در کتاب «آقا کوچولو به یک دوست کمک میکند»، قورباغه توی یک بطری گیر کرده است. او بطری را از رودخانه پیدا میکند و به کرانهی رودخانه میبرد. قورباغهی کنجکاو یک کاغذ درون بطری میبیند و برای درآوردن کاغذ به درون بطری میرود اما دیگر نمیتواند بیرون بیاید. آقا کوچولو که از آنجا میگذرد، قورباغهی اسیر درون بطری را میبیند و پاهای قورباغه را میگیرد و آنقدر میکشد تا قورباغه درمیآید. از اینجا، سفر، جستوجو و دوستی قورباغه و آقا کوچولو آغاز میشود. روی کاغذ توی بطری نوشته بود، کمک! و قورباغه و آقا کوچولو فکر میکنند باید کسی را که کمک میخواهد، پیدا کنند. آنها در راه به اردک و کلاغ برمیخورند و بعد خانوادهی خرگوشها را میبینند. مامان خرگوش به آنها میگوید که بابا خرگوش گمشده است و همگی با هم به جستوجوی بابا خرگوش میروند.
تصویرهای این کتاب، کنشهای هیجانانگیز قورباغه و آقا کوچولو را به زیبایی بازنمایی میکنند و همگام با واژهها روایت زیبایی را میآفرینند. آنها از جنگل تاریک میگذرند و به کوههای بلند میرسند. ساعتها جستوجو، آنها را به باباخرگوش میرساند و در پایان یک جشن در خانهی خرگوش.
اما قورباغه غمگین است. چون همه به باباخرگوش هدیه میدهند نه به قورباغه و آقا کوچولو به او میگوید او یک گنج پیدا کرده یک بطری سبز!
کتاب به زیبایی مفاهیم مهمی را با کودکان به اشتراک میگذارد. دوستی، جستوجو، کمک و لذت بردن از زندگی.