کتاب «پریزادان درخت سیب» قصه شهری است که در آن هیچ دختری به دنیا نمیآید؛ یا به قول نویسنده: «پادشاهی بود که سه پسر داشت و سرزمینی که هیچ دختری در آن نمیرویید. سالهای سال بود که هیچ دخترکی، صبح سفید بهار، پابرهنه، روی علفهای خیس ندویده بود.»
ماجرا از آن جا آغاز میشود که یک شب، پادشاه غمگین از پنجره به ماه نگاه میکند و پیرمردی رهگذر که میبیند او غصهدار است، سه سیب به او میدهد تا بلکه با کاشتن آنها، سه دختر به دنیا بیایند و پسران پادشاه بتوانند ازدواج کنند و دیگر غمگین نباشند. پسرها سیبها را میکارند و درختی از آنها میروید و هر شب سیبی بر شاخهی آن ظاهر میشود. حالا همه منتظرند تا از هرکدام ملکهای به دنیا بیاید. ولی هر بار دستی سیاه از میان ابرها بیرون میآید و سیبها را میدزدد. آخرین بار شازده خورشید، پسر تهتغاری شاه، با شمشیر دست دزد را قطع میکند، ولی او با دست دیگر سیب آخر را میدزدد. پسرها که همه امیدشان را از دست دادهاند، رد خون را میگیرند و میروند تا دزد خوشبختیشان را پیدا کنند.
این رمان یادآور افسانههای قدیمی ایرانی است و خواندن آن میتواند حال و هوای همان افسانهها را به مخاطب ببخشد. گاهی در میان داستان دیالوگها و...در قالب نظمهایی بیان میشود که بلند خواندن آن توسط کودک میتواند برایش جالب باشد.
درباره نویسنده کتاب «پریزادان درخت سیب»
نوید سیدعلیاکبر متولد سال ۱۳۶۲است و دانش آموخته رشته مرمت آثار تاریخی. او از هفتسالگی مینوشت و داستانهایش را در مجله عروسک سخنگو چاپ میکرد و سرانجام در چهاردهسالگی عضو ثابت تحریریه ماهنامه عروسک سخنگو شد و بعد از دانشگاه بود که تصمیم گرفت یک نویسنده تمام وقت شود. نوید سیدعلیاکبر از آنروز تا به حال بیش از سی کتاب چاپ کرده است و جوایز ادبی زیادی را در ایران دریافت کرده است. به جز نوشتن، ترجمه، ویراستاری، مقالهنویسی و روزنامهنگاری هم میکند و برای کودکان و بزرگسالان کارگاههای داستاننویسی برگزار میکند. نویسنده کتاب «پریزادان درخت سیب» در حال حاضر سرویراستار انتشارات هوپاست.
کتابهای «بابای من با سس خوشمزهست»، «من اچونهام! در رو باز کنید!»، «آبنباتچوبی آویزان و هویجهای سرگردان»، «ارکستر لباسهای خیس»، مجموعه سهجلدی «ملیکا و گربهاش» از آثار اوست.
صداهای مدرن در ادبیات کودکان ایران - جهان داستانی نوید سید علی اکبر