یک روانشناس گفت: یکی از مسائل آسیبزای جدی برای کودکان، قرار گرفتن آنها در کنار دانشآموزان با سطح مالی مطلوب است. «کاظم سلامت» اظهار کرد: برخلاف دیدگاه و تفکرات کهنه که به احتیاجات روانی کودک بها داده نمیشد، امروزه مشاهده میشود که والدین همه تلاش خود را به کار میگیرند تا همه نیازهای زیستی و روانی فرزندان خود را به هر شکل ممکن هم که شده برآورده کنند و خود این توجه ذاتاً اتفاق خوبی محسوب میشود، چون زمینه را برای رشد استعدادهای مختلف کودکان و دانشآموزان فراهم کرده و باعث میشود این استعدادها در سطوح مختلف شکوفا شود.
این روانشناس ادامه داد: متأسفانه گاهی تلاش برای شکوفایی استعداد دانشآموزان به طور ناخواسته موجب تخریب وضعیت روانی فرزندانمان میشود. مثلاً میتوان گفت عموم کودکانی که در محلات فقیر، حومه شهرها یا مناطق روستایی و دورافتاده سکونت دارند از سطح امکانات آموزشی پائینی برخوردارند و مدارس آنها بیشتر دارای ساختمانهای فرسوده، مستهلک و غیراستاندارد است. حتی در برخی مناطق، ساختمانی برای مدرسه وجود ندارد و کلاسها در مکانهایی مانند مسجد، کپر، چادر و... تشکیل میشود که حداقل استاندارد مکانهای آموزشی را نیز ندارد، این در حالی است که کلاسهای پرجمعیت، چند پایه و کادر آموزشی بیتجربه از دیگر خصوصیات محلهای اقامت کودکان مناطق محروم بشمار میرود.
وی تصریح کرد: همین کمبودها باعث میشود والدین بکوشند تا کودکانشان در مدارس شهرها و مناطق مرفهنشین و طبقات بالا ثبتنام شوند. هرچند که خود نیز متحمل هزینههای زیادی میشوند اما تصور میکنند این تلاش برای فرزندشان نتیجه مطلوبی خواهد داشت. سلامت با تأکید بر اینکه اقدامات اینچنینی از برخی جهات مزایای زیادی دارد، گفت: بدون استثنا در همه مناطق، کودکان خانوادههای فقیر نسبت به کودکان طبقات مرفه امکان کمتری برای حضور در مدرسه دارند و این مسأله باعث میشود حتی آموزش رایگان بار مالی قابل ملاحظهای بر والدین این کودکان تحمیل کند. مثل هزینه ایاب و ذهاب، هزینه خرید لوازم التحریر و پوشاک، در نتیجه والدین این کودکان باید فداکاری بیشتری برای تأمین هزینه تحصیل آنها انجام دهند از سوی دیگر توانایی دانشآموزان نیز بدون شک تحتتأثیر موقعیت اجتماعی اقتصادی خانواده قرار دارد.
این روانشناس یادآور شد: انواع سخنهای شناختی، خود تصوری، روابط گروهی، رابطه معلم و شاگرد، کسب تجارت، بیان احساسات و خزانه لغات عمیقاً تحتتأثیر طبقه اجتماعی است که کودک در آن رشد کرده، به زبان ساده کودکان والدین طبقه پایین بهعلت شرایط خاص محیطی و آموزشی که داشتند توانمندیهای متفاوتی در مقایسه با کودکان طبقه بالا در خود شکل دادهاند و در اکثر موارد قادر به برابری با کودکان طبقات بالاتر نیستند.
وی افزود: در واقع سطح آرزوهای دانشآموزان خانوادههای ثروتمند و مرفه متفاوت از خانوادههای فقیر و کم درآمد است. از اینرو مشکل از همین نقطه آغاز میشود و این نابرابریهای طبقاتی و حتی ذهنی کودکان میتواند آثار مخربی بر روی روحیه تحصیلی آنها بگذارد. سلامت همچنین با تأکید بر اینکه خانوادههای طبقات اجتماعی بالا، انتظارات بیشتری از فرزندان خود دارند، خاطرنشان کرد: والدین با سطح مالی بالاتر انتظار دارند فرزندانشان مدارج عالی تحصیلی را طی کنند و در بهترین مراکز آموزش عالی پذیرفته شوند، از اینرو بهترین امکانات آموزشی و کمک آموزشی را برای آنها فراهم میآورند.
وی خاطرنشان کرد: در حالیکه خانوادههای طبقات پائین اجتماعی دورنمای کوتاهی از آموزش و پرورش دارند و از فرزندان خود انتظار آنچنانی برای ورود به دانشگاه ندارند و در همان حدی که سواد خواندن و نوشتن را داشته باشند، کافی میدانند. در نتیجه بهعلت فقدان یا پائین بودن انگیزش اجتماعی خانوادگی اغلب این دانشآموزان در کسب مدارج عالی تحصیلی موفق نمیشوند و به سوی مشاغل سطح پایین نیز کشیده میشوند.
وی تصریح کرد: در کنار ورود و نظارت بیشتر دولت و اولیاء آموزش بر بحث فاصله طبقاتی در مدارس باید نوعی بستر و فرهنگسازی برای به حداقل رساندن آسیبهای ناشی از این مقوله بین عموم جامعه بهویژه اولیاء دانشآموزان شکل بگیرد.