همه اش تقصیر آن جد خوک دزد بیبو و خاصیت بود، وگرنه استنلی یلنتس با آن هیکل چاق در مدرسه مسخره نمیشد، به خاطر جرمی که مرتکب نشده بود به این اردوگاه لعنتی نمیآمد، هر روز در گرمای طاقتفرسا، یک گودال عمیق نمیکند و از همه مهمتر در حالتی که توی یک گودال، بدون حرکت ایستاده است ثانیه ثانیه منتظر مرگ نبود.... اما در همین لحظه او خوشبختترین نوجوان در سرتاسر تگزاس بود.
کتاب «آخرین گودال» نوشته لوییس سکر و ترجمه حسین ابراهیمی (الوند)، به روایت زندگی خانوادهای میپردازد که تصور میکنند نفرین شده اند. بداقبالی بخش ثابتی از زندگی پر از مشکل آنان است تا آنجا که وقایع بعدی، باور آنان بر بداقبالیشان را به چالش میکشد. مطالعه داستان برای نوجوانانی که مشکلات زندگی را دلیلی بر بدشانسی و بداقبالی خود میدانند، توصیه میشود. جذابیت و کشش داستان، لذت مطالعه آن را دوچندان میکند.
این کتاب در ۱۹۹۹ برنده جایزه نیوبری، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و کتاب ویژه شورای کتاب کودک در سال ۱۳۸۰، برگزیده دهمین جشنواره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در رشته ترجمه و برگزیده نخستین جشنواره کتابهای مناسب انجمن فرهنگی ناشران کودک و نوجوان در سال ۱۳۸۵ است. این کتاب با نام «گودال» با ترجمه فرزاد فربد از سوی انتشارات پنجره نیز منتشر شده است.