زیر دسته بندی ها
ما هم روزی روزگاری مجموعه ١٧ خاطره– داستان نوشته چند نویسنده، شاعر، مترجم، پژوهشگر است که بیشتر در زمینه ادبیات کودک فعالیت می کنند و خاطره ای را از دوران کودکی یا نوجوانی خود نقل می کنند.
شنبه, ۳ تیر
در یک شهر بزرگ پسر کوچولویی با پدر و مادرش زندگی می کند. پسر کوچولو از تاریکی شب می ترسید و دوست ندارد تنها در اتاق بماند یا تنهایی به دستشویی برود. او از مادرش می خواهد که هنگام خواب چراغ را روشن بگذارد چون فکر می کند که یک گرگ در اتاقش است.
سه شنبه, ۱۹ اردیبهشت
داستان آرش از داستان های اساطیری ایران باستان که در اوستا نیز آمده است. داستان در دوره پیشدادیان رخ می دهد. زمانی که پس از جنگ های بسیار، بین ایران و توران، ایرانیان شکست خورده و دشمن پیشروی می کند.
شنبه, ۹ اردیبهشت
کتاب "کودک و قصه" حاصل تجربه اسماعیل همتی از کارگاه "روش های آفرینش قصه" با کودکان و نوجوانان است. او دانش آموخته ادبیات دراماتیک و کارگردانی نمایش و پژوهشگر و مدرس ادبيات دراماتيك دانشگاه است و تجربه کار با کودکان و نوجوانان را در کارنامه خود دارد.  
سه شنبه, ۵ اردیبهشت
خاله پیرزن لب دریا نشسته بود که ناگهان توی آب می افتد. هشت پای گرسنه ای با دیدن خاله دهانش آب می افتد و سراغ خاله پیرزن می رود و از او می پرسد که کجا می رود. خاله برای نجات خود می گوید که به خانه پسرش، دیو سیاه دم به سر می رود.
دوشنبه, ۴ اردیبهشت
گربه‌ای سرسره بازی می‌کند، گربه‌ای روی خرطوم فیل نشسته‌، چند گربه منتظر قطار هستند، یک گربه مشغول عکس گرفتن است، دو گربه با بالن پرواز می‌کنند.... همه‌ی اینها در شهر گربه‌ها اتفاق می‌افتد.
دوشنبه, ۴ اردیبهشت
نمکی دختر کنجکاو و مهربان قصه با مادرش در خانه ای زندگی می کند که هشت در دارد. نمکی مجبور است هر شب هشت در را ببندد. اما، نمی داند چرا؟ هر گاه از مادرش سبب را می پرسد جواب های جور را جور می شنود: غول بی شاخ و دم می آید، عجیبان غریبان می آید.....
چهارشنبه, ۲۳ فروردین
جهان پهلوان "محمد مالانی" پهلوان دربار "حسین میرزا"، حاکم هرات که بین مردم محبوبیتی خاص دارد. هنگام بازگشت از هندوستان برای حاکم فیلی بسیار بزرگ و زورمند هدیه می آورد، حاکم  قدرت فیل را بیش از انسان می داند ولی پهلوان مالانی مخالف اوست و از این جا کشمکش ماجرای داستان شروع می شود.
سه شنبه, ۲۲ فروردین
یکی بود یکی نبود. زن و شوهری در آرزوی داشتن فرزندی بودند. یک روز از میان نخودهای خیس خورده آش ناگهان نخودی، جان می گیرد و فرزند آن ها می شود.
شنبه, ۱۹ فروردین
"هیچ وقت نشده وقتی که از مدرسه به خانه برمی گردم، اتفاق جالبی برای من بیفتد." اما سرانجام یک روز وقت برگشت پسرک از مدرسه، آن اتفاق جالب برای او رخ می دهد. سگ نحیفی را کنار کوچه می بیند و با او حرف می زند. اما آن موجود به پسرک می گوید که سگ نیست، بلکه یک گرگ گنده ی بدجنس و خیلی ترسناک است که نمی تواند هیج کس را بترساند. پسرک هم او را به خانه شان می برد تا دور از چشم مادرش در کمد اتاقش نگه دارد.
دوشنبه, ۱۴ فروردین
روزی روزگاری نبات خانومی دختر با هوش، دانا و شجاع قصه به همراه دوستانش به جنگل می روند تا هیزم جمع کنند. اما هنگام برگشت به خانه راه را گم می کنند و سر از خانه دیو در می آورند. هنگامی که نبات خانمی می فهمد دیو قصد خوردن آنها را دارد برای نجات خود و دوستانش دست به کار می شود و با دانایی و زیرکی خود و دوستانش را نجات می دهد.
شنبه, ۲۷ اسفند
این کتاب مجموعه شامل چهار داستان کوتاه بنام های: "یک روز یک آقاهه"، "مانی شست و شو"، "داستان عبرت آموز یک درخت سیب"، "دزدی که پروانه شد" است.
دوشنبه, ۲۲ اسفند
بچه  گربه ای شیطان هر وقت که جوجه ها گرم بازی هستند با تغییر دادن صدایش آن ها را می ترساند تا بازی آن ها را به هم بزند. جوجه ها که از این وضع خیلی ناراحت هستند در صدد چاره جویی بر می آیند و پس از مشورت تصمیم می گیرند زنگوله ای را به گردن بچه گربه بیاوزیند تا با صدای زنگوله از آمدن بچه گربه با خبر شوند.
دوشنبه, ۲۲ اسفند
در داستان دزد مرغ، "کودک می‌خواند قبل از اینکه خواندن را بیاموزد". "دزد مرغ" یک کتاب تصویری بدون کلام با پایانی غافلگیر کننده است. خرگوش، خرس، خروس و مرغ دور هم جمع شده‌اند که ناگهان روباه از راه می رسد و مرغ را می دزدد و می برد...
دوشنبه, ۲۲ اسفند
در زمان حمله ی دوم مغول به ایران قلعه ی الموت در محاصره ی سپاه مغول قرار گرفت. سپاهیان هلاکو قصد داشتند فداییان الموت و جنگاوران را به زیر یوغ خود در آورند و قلعه را تسخیر و کتابخانه ی پژوهشی و ارزشمند آن را نابود کنند. عده ای از بزرگان و سالخوردگان الموت راه چاره را در مصالحه و مذاکره با خان مغول و تسلیم قلعه بدون خونریزی مردم و نابودی آن می بینند.
یکشنبه, ۲۱ اسفند
مجموعه شعر بیا چند شاخه حرف بزنیم ۲۷ قطعه شعر سپید است. اشعار در عین ایجاز، معنایی بلند و عمیق دارند شاعر گاه با یک اتفاق ساده و پیش پا افتاده تصویرهای بکری می آفریند و ذهن و روان نوجوان را بر می انگیزد. شاعر نکته های اجتماعی، زیست محیطی ،.... را با نگاه تازه و طنزگونه مطرح می کند. او از عناصر طبیعت و اشیا پیرامون و ضرب المثل ها، مفاهیم ادبیات عامیانه سود جسته است: کلاغه به خونش نرسید"‌،‌ "آسمان همین رنگ است"‌.....
یکشنبه, ۱۴ اسفند
بزرگ‌ترین اثری که انسان خلق می‌کند، زندگی اوست. با این باور همه انسان ها هنرمندند و نیازمند مجال و امکانی که اثر خود را به بهترین شکل خلق کنند. حال کودک بستر آماده‌ای‌ست  برای بروز خلاقیت، کشف و تجربه.
سه شنبه, ۹ اسفند
 لالو یا مراد پسر کوچکی است که نمی تواند حرف بزند. او با مادر بزرگ خود با نام عجب دایزا زندگی می کند، زیرا مادرش هنگام تولد لالو از دنیا رفته و پدرش هم وقتی او کوچک بود زیرچرخ گاری می ماند و از بین می رود. همه ازاو گریزان هستند چون پیرزنی از اهالی روستا بنام چچو او را شوم می نامد و قدم او را که سبب از بین رفتن پدر و مادرش شده نحس می داند.
یکشنبه, ۱۶ بهمن
روبی نام یک روباه نوجوان است. او روباه عجیبی است و با همه ی روباه ها فرق دارد. به قول خودش "دندونای من خرگوش خور نیستند و گنجشک هم بزور می خورند". مادر هم همیشه او را سرزنش می کند: "انگار تو شیر مادرت را نخوردی، چون هم دیر زوزه کشیدی و هم در درس کلک های روباه نمره هشت گرفتی".
یکشنبه, ۲۵ دی
در این داستان برشی از حساس ترین لحظات زندگی دو دختر بنام گلی و دریا که باید برای آینده خود تصمیم بگیرند، به موازات هم، بازگو می شود. برای گلی روز یکشنبه هشت آذر می توانست روز مهمی باشد امّا همه چیز به سادگی به می ریزد.
شنبه, ۱۷ دی