوری داستان‌ها و افسانه‌های آفریقایی پرداختم و تلاش کردم که به پروژه Dar -es-Salaam بچه‌های خیابانی کمک کنم و شروع کردم به نوشتن در مورد بچه‌هایی که در این پروژه با آن‌ها آشنا می‌شدم.

کودکان خیابان آفریقا و سرپرستی آنها توسط خانم زیگه

تصویری از بچه‌های خیابان که اکنون به همت خانم زیگه و ‌همکارانش در یک خانه سرپرستی می‌شوند

 

آفریقا یک قاره بزرگ هست، چگونه و از کجا شما کار خود را شروع کردید، از مشکلات و هم چنین ویژگی‌های فرهنگی مردم آنجا در ارتباط با افرادی مثل شما برای‌مان بگویید، آیا به راحتی پذیرفته شدید؟

-    من در همه‌ی کشورهای آفریقایی که در آن آن‌ها زندگی کردم و الان هم زندگی می‌کنم پذیرفته شدم. یک ضرب‌المثل آلمانی می‌گوید: هر طوری که در جنگل فریاد بزنی همان طور صدایت انعکاس می‌یابد. این به این معنا هست که اگر تو با دیگران با احترام و دوستانه رفتار کنی آنها هم با تو همین رفتار را خواهند داشت. در یک‌ وضعیت برابر و یکسان، نه اینکه از بالا به آنها نگاه کنیم، در برابر هر سنت و روش زندگی و یا رسم و رسومات آن‌ها همیشه با احترام و علاقمندی توجه می‌کردم و سعی می‌کردم که با مردم آفریقا رابطه برقرار کنم و به آن‌ها نزدیک شوم. مثلاً در اتیوپی تلاش کردم که به پروژه‌های کمک‌رسانی به کودکان و مبارزه با فقر و محرومیت شرکت کنم و این کار را هنوز هم انجام می‌دهم.
در سال‌های ۲۰۲۳ - ۱۹۹۳ که برای دومین بار در تانزانیا اقامت داشتم شروع کردم که در کارهای عام‌المنفعه در پروژه‌هایی که به کودکان محروم خیابانی که در آن‌جا بود کمک کنم و به همین دلیل در سال ۱۹۹۶ با کمک دوستانم در آلمان یک انجمن برای کمک به آفریقا تشکیل دادم که با کمک‌های مالی که به این انجمن بتوانیم هزینه کمک به آفریقا را تأمین می‌کنیم.

در سایت کتاب بخوانید: کتاب‌خوانی برای کودکان؛ هفده دلیل در اهمیت کتاب‌خوانی و آغاز کردن آن

کتابخوانی خانم زیگه برای کودکان در پرورشگاه تانزانیا

خانم زیگه در پرورشگاه تانزانیا

کتابخوانی خانم نسرین زیگه برای کودکان و گفتگو با آنها در سال ۲۰۰۰ - تانزانیا

 

شما برای برای بچه‌ها کتابخوانی می‌کنید، از تجربه‌ها و حاصل گفت‌وگوهای خود با بچه‌های خیابانی برای‌مان بگویید آیا سرگذشت آن‌ها در کار ادبی شما برای کودکان تأثیر گذاشته است؟

-    برنامه‌های من ترکیبی از تعریف کردن و کتاب خواندن و گفت‌وگو هست. بعضی وقت‌ها هم تصاویر کتاب‌ها را به شکل فیلم تهیه کرده به اسم فیلم تصاویر کتاب به آن‌ها نشان می‌دهم.
بچه‌های خیابانی معلم‌های من بوده و هستند آن‌ها از زندگی خود برایم تعریف می‌کنند و من به‌جای آن‌ها می‌نویسم. بچه‌های خیابانی نمی‌توانند کتاب بنویسند من به آ‌ن‌ها کمک می‌کنم که داستان‌های آن‌ها خوانده و شنیده شود، من برای آن‌ها ابزار هستم.
سرگذشت‌های آن‌ها مرا متأثر می‌کند و موجب فعالیت من می‌شود و برای همین هم تا امروز از طریق انجمنی که کمک برای آفریقا تأسیس کرده‌ایم سعی می‌کنیم در پروژه‌هایی آن‌ها را جمع کرده و برای‌شان آینده بهتری رقم بزنیم.

ورکشاپ حقوق کودک در فرانکفورت

ورکشاپ حقوق کودک در آلمان

تصاویری از برگزاری ورکشاپ حقوق کودک در فرانکفورت آلمان تحت عنوان «همه‌ی کودکان حق برابر دارند» توسط خانم زیگه

من اغلب در مدارس برای بچه‌ها کتابخوانی می‌کنم و با کتاب‌هایم سعی می‌کنم که پلی بزنم بین بچه‌های اینجا (آلمان) و کودکان در آفریقا، بچه‌هایی که داستان‌های کتاب‌های من از زندگی آن‌هاست. من مایلم که کودکان در اینجا متوجه شوند که بچه‌هایی مثل «زامبو»، «اکبر»، «تودیسوآ» پیش از هر چیز کودک هستند، گرچه آن‌ها به فرهنگ دیگری تعلق دارند و این فرهنگ در آرزوهای آن‌ها انعکاس می‌یابد ولی احساس و تفکرشان به آن‌ها شبیه است. خواننده‌های کتاب‌های من باید سفر کنند به جاهای ناآشنا و غریبه تا کم‌کم بتوانند به آنچه که ناآشناست اعتماد کنند و اعتماد آن‌ها را هم جلب کنند.

خرید کتاب کودک درباره پذیرش تفاوت‌ها

کتابخوانی زیگه در آلمان

کتابخوانی خانم زیگه در مدارس آلمان در کنار اشیایی که از آفریقا آورده - ایالت ساکسن آن هالت (Sachsen -Anhalt)

 

کتابخوانی زیگه در آلمان

کتابخوانی خانم زیگه (کتاب ماما با اوباب) همراه با تصویرگر کتاب، خانم مایکه نویندورف، در سال ۲۰۲۳ در ویس بادن آلمان 
 

لطفاً به ما برخی از کتاب‌ها و آثار ادبی خود را معرفی کنید، برای چه گروه سنی می‌نویسید و به چه موضوع‌هایی می‌پردازید؟

من برای این گروه‌های سنی زیر کتاب نوشته‌ام: 

۵-۸ ساله
فردا هینه برای ناهار می‌آید (پنج داستان بامزه‌ی آفریقایی)
کالولو و داستان‌های دیگر آفریقایی (مجموعه قصه‌های آفریقایی)
اگر شیر بغرد (کتاب‌های تصویری و قصه‌های بچه‌های خیابانی)
ماما با اوباب (یک داستان که از داستان‌های قدیمی آفریقایی تأثیر گرفته است)

۹-۱۰ ساله
یوما، یک بچه خیابانی در تانزانیا (داستان‌های بچه‌های خیابانی تانزانیا)
جای پای فیل‌ها (حیات وحش - و محیط زیست در تانزانیا)
من برمی‌گردم،«دادابه» داستان‌های بچه‌های خیابانی در ماداگاسکار
راهزن‌های لیبرتالیا (راهزن و حقوق بشر ماداگاسکار)
«شیرین» من کجایی هستم؟ (بخشی از زندگی خودم در سال‌های اول اقامت در آلمان)

۱۱-۱۲ ساله
“آنسی“(کودکان خیابانی/ ازدواج کودکان/ در اتیوپی)
در سایت من کتاب‌های مرا می‌توانید ببینید.
www.nasrin-Siege.com

خیلی متشکرم خانم زیگه از وقتی که برای مصاحبه گذاشتید.

مصاحبه کننده:
Submitted by editor69 on