پیامی به کودکان سراسر جهان
یک بار دیگر به استقبال روز جهانی کتاب کودک میرویم؛ روزی که هدفش فراهم آوردن امکانی است تا کودکان بیشتر و بیشتری در سرتاسر جهان خواندن را یاد بگیرند و کتابهای خوبی بخوانند.
اتفاقا نامه پرمهری از یکی از دانشآموزان کشورم با این مضمون به دستم رسیده است: "نویسنده عزیز، دوست بچهها، از شما خواهشمندیم که به دیدن ما بیایید. زمستانی که گذشت ما صدها کتاب خواندیم و دوست داریم درباره آنها با شما صحبت کنیم. ملاقات شما پاداشی است که ما برای تلاش شیرینمان دریافت خواهیم کرد."
نامه همین بود. به طور خوشایندی غافلگیر شده بودم. احتمالا بچههای دیگری هم در نقطهای از جهان هستند که در این روزهای زمستانی کتابهایی حتی بیشتر از اینها خواندهاند. اما من به هموطنان کوچکم افتخار میکردم که خودشان را مجبور به این "تلاش شیرین" کرده بودند و با هدایت مربیانشان به خاطر پاداشی ناچیز با هم در کتاب خواندن به رقابت پرداخته بودند.
آیا من، نویسنده کتاب های کودکان، می توانستم این خواهش ساده آنها را برای ملاقات رد کنم؟ نه، نمیتوانستم و نکردم. من با وجود برف و سرما و با وجود سن زیادم زود به دیدن آنها رفتم.
هنگامی که چهرههای درخشان آنها را دیدم که با کنجکاوی به من خیره شده بودند فهمیدم که چنین سفری هرگز برای من دراز و خسته کننده نخواهد بود. پرسشها مانند سیل سرازیر شدند و میان آنها پرسشی گریزناپذیر بود که اغلب آن را میشونم: آیا قهرمانان کتابهای من واقعا وجود داشتهاند یا تنها محصول تخیلم بوده اند؟
برای کودکان کتابخوان، که قصهها را با تمام خیالپردازیهایشان باور میکنند، مهم است که نویسنده در داستانی که برایشان میگوید صداقت داشته باشد و این همیشه من را تحت تاثیر قرار میدهد. همین طور بیزاری ذاتی آنها از ظلم و میل شدیدشان به زندگیای که با عدالت و خیرخواهی همراه است من را متاثر میکند.
راستی، عدالت و خیرخواهی؛ این زبانی است که تمام کودکان آن را میفهمند. و هنگامی که از هموطنان کوچکم پرسیدم که آرزویشان برای کودکان سراسر دنیا چیست، این پاسخ را شنیدم: یک عالمه کتابهای خوب و جدید تا زندگیشان را با آنها پربارتر و زیباتر کنند؛ و صلح در تمام دنیا، بدون جنگ و نفرت تا کودکان بتوانند زندگی را بدون ترس از آینده سپری کنند.
من با کودکان کتابخوانی صحبت کردم که دوست داشتند با یک نویسنده کتابهای نوجوانان ملاقات کنند. قلبم سرشار از شادی بود. احساس کردم باید این مطلب را در روز جهانی کتاب کودک با شما در میان بگذارم. مطمئنم که میتوانم با شما هم همان طور بی غل و غش سخن بگویم. تنها افسوس میخورم که همه کودکان دنیا مثل شما یا هموطنان کوچک خودم شاد نیستند.
بعضی از کودکان کتابهای خوبی برای خواندن ندارند؛ بسیاری حتی نان برای خوردن ندارند. ما باید همیشه به فکر این کودکان باشیم، فارغ از این که در کدام گوشه از دنیا زندگی میکنند و به چه زبانی حرف میزنند. باید به آنها یاد بدهیم که چطور بخوانند و کتابهایی بدهیم تا آنها نیز بتوانند از زندگی لذت ببرند.
اینها همه هدف های روز جهانی کتاب کودک هستند. برای همین است که دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان در تلاش است تا بهترین کتابهای نوجوانان از ملیتهای مختلف به زبانهای مختلف ترجمه شوند؛ بیشترین تعداد ممکن کتاب به بیشترین تعداد زبانهای ممکن.
خواسته این سازمان این است که کودکان یاد بگیرند با شیوه زندگی کودکان دیگر آشنا شوند، به هم احترام بگذارند و یکدیگر را دوست بدارند. اگر کودکان یکدیگر را بشناسند و دوست داشته باشند در بزرگسالی نیز به هم احترام خواهند گذاشت و یکدیگر را دوست خواهند داشت و به این ترتیب صلح ماندگار میشود و مردم شاد خواهند ماند.
بچهها! در این هدف والا با ما سهیم شوید! بگذارید روز کتاب کودک مانند خورشیدی باشد که بر همه دنیا میتابد و هر کودکی را شاد میکند.