ناروال کتاب «ناروال تک شاخ دریا» نهنگی است که در یکی از جاهای ناشناخته دریا یک عروس دریایی میبیند بهنام ژلیای. هر دو از دیدن هم تعحب میکنند.
هر دو بههم میگویند که دیگری واقعی نیست و فکر میکنند همدیگر را در خیالشان میبینند و نیروی تخیلشان قوی است. آنها باورشان نمیشود: «چیزی که توی خیال منه، خیال میکنه که داره من رو توی خیالش میبینه.» برای همین از هم میخواهند ثابت کنند که واقعی هستند. گفتوگوی عجیب و بامزهای بینشان شکل میگیرد. با اینکه هنوز نپذیرفتهاند واقعی هستند اما: «خب، ممکنه تو واقعی نباشی... اما... » و با هم دوست میشوند و وافل میخورند و ما حقایق جالبی درباره هر دو میخوانیم. داستان ادامه مییابد با ناروال که میخواهد برای خودش دستهای درست کند و کتاب سفیدی که ناروال درست کرده و برای خواندناش باید تخیلاش کنی و میتواند هر چیزی که دلات میخواهد باشد.
کتاب اول مجموعه «ناروال و ژلی» درباره مرز باریک میان واقعیت و خیال است که هر زمان میتواند فرو بریزد با دیدن یک ناشناخته و هر زمان میتواند دوباره ساخته شود با تخیل کردن، هم علم است هم تخیل، هم بازی است هم یادگیری، هم دوستی است هم خنده و همه اینها در یک داستان تصویری زیبا درهم تنیده شده است.
از مجموعه «ناروال و ژلی» دو کتاب دیگر هم به فارسی منتشر شده است: «ناروال قهرمان و ژلی فلفلی» و «کره بادام زمینی و ژلی.»