یک سفر به دوران گذشته، این بار کمی متفاوت تر، کمی هم نزدیک تر؛ همین دویست سال پیش، حدود سال ۱۲۵۳ هجری قمری، گشت و گذار از دارالخلافه ی تهران تا لندن، قرار است تاریخ انتشار روزنامه و نحوه ی برخورد با آن بیان شود: کاری که میرزا صالح شیرازی انجام داد، روزنامه ای که در دربار چاپ می شد و حتی نام هم نداشت و به آن کاغذ اخبار می گفتند.
دو صفحه ی بزرگ با تصویر شیر و خورشید و شمشیر ( همان نشان رسمی ایران) و ستون های اخبار شهر، اخبار ممالمک غربیه و ممالک شرقیه؛ در زمان عباس میرزا و به وسیله ی یکی از شاگردانی که از فرنگ برگشته بود.
لیلی فرهاد پور، نویسنده ی کتاب، از روزنامه نگاران قدیمی است. او برای این که داستان چاپ و انتشار روزنامه را بگوید روایت تاریخی را داستانی کرده است: داستان و اطلاعات لازم، همراه با عکس و تصویر سازی. سعی شده تا از نثر و کلمات قدیمی هم استفاده شود، اما هیچ نگرانی برای خواننده ی نوجوان وجود ندارد، چون توضیحاتی هم داده شده، هر چند گاهی کلمات آسانی را تشریح کرده است.
هر فصل به یکی از شخصیت های تاثیر گذار در یک موقعیت مهم پرداخته و بعد از آن در دو صفحه ی تصویری نکات مهم، شرح داده شده اند. یکی از نقاط قوت کتاب اختصاص یافتن بخشی به روزنامه ها و مجلاتی است که در سال های دور برای کودکان و نوجوانان منتشر شده اند: اولین آن ها سه فندق بوده که هیچ نسخه ای از آن وجود ندارد. یادی هم شده است از عباس یمینی شریف.
نویسنده، در بخش پایانی، یک دور بازگشت ایجاد کرده و با آوردن سارا، یک دختر محصل راهنمایی، و رفتن او به آرشیو و مخزن کتابخانه ی ملی چند نکته را، کمی مستقیم و کمی تکراری و آسان گیرانه، آموزش داده است: این که چه طور می توان از کتابخانه برای بررسی یک موضوع استفاده کرد و چگونه می توان به نسخه های اصلی دسترسی پیدا کرد. اما دختر، با خواندن کتابی که در اختیارش قرار می گیرد، خود را داخل آن می بیند. درست است او خواننده ی همین کتاب است، این جا نویسنده وارد می شود و علاوه بر مرور ماجراهای پیش آمده، منابع کتابش را درباره ی آغاز انتشار و چاپ روزنامه در ایران هم ذکر می کند.
این کتاب یک تجربه ی آغازین برای کاری است که پیش از این نمونه اش وجود نداشته: ارائه ی مختصر، داستانی و روایت گرانه برای نوجوانان از آمدن روزنامه. رکن پنج دموکراسی. به ایران، آن هم ۲۱۵ سال بعد از انگلیس و کشورهای دیگر.