معرفی کتاب های مناسب برای کودکان ۷ - ۹ سال
در این صفحه کتاب های مناسب برای کودکان ۷ - ۹ سال معرفی شدهاند.
در سالهای نخست دبستان که کودکان با خواندن و نوشتن آشنا شدهاند، میتوانند کتابهایی با متن ساده و کوتاه را خودشان بخوانند. بنابراین بهتر است علاوهبر بلندخوانی برای کودکان، گاهی هم اجازه دهیم خود کودکان کتاب به دست بگیرند و از خواندن کتاب لذت ببرند. این کار به آنها اعتمادبهنفس میدهد که مهارتهای خود را بهکار گیرند و در جهت تقویت این مهارتها تلاش کنند.
کتابهایی با موضوع مهارتهای زندگی، ارزشهای زندگی، محیط زیست و کتابهای تصویری برای این گروه سنی مناسب است. بهتر است کتابهایی که بهصورت غیرمستقیم به کودکان آموزش میدهند را در دسترسشان قرار دهیم.
«هارولد و مدادشمعی بنفش» از مجموعه کتاب «قصههای هارولد» داستان ماجراجویی هارولد است که میخواهد زیر نور ماه راه برود؛ پس برای خودش ماه و راهی برای رفتن میکشد.
شنبه, ۹ اسفند
داستانهای کودکان کارکردهای متفاوتی دارند. گاهی داستان در ظاهر برای سرگرمی کودک است، اما به توان زبان گفتاری کودک کمک میکند. به همین دلیل باید گفت که داستانهای کودکان به ویژه وقتی که تصویری هستند، کارکردهای چندگانهای دارند.
سه شنبه, ۱۴ بهمن
«شیرها از آمپول نمیترسند!» درباره تجربه شجاعت و خیالپردازی مولی است. او برای معاینه دورهای نزد پزشک میرود و پزشک معاینه او را با داستانی لذتبخش همراه میکند.
چهارشنبه, ۸ بهمن
«اسباببازی عزیزم» یکی از کتابهای مجموعه «فیلی و فیگی» است. دو شخصیتی که انگار هر چیز در داستانهایشان بالا برود و پایین بیاید، یک چیز سر جایش میماند و آن دوستی میانشان است. اینبار آنچیزی که در میانه داستان خیلی خیلی بالا میرود و بدجوری پایین میآید، اسباببازی عزیز و جدید فیگی است. خب حتما خودتان میتوانید حدس بزنید این پرتاب پر قدرت کار چه کسی بوده است؟ !
دوشنبه, ۲۹ دی
برای دههها است که کودکان فارسی زبان یا کودکانی که زبان فارسی را میدانند، آثاری از هانس کریستین اندرسن نویسنده نامدار دانمارکی را میخوانند یا میشنوند. اما کمتر کودکی است که با زندگی او آشنا باشد. هانس کریستین آندرسن کجا به دنیا آمد؟ در کودکی زندگیاش چگونه گذشت؟ کجا آموزش دید، چه کارهایی کرد؟ پدرش یا پدربزرگاش چه کاره بودند؟ چگونه نوشتن داستانهای پریان را شروع کرد و در این راه چه دشواریهایی را پشت سر گذاشت؟ خودش چگونه مردی بود؟ روزها و سالها را چگونه زیست؟
شنبه, ۲۷ دی
«خرس کوچولو و درخت آرزوها» داستانی جذاب، کوتاه و ساده است که با ایجاد پرسش در ذهن مخاطب، او را به یافتن پاسخ ترغیب میکند.
سه شنبه, ۲۳ دی
همهی ما میدانیم خیلی خوب است که پدر و مادرها موقع خواب برای فرزندانشان قصه بخوانند، ولی آیا حاضرند با آنها ریاضی هم کار کنند؟ همانطور که کتاب خواندن در خانه بچهها را عاشق کتاب میکند، ریاضی کار کردن در خانه هم آنها را عاشق ریاضی میکند. هدف مجموعه کتابِ «ریاضی خیلی خیلی بامزه» بسیار ساده است؛ هدف این است که ریاضی را قسمتی از زندگی روزمره بچهها کنیم، نه اینکه ریاضی فقط در تکالیف مدرسه باشد. میخواهیم ریاضی هم به اندازهی همان داستانهای قبل از خواب دوستداشتنی شود. میخواهیم ریاضی را به دِسِر بعد از غذای بچهها تبدیل کنیم!
یکشنبه, ۲۱ دی
«خوشحال شدی؟» از سری داستانهای فیلی و فیگی است که به زیبایی و با بیانی ساده و طنزآمیز به اهمیت دوستی، تاثیر آن در کیفیت تجربههای روزمره و میزان خوشحالی آدمها پرداخته است.
یکشنبه, ۲۱ دی
کتاب «خودکار قرمزی کوچولو» داستانی است که براساس یکی از قصههای عامیانه نوشته شده است و داستانی است درباره همکاری و احساس مسئولیت.
شنبه, ۲۰ دی
کودکان در سالهای ابتدایی زندگی خود، بیش از هر زمان دیگری، احساسات ناشناخته را تجربه میکنند. به همین دلیل، برایشان دشوار است که به نحوی سازنده این تجربههای شخصی را ابراز کنند. دقیقاً شبیه آشپزخانهای که پر از خوراکیهای گوناگون است، هر لحظه سرآشپز درونیشان تصمیم میگیرد مادهای را با مادهای دیگر ترکیب کند. اما این وسط نقش خود آنها چیست؟ آیا احساسات آن چیزی است که بچهها و حتی ما آدمبزرگها را کنترل میکند و این سرآشپز میتواند هر خوراکیای که دلش خواست، حتی عجیبوغریب و بدمزه را به خورد آدم بدهد؟ یا ما اجازه داریم کنترل احساساتمان را به دست بگیریم؟ کتاب جذاب و دوستداشتنی «از ماکارونیهای خجالتی تا تخممرغهای هیجانزده» اینجاست تا برای این سؤالات پاسخی پیدا کنیم.
چهارشنبه, ۱۷ دی
«فرانکلین به بیمارستان میرود» از مجموعه کتاب «فرانکلین» درباره ترس و ناراحتی لاکپشت کوچولو از مراحل مختلف درمان است. او همه تلاشش را میکند تا کسی نفهمد که ترسیده است. او درمییابد شجاعت به معنی نترسیدن نیست. فرانکلین از عمل کردن میترسد اما ترسش را میپذیرد. او میداند که برای بهتر شدن حالش به این کار نیاز دارد.
سه شنبه, ۹ دی
«خرسهای تو رختخواب و شب طوفانی و ترسناک» داستان یک شب پر از صدا و ماجراست که خرسها را حسابی ترساندهاست.
سه شنبه, ۲ دی
«کلاد دلافسه» در کتاب «بازی با نور و رنگ در اعماق دریاها» لباس غواصیاش را پوشیده، دست ما را میگیرد و گنجهای مدفونشدهی اعماق اقیانوسها و دریاها را نشانمان میدهد؛ حالا شاید این گنج، کلاه یا لباسی باقیمانده از مسافران کشتی تایتانیک باشد یا مجسمهای از ابوالهول و قسمتهایی از معابد و سنگهای قدیمی، یا حتی تمدنهای نابودشدهای که بهجز چراغقوهی جادویی او به شکل دیگری نمیتوان مشاهدهشان کرد. بله، چراغقوهی جادویی!
سه شنبه, ۲ دی
«ایگی سزار، پسرک معمار» همهجا را با سازه پر کرده است، اما خانم معلم به او میگوید کلاس دوم جایی برای ساختمانها ندارد. او ناامید نمیشود و درست در زمان بحران، استعدادس را به کار میگیرد. داستان ایگی، سرشار از اعتماد به نفس، پشتکار و امید است.
شنبه, ۲۹ آذر
داستان «ومبرلی نگران» از مجموعه کتاب «محله موشها» درباره نگرانی در کارهای روزانه، غلبه بر نگرانی و انجام کارهای تازه است.
شنبه, ۱۵ آذر
کتاب «ماشین سواری!» داستان دیگری از مجموعه کتاب «فیلی و فیگی» است. فیلی و فیگی در این داستان با هم به گردش میروند و برنامهریزی گردش موضوع اصلی داستان است.
چهارشنبه, ۵ آذر
در «چی کار کردی با خودت!» داستان دیگری از مجموعه کتاب «فیلی و فیگی» از همان ابتدا با یک تغییر ویژه نسبت به روال معمول ماجراهای فیلی و فیگی روبهرو میشویم. اینبار فیگی هم نمیداند موضوع چیست و قرار است همراه ما مخاطب ماجرایی باشد که فیلی تعریف میکند. البته این به معنای کمرنگ بودن نقش فیگی در داستان نیست. شنونده همیشه نقشی اساسی در یک گفتوگو دارد. در این ماجرا هم آنقدر نقش شنونده بودن فیگی اهمیت دارد که انگار در شکسته شدن خرطوم فیلی بیتاثیر نبوده است!
چهارشنبه, ۵ آذر
«فرانکلین در تاریکی» از مجموعه کتاب «فرانکلین» داستان لاکپشتی است که یک مشکل بزرگ دارد. او از لاک تنگ و تاریکش میترسد! فرانکلین تلاش میکند از دیگران برای حل مشکلش کمک بگیرد و در نهایت موفق میشود بر ترسش غلبه کند.
سه شنبه, ۴ آذر
«چرا بترسم» با کودکان درباره ترسهایی مانند ترس از تاریکی، رعد و برق، رفتن به دکتر، هیولا، رفتن داخل آب، تنها ماندن و راههای مقابله با آن صحبت میکند.
یکشنبه, ۲ آذر
«من هم بازی؟» یکی از کتابهای مجموعه فیلی و فیگی است. اینبار فیلی یک توپ زرد کوچک همراه خودش دارد و همینطور که مشغول بالا و پایین کردن آن در دستش است، فکری به سرش میزند. بله، فکر یک بازی!
یکشنبه, ۲۵ آبان