معرفی کتاب های مناسب برای کودکان ۷ - ۹ سال
در این صفحه کتاب های مناسب برای کودکان ۷ - ۹ سال معرفی شدهاند.
در سالهای نخست دبستان که کودکان با خواندن و نوشتن آشنا شدهاند، میتوانند کتابهایی با متن ساده و کوتاه را خودشان بخوانند. بنابراین بهتر است علاوهبر بلندخوانی برای کودکان، گاهی هم اجازه دهیم خود کودکان کتاب به دست بگیرند و از خواندن کتاب لذت ببرند. این کار به آنها اعتمادبهنفس میدهد که مهارتهای خود را بهکار گیرند و در جهت تقویت این مهارتها تلاش کنند.
کتابهایی با موضوع مهارتهای زندگی، ارزشهای زندگی، محیط زیست و کتابهای تصویری برای این گروه سنی مناسب است. بهتر است کتابهایی که بهصورت غیرمستقیم به کودکان آموزش میدهند را در دسترسشان قرار دهیم.
«مادربزرگ دزد دریایی و هیولاها» درباره مادربزرگی باتجربه و شجاع است. او به همه کمک میکند تا دلیل ترسشان را پیدا کنند و در پایان همه شجاعت خودشان را به دست میآورند.
جمعه, ۲۱ شهریور
«رالف قصه مینویسد» خلاقیت در نوشتن و نگاه تازه به رخدادهای ساده زندگی است. رالف تلاش میکند تا قصه بنویسد، اما نمیتواند قصهای پیدا کند. کم کم راه حلهایی نمایان میشود تا مهارت خود را بالا ببرد.
پنجشنبه, ۲۰ شهریور
کتاب «دوستی دوطرفه» داستان یک دوستی لطیف میان آموس، کارگر باغوحش، و جانورانی است که او میان همه سرشلوغیهایش به نیازهایشان توجه میکند.
«دوستی دوطرفه» نوشته «فیلیپ سی استید» با تصویرگری «ارین ای. استید» را آرامتر از آنچه فکر میکنید ورق خواهید زد. البته در این کتاب ازدحام کلماتی که پشت هم قطار شده باشند، به چشم نمیخورد و تمام متن در کادرهایی رنگی و مختصر خلاصه شده است. اما تصویرها پر از جزئیاتی هستند که دنبال کردنشان میتواند ضرباهنگ خواندن کتاب را مثل ضرباهنگ زندگی شخصیتهای داستان آرام کند. برای نمونه، ماجرای موشی را که از ابتدا در داستان حضور دارد و پرندهای که همراه حیوانات دیگر به خانه آموس میآید را تنها از مسیر تصویر میتوانید دنبال کنید.
پنجشنبه, ۲۰ شهریور
«لطفا چراغ را روشن بگذار» یک داستان تخیلی با چاشنی طنز درباره ترس از تاریکی و هیولاست. شاهزاده کوچولو میخواهد چراغ روشن باشد تا بچه هیولا به اتاقش نیاید. از طرفی بچه هیولا هم میخواهد چراغ روشن باشد تا دختر کوچولو به اتاقش نیاید.
چهارشنبه, ۱۹ شهریور
«جنگ ادامه دارد...» این جملهای است که کتاب «دشمن» با آن آغاز میشود. واژهها به رنگ سرخ و درشت نوشته شدهاند در زمینهای سیاه! کتابِ «دشمن» پیش از آغازِ داستان، از آغازِ جنگ میگوید. «اینجا انگار بیابان است...» و در دو صفحه، چند تکه شاخهی خشک را میبینیم. «... بیابانی با دوگودال...گودالهایی با دو سرباز...» پیرامون هر دو گودالی که دو سرباز در آن هستند، سیم خاردار است و هر دو سرباز، نردبان دارند برای بیرون آمدن از گودال و کلاههایی شبیه هم. همه چیز این دو سرباز شبیه هم است و پرده کنار میرود و داستان آغاز میشود. سربازی در میانهی یک پردهی نمایش قرمز نشسته است با تفنگی در دستاش. و در زمینهی قرمز، در صفحهی روبهرویاش، واژهی «دشمن» سیاه و درشت نوشته شده است. داستان آغاز شده.
سه شنبه, ۱۱ شهریور
کتاب «روز استخر» داستان گروهی از جانوران است که از شیرجه زدن در استخر میترسند. خرگوش کوچولو که تا حالا شیرجه نزده از آنها می پرسد که چه چیز شیرجه زدن اینقدر وحشتناک است و هر کدام از جانوران از دید خود به او توضیح میدهد. در نهایت، وقتی خرگوش تصمیم میگیرد به مربی بگوید هیچوقت شیرجه نخواهد زد، مربی میآید و به آنها میگوید که ترس درواقع از قوهی تخیل آنها میآید و شیرجه زدن اصلاً ترسناک نیست.
چهارشنبه, ۲۲ مرداد
«یک چیز دیگر» همانگونه که از نامش هم میتوان استنباط کرد، عنوانِ کتابی با موضوع «تفاوتهای فردی» است. به علاوه در این کتاب به مضامین دیگری چون «میزان پذیرشِ تفاوتهای فردی در یک جامعه» و «مسائل عاطفیِ ایجاد شده در پیِ آن» اشاره شده است. اگرچه نقطه اوجِ داستان در فهمِ یک تجربه مشترک از «عدم پذیرفته شدن» توسط شخصیتِ اصلی داستان به وقوع میپیوندد؛ ولی چراییِ قبول این «پذیرشِ تفاوتها» توسط او، بماند برای تجربههای زیسته و برداشتهای شخصیِ خواننده.
شخصیتِ اصلی داستان حیوانی با شمایل منحصر به فرد و در واقع «یک چیز دیگر» است که به دلیل ظاهر متفاوتش مورد قبول سایر حیوانات قرار نمیگیرد. او برای ایجاد شباهت بین خود و دیگران تمام تلاشش را میکند تا شاید از این طریق «چیزی» مانند خود آنها یه به عبارتی جزئی از آنها بشود. مثل آنها ورزش میکند، لباس میپوشد و … اما هیچکدام از این راهها کارگشا نیست و همچنان کسی به او روی خوش نشان نمیدهد.
یکی از شبها، «یک چیزی» در خانه او را میزند و میخواهد با او دوست شود. او از دیدنِ موجودی که با خودش و بقیه متفاوت است تعجب میکند! و مانند سایر حیوانات، اختلاف را نمیتواند بپذیرد و او را رد میکند. تا اینکه ناگهان چیزهای آشنایی در ذهنش تداعی میشود و کمکم احساس میکند ظاهر متفاوتِ آن موجود برایش اهمیت ندارد. بنابراین به دنبالش میرود و موجود را به خانهاش راه میدهد. آنها با اینکه با هم هیچ شباهتی نداشتند، ولی دوستهای بسیار خوبی برای هم میشوند. آنها حتی زمانی که با یک تازهوارد که ظاهر عجیب و غریبی هم داشت مواجه میشوند، نه تنها جمله «تو مانند ما نیستی، تو از ما نیستی» را به او نمیگویند بلکه برایش جایی در میان خود فراهم میکنند و در کنار هم شاد هستند.
کاترین کِیو یک نویسنده بنام انگلیسی است که کتابِ «یک چیز دیگر» شناختهشدهترین اثر او است.
کریس ریدل تصویرگرِ اهل آفریقای جنوبیِ کتاب، به «خیالبافیهای کودکان» بسیار اهمیت میدهد و به دنبال این است که در تصویرگریهایش منطقِ خاص کودکان را بهطور دقیقی نشان دهد. او تاکنون جوایزی نیز کسب کرده است.
نسرین وکیلی مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان است. او تاکنون بیش از 150 جلد کتاب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ترجمه کرده است.
کتاب «یک چیز دیگر» در سال 1997 جایزه «یونسکو» را از آنِ خود کرد و در سال 1994 نامزد دریافت جایزه «اسمارتیز» و همینطور «کِیت گرین اِوِی» شد. به علاوه در سال 1386 نیز کتاب برگزیده «شورای کتاب کودک» و «جشنواره سلام بچهها» در ایران شد.
سه شنبه, ۳۱ تیر
کتاب «موش مترو» داستان موشی است که به همراه صدها موش دیگر در مترو زندگی میکند، اما فرق بزرگی با موشهای دیگر دارد. او دلش میخواهد سرزمین پایان تونل را کشف کند، و همین آرزو ماجراهای هیجانانگیزی را برایش به ارمغان میآورد.
شنبه, ۲۸ تیر
از جان خود بگذر تا جان کودکان، جان بماند!
از خود گذشتن به چه معناست؟ اگر قرار باشد که برای کودکان دبستانی این مفهوم را باز کنیم، چگونه باید از سادهترین و ملموسترین واژهها استفاده کنیم، تا آنها معنای از خود گذشتن را درک کنند؟ اما اگر از خود گذشتن به ادبیات برسد، چگونه آن را باید در واژهها و روایت و داستان بازنمایی کرد، چنان که هم ارزشهای ادبی غنی بماند و هم این معنا بتواند به بهترین شکل به کودکان منتقل شود؟
یکشنبه, ۲۲ تیر
هیچگاه برای رسیدن به آرزوها دیر نیست. باید برای رسیدن به آنچه میخواهیم نخستین گام را برداریم؛ اگرچه دشوار باشد. «میخواهم پرواز کنم» کتابی است تصویری که روایتگر اصلی داستان، تصویر است.
چهارشنبه, ۱۸ تیر
«من یک عالم دوست کوچک دارم که روی کلهام زندگی میکنند. وقتیکه میروم بخوابم، آنها ورجهورجه و بپّربپّر میکنند.»
_ یک عالم دوست کوچک؟ کجا؟ توی کلهی یک پسر کوچولو؟
اینها سؤالاتی هستند که بهمحض خواندن اولین جملهی کتاب «خِرچ! خوروچ! خیریچ!» از خودتان میپرسید. اما در کسری از ثانیه، وقتیکه به تصویر پایین صفحه نگاه میکنید، تازه منظور اِلنور آپدیل، نویسندهی کتاب، را میفهمید! آن وقت است که فریاد میزنید: «شپپپپپش!»
یکشنبه, ۱۵ تیر
دو موجود یکسان از دو نسل متفاوت را تصور کنید، شاید فقط تصویر یک پدربزرگ و یک نوهی آدمیزاد به ذهنتان برسد. اما دنیای خلاق کودکان، چیزی فراتر از این حرفهاست؛ جایی که دوتا قورباغه هم میتوانند از دو نسل مختلف همصحبت و حتی راهنمای خوبی برای هم باشند! اجازه دهید کمی عقبتر برویم تا ببینیم ماجرا از چه قرار است.
شنبه, ۳۱ خرداد
دو سرزمین جدا از هم اما در کنار هم! خرسها و گرگها در دو کشوری زندگی میکنند که فقط یک جوبیار خروشان، بینشان فاصله هست. هم خرسها پادشاه خود را دوست دارند و هم گرگها. همه چیز در این دو سرزمین و میان ساکنان این دو، خوب است. صلح و صفا و دوستی بینشان برقرار است. آنها با هم میرقصند، مسابقههای ورزشی برگزار میکنند. خرسها همیشه در ماهیگیری برنده هستند و گرگها در مسابقهها تا اینکه یک روز، رنگینکمانی مانند یک معجزه در آسمان پدیدار میشود. هیچکس در این دو سرزمین تا آن روز رنگینکمان ندیده است.
یکشنبه, ۱۸ خرداد
داستانی دربارهی آرزوها! کبوتری که آرزوهای هیزمشکن فقیری را برآورده میکند. اما برآورده شدن آرزوها چه سرانجامی برای هیزمشکن دارد؟
روزی روزگاری هیزمشکن فقیری با همسر و سگاش زندگی میکرد. او روزی برای قطع کردن درختی بزرگ به جنگل رفت و چند کبوتر زیبا دید. به خانه آمد و و تفنگاش را برداشت تا کبوترها را بکشد. اما هیچ کبوتری را نتوانست شکار کند. یک کبوتر پیش هیزمشکن آمد و از او خواست تا دیگر به کبوترها شلیک نکند و به جایاش کبوتر آرزوهای او را برآورده کند.
شنبه, ۱۷ خرداد
گرگ شرور است، خرگوش ترسو، روباه زیرک است و جغد باهوش؟ یا اینها: «باورهای سادهلوحانهی مردم است.»؟ کتاب «گرگ نیکوکار» داستان گرگی درمانگر است اما در لایههای کتاب، داستان دیگری میبینیم که در آن شخصیت اصلیاش نه یک گرگ نیکوکار، که یک جغد خبیث و شرور است.
سه شنبه, ۱۳ خرداد
«کنجکاوی، شوقی کشنده است» این واژهها از کتاب «روباه کوچک» است، واژههایی که معنای زندگی است برای روباه کوچک و همهی آنها که در جستوجوی دنیاهای تازه هستند و از روزمرگی گریزان.
دوشنبه, ۱۲ خرداد
ترس، یواش یواش سرک میکشد به اتاق اِفی. پشت همهی درها و دیوارها و پنجرههاست. مادر بیرون رفته و اِفی الان لقمهی خوبی برای ترس است! ترس دو گوش بلند و چهرهای دودی و سیاه و محو دارد با چشمانی که دو لکهی زرد خالی هستند. ترس، ترسناک است! و اِفی از ترسِ ترس، به زیر میز میرود. اما او تنها هم نیست و یک کتاب با اوست. کتابی که یک دوست خیلی خوب دروناش است، خرسی بهنام هولپل تولپل. او پرزورترین خرس دنیا است.
دوشنبه, ۱۲ خرداد
داستان اولین جلد از مجموعه کتاب «مدرسه حشرات باحال» حول ورود شاگردی جدید به نام «عنکبوت گرگی 001» به کلاس قاببالان میگذرد. شاگرد جدید برخلاف بقیهی قاببالان که نوعی حشره هستند، هشت دست و پا دارد و قاب و چشم مرکبی ندارد.
شنبه, ۲۰ اردیبهشت
کتاب «من زمین هستم» از زبان خود کرهی زمین، کودکان را با سیارهی جذابی که روی آن زندگی میکنیم آشنا میکند.
دوشنبه, ۱ اردیبهشت
یک سفر شگفت در کتاب «ماجراهای رری دایناسور» رُری، دایناسور کوچک سبز رنگی است که با پدرش در یک جزیره و روی یک خانه درختی زندگی میکنند. رُری پرجنب و جوش و عاشق بازی است. پدر ُرری هم بیشتر وقتها همراه رُری است و با او ماهیگیری میکند، صدف جمع میکند و این دو با هم بازی میکند. پدر همیشه کنار رُری است مگر وقتی بخواهد در سکوت کتاب بخواند. یک روز ُرری حوصلهاش سر میرود و هوای ماجراجویی به سرش میزند. پس برای اینکه مزاحم پدرش نشود تصمیم میگیرد تنهایی بیرون برود. او کیسهی سفرش را جمع میکند و راه میافتد.
چهارشنبه, ۲۷ فروردین