چشمها و حبابها را دنبال کنید!
جان کلاسن، نویسنده و تصویرگر سه گانه کلاه در عکسهایی که از او منتشر شده، بر سرش کلاه دارد. نمیدانم زیر کلاهاش چه دارد، خودش هم کلاهاش را از جای دیگری برداشته، یا برای نوشتن این کتابها کلاه سرش گذاشته، یا بعد از نوشتن این داستانها کلاه از سرش نیافتاده؟ اما یک چیز را خوب میدانم، او بلد است سر همهٔ ما، خواننده و ببیندهٔ کتاب، کلاه بگذارد. برای همین باید مراقب باشیم سرمان کلاه نرود! اما میرود، زیرا در این کتابها جان کلاسن داستان خود را به گونهای روایت کرده که توانسته سر همه ما و شخصیتهای قصههایاش کلاه بگذارد.
یکشنبه, ۱۷ شهریور
پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست را مطالعه کنید.
بخش دوم: به دیگران اجازهٔ سخن گفتن بده!
چند تا قانون در زندگیمان داریم؟ روزانه از چندتای آنها استفاده میکنیم؟ چندتای این قانونها شخصی هستند و چند تا قانونهای اجتماعی؟ کدام نوشته شده است کدام نوشته نشده است؟
دوشنبه, ۱۰ تیر
بخش اول: پا را از گلیممان بیشتر دراز کنیم!
گربه حیوانی مدرن است! زندگی شهری بلد است. کمتر گربهای را پیدا میکنید که ارتباط خوبی با نگهدارندهاش نداشته باشد.
یکشنبه, ۹ تیر
اینجا که ما هستیم!
اینجا که ما هستیم چه شکلی است؟ موقعیت خودمان را چهگونه حس و درک میکنیم؟ از اینجا که ما نگاه میکنیم، دیگران چه شکلی هستند؟ ما بالاتر هستیم یا آنها؟ جهتهایمان به کدام سو است؟ ما اینجا هستیم آنها آنجا؟ صدای یکدیگر را میشنویم؟ آنها را در آنجا و دور میبینیم یا نزدیک به خودمان؟
ما متفاوت هستیم اما شبیه به هم! چون انسان هستیم. درک موقعیت، یعنی درک من، درک او! پذیرش جایی متفاوت برای هرکداممان که میتواند نزدیک، دور و یا شبیه بههم باشد.
دوشنبه, ۲۰ خرداد
«بعضی وقتها باید فقط سرمان را بلند کنیم!»
چی میبینی؟ نپرس یعنی چه، چه دارم میگویم؟ به اطرافت نگاه کن، بگو چی میبینی؟ من یک مرغ عشق بیحوصله بازیگوش میبینم که از ماندن در قفس خسته شده و صبح تا شب جیغ میزند.
دوشنبه, ۱۶ اردیبهشت
کتاب «کسی پنگوئن گم نکرده؟» به نویسندگی و تصویرگری الیور جفرز (Oliver jeffers) دربارهی یک دوستی عجیبوغریب است؛ دوستی که به یکباره سروکلهاش در زندگی پسری کوچک پیدا میشود!
شنبه, ۲۶ مهر