کتاب «درخت دروغ» داستان فانتزی بلند و رمزآلودی است که با آن که یک دوره تاریخی از انگلستان را در بر میگیرد (قرن نوزدهم و زمانی که داروین نظریه معروفش را مطرح میکند) اما موضوعاتی را مطرح میکند که جهانشمول و زمانشمولند و خواننده امروزی را شریک میکند.
کتاب «درخت دروغ» به پرسش همیشگی بشر درباره چگونگی خلقت میپردازد و بدون جبههگیری و قضاوت دو دیدگاه مذهبی و علمی در اینباره را مطرح میکند. انتخاب نام فیث به معنای ایمان برای شخصیت اصلی داستان هم کنایهای از کنارِ هم قرار گرفتن دروغ و ایمان و مزر باریک بین آن است.
از دیگر موضوعاتی که کتاب «درخت دروغ» مطرح میکند، تبعیض جنسیتی است که همیشه و در هر اجتماع وجود داشته و دارد و تنها شکل آن تغییر میکند. داستان در قرن نوزدهم زمانی که به طور علنی، زنها ضعیفتر و کمخردتر از مردان قلمداد میشدند رخ میدهد. در آن دوران به این اعتقاد بودند که همانگونه که قُطر جمجمه زنان کمتر از مردان است، کمهوشتر هم هستند. زنها در سایه قرار میگرفتند و از شیوههای خودشان برای پیشبرد اهدافشان استفاده میکردند، بعضی از زیبایی ظاهریشان، و بعضی به نام و در کنار یک مرد به فعالیت میپرداختند و افتخاراتشان هرگز به نام خودشان ثبت نمیشد.
کتاب «درخت دروغ» همچنین به موضوع دروغ و شایعات و نقش آنها در به دست گرفتن اذهانِ عوام پرداخته است.
فیث شخصیت اصلی داستان دختری چهارده ساله است که مرز نامطمئنِ دوره گذر از بلوغ و جوانی را طی میکند. او در خانواده و جامعه به خاطر جنسیتش محدود است و ناچار است شخصیت دوگانهای از خود بروز بدهد، شخصیتی ساکت در ظاهر و ماجراجو و جستجوگر در نهان. فیث مانند ماری که در قفس از او نگهداری میکند، در چَمبر سوالات ذهنش تنهاست و برای یافتن حقیقت کمکی ندارد، ناچار در تنهاییِ آزاردهنده، دست به تلاش میزند و در رویارو شدن با دروغها و انتشار آنها در بینِ مردمِ مشتاق و پذیرای شنیدنِ دروغ، که به راحتی قضاوت و عقل خود را به شایعات میسپارند، به حقایق جامعهای که در آن زندگی میکند و اتفاقات پیرامونش مانند علت مرگ مجهول پدر، نزدیکانی که از اعتماد آنها سوء استفاده کردهاند و دنیایی که در پی سود شخصی انسانها رقم میخورد، پی میبرد. پدر فیث دانشمند و دیرینشناس است و در پی دروغی که ساخته و انتشار داده است کشته میشود. او با این شایعه اعتبار شغلی خود را زیر سوال میبرد تا به حقیقت بزرگتری در زندگی دست یابد که همان منشاء خلقت است. نویسنده کتاب «درخت دروغ» با زیرکی پاسخ این پرسش را به عهده مخاطب میگذارد و در جست و جو برای یافتن پاسخ این سوال، پرسشهای بیشتری را درباره مفهومِ انسانیت مطرح میکند.
شخصیتپردازی قوی و صحنههای تعلیقبرانگیز کتاب «درخت دروغ» سبب شده است که خواننده نه قدرت حدس زدن پایان داستان را پیدا کند و نه بتواند کتاب را زمین بگذارد. با اینکه کتاب «درخت دروغ» طولانی و پر از جزئیات است اما تعلیق آن مانع از خستگی مخاطب میشود و لحظههایی را به وجود میآورد که در خاطر خواننده باقی میماند برای نمونه یکی از لحظههای زیبای داستان هنگامی است که مادر فیث به او میآموزد که چگونه از مستخدمان بخواهد کاری را انجام دهند که در عین دستور دادن مودبانه هم باشد و فیث در همان زمان در مییابد این همان لحنی است که همیشه برای مطالبه کاری از او استفاده شده است. و در نهایت فیث قابلیتهای یک زن باهوش را در مییابد و به یک آینده ساختارشکنانه در زمان خودش فکر میکند و تصمیم میگیرد دانشمند شود.
درباره نویسنده کتاب «درخت دروغ»
فرانسیس هاردینگ نویسنده کتاب «درخت دروغ» از نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان انگلستان است که تاکنون ۸ عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است. کتاب «درخت دروغ» هفتمین کتاب اوست که جایزه کاستا ۲۰۱۵ و جایزه بوستون گلوب/ جایزه ادبیات داستانی هورن بوک ۲۰۱۶ را برای او به ارمغان آورده است. کتاب «درخت دروغ» همچنین به فهرست نهایی جایزه ناشران مستقل ۲۰۱۵ و فهرست نهایی مدال کارنگی ۲۰۱۶ راه یافته است.