آد و غول های یخی

عنوان لاتین
ODD and the frost giants

زمستان طولانی شده است و به پایان نمی رسد. هیچ کس دلیلش را نمی داند. آد، پسری نوجوان، با پایی معلول که ناپدری اش نیز به او توجهی ندارد، از خانه می گریزد. راه رفتن در برف و سرما برایش سخت است و او به زحمت با کمک چوب زیر بغلش راه می رود.

آد در جنگل به موجوداتی برمی خورد؛ یک خرس، یک روباه و یک عقاب که سخنگو هستند و داستان عجیبی را برایش تعریف می کنند. حیواناتی که از خدایان اند و راز به پایان نرسیدن زمستان را می دانند. آد راهی سفری عجیب می شود، سفری که در ذهنش نمی گنجد. در این سفر او به غول های یخی مهاجم برمی خورد، غول هایی که مانع آمدن بهار و برگشت زندگی به طبیعت شده اند. او با نیروی خرد و عشق بر غول های یخی پیروز می شود و آن ها را راهی سرزمین خود می کند و شهر باستانی خدایان شمال نجات می یابد. بهار برمی گردد و سرانجام آد خود را در روستای خود می یابد. او که اکنون جوانی رشید شده و درد پایش کاهش یافته است، راهی خانه می شود و آغوش گرم مادر پذیرای اوست.


نیل گیمن را در ایران با دو کتاب مشهورش گورستان و کورالین  می شناسیم.

آد و غول یخی پیش از کتاب گورستان نوشته شده، اما دیرتر در ایران منتشر شده است. این داستان، همان طور که از نامش پیداست، فضایی سرمازده و یخ بندان دارد ودر شمال اروپا اتفاق می افتد. آد پسرکی است با یک پای از کار افتاده که لنگان لنگان و عصا به دست، در جنگل پیش می رود. او در جنگل با حیوانات عجیب و غریبی روبه رو می شود و با آن ها در کلبه پدر آد گرگ می آیند تا هر یک، از سرگذشت شان بگویند.

زمستان، بی پایان است و زندگی در خطر و آد تنها یک پا دارد، با عصایی در دست. خدایان طلسم شده ی شمال، از آد می خواهند که به جنگ غول یخی برود.

داستان، فضایی سرد دارد؛ مانند زمینی سراسر پوشیده از برف و یخ، اما در عین حال پر کشش است. شاید در میان انواع و اقسام داستان هایی که در اقلیم های متفاوت رخ می دهند، این از معدود داستان هایی باشد که بسترش برف و یخ است و همین به آن تازگی بخشیده است، وضعیتی که در آغاز، خلاف آمد عادت است، اما رفته رفته خواننده با آن انس می گیرد.

نکته ی دیگر این داستان، نگاه انسانی نویسنده به معلولان است. آد و غول های یخی کتابی است برای نشان دادن توانایی های انسان نویسنده در این کتاب، نشان می دهد که چگونه می توان مغز را جایگزین پا کرد و نشان می دهد که جسم انسان ظرفیت هایی دارد که می تواند نقص هایش را کامل کند.

این کتاب برای همه ی کودکان ۹ تا۱۲ ساله خواندنی و جذاب است. اما می تواند برای کودکانی که در معرض آسیب های جسمی قرار گرفته اند، مفید تر باشد.

گزیده‌هایی از کتاب

پدر هنگام حمله به روستای ما در اسکاتلند با مادرم روبه‌رو شد. آنجا در سمت جنوب اینجاست. پدر دید که مادر سعی دارد گوسفندهای پدرش را در غاری پنهان کند و او زیباترین موجودی بود که پدر تا آن زمان دیده بود. پس او و گوسفندها را با خود آورد. تا زمانی که زبان خود را به او نیاموخت و به او نگفت که او را به همسری می‌خواهد به او دست نزد؛ اما گفت که در راه بازگشت به خانه مادر چنان زیبا بود که جهان را نورانی می‌کرد؛ و چنین بود. مادر جهان را پرنور می‌کرد، مثل آفتاب تابستان.


بعضی وقت‌ها در یخ هم رنگین‌کمان دیده‌ام، همین‌طور در کناره‌ی ساختمان‌ها، وقتی خورشید از میان قندیل‌ها می‌تابد؛ و با خودم می‌گفتم یخ همان آب است، پس آن‌هم باید رنگین‌کمان داشته باشد. وقتی آب یخ می‌زند رنگین‌کمان در آن به دام می‌افتد، مثل یک ماهی در حوضچه‌ای کم‌عمق؛ و نور خورشید می‌تواند آن را آزاد کند.

برگردان
فرزاد فربد
تهیه کننده
قسمت نخست: شهلا انتظاریان. قسمت دوم: پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان سال چهاردهم شماره ی ۲
سال نشر
۱۳۹۰
نویسنده
Neil Gaiman, نیل گیمن
Submitted by editor3 on