آدم کوچولوها

عنوان لاتین
The Minpins

بیلی در سفر به جنگل ممنوعه با «آدم کوچولوها» آشنا می‌شود و هیولای آتش‌پران را از بین می‌برد. این داستان ماجرایی و تخیلی، خواننده را به یک سفر پرماجرا دعوت می‌کند.

بیلی کوچولو همیشه دلش می‌خواهد به جنگل گناه برود. مادرش به او می‌گوید که آن‌جا پر از هیولاهای عجیب است و هرگز نباید به آن‌جا برود. صدایی مانند شیطان، در گوش بیلی می‌خواند که حرف‌های مادرش، برای این است که او را در خانه نگه دارد. بیلی که از پسر خوب بودن خسته شده، می‌خواهد برود. بلاخره صداها اثر می‌کند و او به جنگل می‌رود. ناگهان دود نارنجی عجیبی ویژویژکنان او را تعقیب می‌کند. بیلی برای فرار از دست او از یک درخت بالا می‌رود. او حالا بالاتر از هیولای نارنجی است؛ در حالی که نمی‌تواند بالاتر برود تا به آسمان برسد؛ اما روی زمین هم نیست. دور و برش را نگاه می‌کند. متوجه چند آدم خیلی کوچک می‌شود. با آن‌ها صحبت می‌کند و «آدم کوچولوها» خانه‌هایشان را به او نشان می‌دهند. بیلی می‌خواهد به خانه برگردد؛ اما به او می‌گویند که هیولا حتما او را قورت می‌دهد. آن‌ها هم پایین نمی‌روند و برای رفت‌وآمد از پرنده‌ها کمک می‌گیرند. بیلی می‌خواهد راهی برای رها شدن از دست هیولای آتش‌پران پیدا کند. او از «آدم کوچولوها» می‌پرسد که هیولا چه‌گونه می‌میرد و آن‌ها می‌گویند که اگر در آب عمیقی فرو برود؛ آتش درونش خاموش می‌شود و می‌میرد. بیلی فکری می‌کند. او روی یک قوی بزرگ می‌نشیند و هیولا را به  دریاچه می‌کشاند تا در آب غرق ‌شود. دون‌مینی به او می‌گوید برای کاری که به خاطر آن‌ها کرده از قو می‌خواهند تا هر شب او را برای پرواز ببرد. بیلی به خانه برمی‌گردد؛ اما قول می‌دهد تا در این مورد با هیچ‌کس صحبت نکند. او هر چند وقت یک‌بار هم به «آدم کوچولوها» سر می‌زند؛ اما کم‌کم بیلی سنگین می‌شود و برای قو سخت می‌شود تا او را بر پشت خود بکشد. پس قرار می‌شود خودش به دیدن «آدم کوچولوها» برود یا آن‌ها به دیدن او بروند. اگر شما هم روزی به جنگل رفتید؛ دقت کنید، شاید آدم کوچولوها را دیدید. البته اگر به جادو باور دارید.

داستان «آدم کوچولوها» سرشار از تخیل و همراه با لذت جست‌وجوگری و کشف است. روند رمان ساده و خیال‌انگیز است. تصویرهای «بنسون» به‌قدری واقعی و دل‌نشین است که شما حتی بخش‌هایی که تصویرسازی ندارند را با همان نگاه او تصور می‌کنید. بیلی در مسیرش با چند محیط و اجتماع تازه روبه‌رو می‌شود و تلاش می‌کند با آن‌ها ارتباط بگیرد و خواننده نیز همراه او مهارت حل مسئله در رویدادهای خطرناک و خلاقیت در روزهای عادی زندگی را به صورت ناخودآگاه می‌آموزد. هم‌چنین داستان کودک را به ارتباط بیشتر با طبیعت وامی‌دارد. از طرفی، نویسنده در پایان کتاب کودک را دعوت می‌کند به این‌که خودش در جنگل ماجراجویی کند. در دل داستان آموزه‌های اخلاقی غیرمستقیم نیز جریان دارد؛ برای پدرها و مادرها که شاید خیلی سخت‌گیرند و از همراهی و لذت کشف با کودکان خود باز می‌مانند؛ و برای کودکان که پنهان‌کاری نکنند و به دنبال راه‌حل و گفتگو با پدر و مادر باشند. این داستان در سال 2017 میلادی، با تصویرسازی تازه‌ای از «کوئنتین بلیک» دوباره چاپ شده است.

«رولددال» بهترین نویسنده مرد انگلستان، در جنگ جهانی دوم خلبان جنگنده نیروی‌هوایی بوده است و زمانی که از انگلستان به واشنگتن آمد، نوشتن را آغاز کرد. اولین داستان او درباره جنگ بود. با این‌که او در سال 1990 میلادی از دنیا رفت؛ اما هنوز هم از برترین و محبوب‌ترین نویسندگان کودک و نوجوان محسوب می‌شود.

«پاتریک بنسون» برای تصویرگری کتاب «آدم کوچولوها» برنده جایزه «هانس کریستین اندرسن» مهم‌ترین جایزه جهانی ادبیات کودک شده است. او نقاشی کلاسیک را در فلورانس فرا گرفت و در مدرسه هنر چلسی و مدرسه هنر سنت مارتین دانش آموخت. او قبل از تصویرگری مدتی در تجارت مد کار کرده است. بنسون کتاب‌های بسیاری دارد که جایزه‌های ویژه‌ای را از آن خود کرده اند.

«محبوبه نجف‌خانی» کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی از مدرسه عالی ترجمه سابق (دانشگاه علامه طباطبایی فعلی) را داراست. او در کودکی به همراه پدربزرگ و مادربزرگ خود شاهنامه‌خوانی می‌کرده، برای همین به کتاب علاقه دارد. هم‌چنین او عضو شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است. او چندین مجموعه کتاب را ترجمه کرده است و فعالیت‌های بسیاری در حوزه کتاب و کتاب‌خوانی داشته و دارد.

 

رولددال در ایران بخش نخست رولددال در ایران بخش دوم 

نگاهی به فانتزی رولد دال

میراث رولد دال

ده ناگفته از زندگی رولد دال​

موزه و مرکز قصه رولد دال​

گزیده‌هایی از کتاب

  «درست همان موقع، پرستوی آبی زیبایی، کمی آن‌طرف‌تر، روی شاخه‌ای فرود آمد و بیلی کوچولو زن آدم کوچولویی را دید که با دو بچه اش، بی‌هیچ ‌ترسی پشت پرستو سوار شدند. بعد پرستو با مسافرانش، که با خیال راحت بین دو بالش نشسته بودند، پرواز کرد و رفت.»

برگردان
محبوبه نجف‌خانی
تصویرگر
Patrick Benson, پاتریک بنسون
سال نشر
1385
نویسنده
Roald Dahl, رولد دال
نگارنده معرفی کتاب
ویراستار
مژگان کلهر
ویراستار
Submitted by skyfa on