وقت خواب است، اما برهکوچولو مامانش را پیدا نمیکند؟ پس کی امشب او را میخواباند؟ خانمگاو میگوید: «من... من... نگران نباش! بلدم چهطور شببهخیر بگویم.» اما نه، اینطوری نیست! نه خانمگاو میتواند برهکوچولو را بخواباند، نه خانمگربه و خانماسب و بقیهی حیوانات مزرعه. فقط مامانگوسفند بلد است چهطور به برهکوچولو شببهخیر بگوید.
کارول روت نویسنده کتابهای کودکان در «کی امشب به من شببخیر میگوید» دغدغه ترس از تنهایی و طرد شدن را دستمایهی داستانش قرار میدهد و با زبانی ساده و شیرین داستان برهای را به تصویر میکشد که مادرش را به دلیل نامعلومی پیدا نمیکند.
این وحشت از تنها ماندن، او را در مسیری میکشاند که با شخصیتهای مختلف روبه رو میشود. بره داستان، این شخصیتهای مختلف را پیوسته با مادر خودش مقایسه میکند و هیچ جایگزینی برای او نمییابد.
کارول روت در این داستان تصویری به تصویرهای ذهنی و نگرانیهای خوانندهی کودک مهر تایید میزند که حق با اوست، هیچکس نمیتواند جایگزین آغوش گرم و بوسههای نرم مادر شود.
کتاب «کی امشب به من شببهخیر میگوید؟» سال ۲۰۰۵ در فهرست خواندنیها به انتخاب بچهها قرار گرفته است.