«من یک عالم دوست کوچک دارم که روی کلهام زندگی میکنند. وقتیکه میروم بخوابم، آنها ورجهورجه و بپّربپّر میکنند.»
_ یک عالم دوست کوچک؟ کجا؟ توی کلهی یک پسر کوچولو؟
اینها سؤالاتی هستند که بهمحض خواندن اولین جملهی کتاب «خِرچ! خوروچ! خیریچ!» از خودتان میپرسید. اما در کسری از ثانیه، وقتیکه به تصویر پایین صفحه نگاه میکنید، تازه منظور اِلنور آپدیل، نویسندهی کتاب، را میفهمید! آن وقت است که فریاد میزنید: «شپپپپپش!»
این کتاب برای همهی قربانیان کوچولویی است که هیولاهای «خِرچ خوروچ»ی آنها را ترساندهاند. بله، ما با مبارزهای تمامعیار و عجیبوغریب مواجهایم. آن هم با یک لشکر شپش ریز و درشت. شپشهایی که یکی یکی و چندتا چندتا آمدهاند، با هم آشنا شدهاند و حالا برای اینکه از تنهایی دلشان نگیرد، دستهجمعی توی موهای بچهها برای خودشان زندگی درست کردهاند.
کتاب «خِرچ! خوروچ! خیریچ!» داستانی تصویری دربارهی موضوعی نامتعارف است که در دل یک ماجرای فانتزی خندهدار، بسیاری از مباحث علمی را دربارهی شپشها به تصویر میکشد:
«همین که خوابم برد، خانمهایشان شروع میکنند به تخم گذاشتن. توی هر تخم، یک شپش کوچک هست، با یک عالم پای کوچک.»
بعد به روایت تصویر، یکعالمه بچه شپش گوگولی و حتی قنداقی میبینیم؛ تخمهایی که سوار کالسکه هستند و مادرشان با کفش پاشنه بلند و موهای بیگودی پیچیده و پدرشان با کت وشلوار شیک، از این طرف سر پسرک به آن طرف سرش ویراژ میدهند!
شاید بگویید اشکالی ندارد، شپش که ترس ندارد. حالا با هم کنار میآییم؛ اما نمیشود! آخر این مهمانهای تازه وارد عاشق ورجه ورجه کردنهای آخرشب هستند و اصلا و ابدا خواب ندارند! «خِرچ! خوروچ! خیریچ!» کتابی است که به جان پوستتان میافتد!
اِلنور آپدیل نویسندهی کتاب تصویری «خِرچ! خوروچ! خیریچ!» با هوشیاری، مشکلی خارشآور و حتی شاید خجالتآور را دستمایهی داستانی طنز و مهیج برای سنین 8 تا 12 سال کرده است. سارا هورن نیز با تصویرگری جذابش، از شپشهای کثیف، موجوداتی خندهدار و دوستداشتنی ساخته است.
در حقیقت، بین ناراحتی بچههای داستان بابت این مهمانهای ناخوانده، تلاش والدین برای رفع این مشکل چندشآور و تصاویر جذاب کتاب، چنان تضاد عمیقی است که ناخودآگاه مخاطب را به خنده میاندازد. آنقدر که شاید بدش نیاید چندتایی از این شپشهای گوگولی را برای خودش داشته باشد!
کتاب «خِرچ! خوروچ! خیریچ!» برای بلندخوانی و اجرای نمایش خلاق مناسب است.