معرفی کتاب برای کودک ۳ تا ۵ سال

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با معرفی کتاب برای کودک ۳ تا ۵ سال را مشاهده کنید.

زیر دسته بندی ها
تلاش باباخرس برای خواباندن فرزندش داستان «بوسه‌هایی برای بابا» را می‌سازد. این داستان به مهرورزی و بازی و ارتباط بین پدر و کودک می‌پردازد. در حالی که کودک دوست ندارد بخوابد و بدخلق شده، پدر با بازی او را می‌خواباند.
سه شنبه, ۹ دی
«10 تا کاکلی» کتابی برای آموزش عددهای 1 تا 10 است. این کتاب عددآموز به کمک تصویر و شعر شمارش را به نونهالان می‌آموزد.
پنجشنبه, ۱۳ آذر
توان درک و کنترل احساسات قوی، در هر سن و سالی که باشیم، کاری دشوار است، اما برای کودکان در سنین پایین می‌تواند امری پیچیده‌تر و دشوارتر باشد. کودکان ممکن است حتی کلمات مناسب برای توضیح احساساتشان را بلد نباشند.
سه شنبه, ۱۵ مهر
پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست آن را مطالعه کنید بخش دوم: همه ما لوبی هستیم! ما چه اندازه‌ای هستیم؟ بزرگ هستیم یا کوچک؟ کوچکی و بزرگی‌مان را با چه چیزی می‌سنجیم؟ فاصله را از کجا حساب می‌کنیم؟ خودمان را در کجا می‌بینیم؟ معیارمان چه چیزی است؟ متر است، کیلومتر، فرسنگ، وجب؟ چند نوع فاصله می‌شناسیم؟ فاصله‌ها در بیرون هستند یا در ذهن ما؟ تفاوت برای‌مان چیست؟ چه تفاوت‌هایی با دیگران داریم؟ با دوستان، آشنایان یا بیگانه‌هایی که می‌شناسیم؟ بیگانه برای‌مان کیست؟
دوشنبه, ۴ آذر
همه چیز یک بازی است! «هر روز صبح که هوا روشن می‌شود، مامان به اتاق خرگوش کوچولو می‌آید و می‌گوید: وقت‌اش که از خواب بلند شوی خرگوش کوچولو!» این آغاز داستان کتاب «صبح بخیر، خرگوش کوچولو است!» است.
دوشنبه, ۶ آبان
زانوی غم بغل بگیر! تیلور غمگین است، جیم بداخلاق و فلامینگو ناراحت! آجرهای بازی‌ای که تیلور روی هم چیده، زمین ریخته و ساختمان‌اش خراب شده اما جیم و فلامینگو نمی‌دانند چه خبر است و چرا حال‌شان خوب نیست؟
دوشنبه, ۲۹ مهر
عشق در رویارویی است! تاکنون مزهٔ عشق را چشیده‌اید؟ گمان نمی‌کنم کسی باشد که عشق را نچشیده باشد، چه در دنیای خودش، چه با حس کردن‌اش در دنیای دیگران و چه با خواندن و دیدن‌اش در کتاب‌ها و فیلم‌ها. عشق همه ما را به سوی خود می‌کشد، وسوسه‌انگیز است، شادی آور و حتی دردهای‌اش به گواهی سخن عاشقان برای دل‌شان شیرین است.
دوشنبه, ۸ مهر
پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست آن را مطالعه کنید. هرگز، هیچ‌وقت و هیج‌کجا! «کلاهم نیست. دلم کلاهم را می‌خواهد» این واژه‌ها اولین جمله‌های کتاب «من می‌خواهم کلاه‌ام برگرد» است یا با عنوان ترجمه شده «چرا از من می‌پرسی».
دوشنبه, ۲۵ شهریور
چشم‌ها و حباب‌ها را دنبال کنید! جان کلاسن، نویسنده و تصویرگر سه گانه کلاه در عکس‌هایی که از او منتشر شده، بر سرش کلاه دارد. نمی‌دانم زیر کلاه‌اش چه دارد، خودش هم کلاه‌اش را از جای دیگری برداشته، یا برای نوشتن این کتاب‌ها کلاه سرش گذاشته، یا بعد از نوشتن این داستان‌ها کلاه از سرش نیافتاده؟ اما یک چیز را خوب می‌دانم، او بلد است سر همهٔ ما، خواننده و ببیندهٔ کتاب، کلاه بگذارد. برای همین باید مراقب باشیم سرمان کلاه نرود! اما می‌رود، زیرا در این کتاب‌ها جان کلاسن داستان خود را به گونه‌ای روایت کرده که توانسته سر همه ما و شخصیت‌های قصه‌های‌اش کلاه بگذارد.
یکشنبه, ۱۷ شهریور
پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست را مطالعه کنید. بخش دوم: به دیگران اجازهٔ سخن گفتن بده! چند تا قانون در زندگی‌مان داریم؟ روزانه از چندتای آن‌ها استفاده می‌کنیم؟ چندتای این قانون‌ها شخصی هستند و چند تا قانون‌های اجتماعی؟ کدام نوشته شده است کدام نوشته نشده است؟
دوشنبه, ۱۰ تیر
بخش اول: پا را از گلیم‌مان بیشتر دراز کنیم! گربه حیوانی مدرن است! زندگی شهری بلد است. کمتر گربه‌ای را پیدا می‌کنید که ارتباط خوبی با نگه‌دارنده‌اش نداشته باشد.
یکشنبه, ۹ تیر
این‌جا که ما هستیم! این‌جا که ما هستیم چه شکلی است؟ موقعیت خودمان را چه‌گونه حس و درک می‌کنیم؟ از این‌جا که ما نگاه می‌کنیم، دیگران چه شکلی هستند؟ ما بالاتر هستیم یا آن‌ها؟ جهت‌هایمان به کدام سو است؟ ما این‌جا هستیم آن‌ها آن‌جا؟ صدای یکدیگر را می‌شنویم؟ آن‌ها را در آن‌جا و دور می‌بینیم یا نزدیک به خودمان؟ ما متفاوت هستیم اما شبیه به هم! چون انسان هستیم. درک موقعیت، یعنی درک من، درک او! پذیرش جایی متفاوت برای هرکدام‌مان که می‌تواند نزدیک، دور و یا شبیه به‌هم باشد.
دوشنبه, ۲۰ خرداد
«بعضی وقت‌ها باید فقط سرمان را بلند کنیم!» چی می‌بینی؟ نپرس یعنی چه، چه دارم می‌گویم؟ به اطرافت نگاه کن، بگو چی می‌بینی؟ من یک مرغ عشق بی‌حوصله بازیگوش می‌بینم که از ماندن در قفس خسته شده و صبح تا شب جیغ می‌زند.
دوشنبه, ۱۶ اردیبهشت