علاقه شما به موزه داری از عشق به عروسکهای نمایشی سنتی و آیینی این سرزمین شروع شد. میتوانید درباره این انگیزه و عشق بگویید؟
صحبت از انگیزه راحتتر از عشقه. من تئاتر خوندم در دوره دانشجویی این علاقه به موسیقی و نمایشهای بومی ایران به مرور در من قویتر شد و سفرهایی رو شروع کردم برای شناخت بیشتر اونها و گه گاه چیزهایی رو برای خودم ضبط میکردم. و اینها یک لذتی رو در من شکل داد که پایهای شد برای لذت بردن از پژوهشهای میدانی – وقتی یک آواز، رقص، ترانه، عروسک را از میان صحبتهای راوی شناسایی و ثبت میکنیم پیش از آنکه به فکر ترویج و اجتماعی کردنش باشیم همان لحظه ابتدایی کشف لذت و شوق زیادی دارد. شاید نیرو محرکه من در این سالها این حس بوده.
چه زمانی به این فکر افتادید که باید بروید سراغ بنیاد گذاشتن موزه و کار موزه داری برای این عروسکها؟
ابتدا انگیزه پژوهش بود. پس از اینکه سه مجموعه عروسک دوره قاجار را پیدا و ثبت کردم و دربارهشان نوشتم. با اینکه هیچ حمایتی برای سفرها نداشتم یافتن موضوعات تازه که دربارهشان مطلبی نبود یا مطالب بسیارکمی وجود داشت انگیزههایم را بیشتر میکرد. از سویی نبود مرجعی چون موزه در ایران را میدیدیم. البته که آن سالها مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان تلاشش را برای راه اندازی موزه کودکی شروع کرده بود و من با این مؤسسه آشنا بودم. پس از نوشتن چند مقاله درباره عروسکها و برگزاری چند نمایشگاه ایده راه اندازی موزه به مرور در ذهنم تکمیل شد. این فکرها موازی شد با اینکه من تصمیم گرفتم از تهران به شهری کوچکتر یا روستایی برای ادامه زندگی تغییر مکان بدهم.
ایده اولیه زندگی در روستا و راه اندازی یک موزه روستایی بود.
شما کار موزه داری را از پژوهش و گردآوری عروسکهای سنتی و آیینی و نمایشی ایران شروع کردید. کاشان هم شد جایی که اکنون موزه شما در آن جا است. از این که این شهر را برای موزهتان برگزیدید، آیا فکر میکنید، آن چیزی که در چشم انداز داشتید و دارید، میتوانید در این شهر محقق کنید؟
این موزه میتونه در خیلی از شهرها باشه. رشت – اصفهان – شیراز – یزد. اکثر شهرهای ایران میتوانست برای موزه مناسب باشد. شاید لطف کاشان آن باشد که بافت تاریخی شهر نسبتاً حفظ شده و در مسیر توسعهٔ گردشگری است. در این سالها ما و همکاران حوزه گردشگری تلاش کردهایم شکلی از بسترهای گردشگری فرهنگی را در شهر دنبال کنیم. کار کردن در کاشان مثل هرجای دیگری برای ما مزیتها و محدودیتهایی دارد که به هر حال ما خودمان را در مسیری که متصور بودیم رو به جلو میبینیم.
موزه شما یک پروژه در حال تکمیل است، میتوانید روند شکل گیری و بخشهایی که به آن افزوده میشود را روشن کنید؟
ما در بخش اشیاء موزه به قسمتهای: عروسک و اسباب بازی در دوره باستان – عروسکهای نمایشی دوره قاجار – عروسکهای بومی نواحی مختلف ایران – عروسکهای ملل- اسباب بازیهای کهن و دست ساز و اسباب بازیهای معاصر تقسیم میشود).
موزه ما یک کارگاه ساخت عروسک و اسباب بازی دارد که تاکنون نمونههایی را به تولید و عرضه رسانده است. بخش دیگرفعالیت های ما رویدادها و اجراهاست که به مناسبتهای مختلف برنامههایی در حوزههای مرتبط برگزار میکنیم. شب چله، روز جهانی زبان مادری، کودک و معماری، باران خواهی. اینها برخی از رویدادهایی بوده که برگزار کردیم. یک برنامه چند وجهی که کارگاه آموزشی، فضای بازی و سرگرمی، قصه و نمایش و خوراکی را با خود دارد.
در ادامه کار ما به بخش مرکز اسناد موزه، موزه سیار و بخش پژوهش موزه بیشتر خواهیم پرداخت. به ویژه موزه سیار یکی از پروژههای ماست که در چند سال گذشته سفرهای مقدماتی را برایش انجام دادهایم.
در بخش دیگر ما به شناسایی و اجرای آئینها و خرده نمایشهای عروسکی خواهیم پرداخت. خیمه شب بازی، الاغ سوار، آهو بره، کوسه گلین نمونههایی از این برنامهها هستند.
کار موزه داری برای کودکان در همه جهان یکی از پربازدیدکننده ترین و سودآورترین گونه موزه داری است، آیا شما در موزه خودتان این پدیده را تجربه کردهاید؟
بله موزه ما به نسبت موزههای خصوصی تعداد بازدید کننده زیادی دارد اما اینکه آنرا سودآور بنامیم تجربه ما نبوده است. ما هیچگاه نتوانستیم از طریق موزه هزینههایمان را کامل تأمین کنیم. شاید هم نیاز به تجربه ای دارد که ما هنوز بدست نیاوردهایم.
چه زمانهایی از سال موزه بازدیدهای بیش تری دارد؟
فصل بهار – اواخر تابستان تا اواسط پاییز.
شما در کنار کار موزه داری، به تولید بازی افزارهای سنتی مانند فرفره، علی ورجه و طبلک و... رو آوردهاید، هدفتان از این کار چه بوده؟
برایم ساده بود. پیش از راه اندازی موزه من فکر کردم که برخی از نمونههای گردآوری شده میتوانند دوباره ساخته و دردسترس باشند شاید همچنان کسانی را جذب کنند. و سال ۹۰ اولین محصولاتمان را تولید کردیم. سه سال پیش ازافتتاح موزه.
این فکر ساده حالا بخشی از برنامههایمان است که میتوانیم رویکردهای ترویجی موزه بنامیم. در کنار شناسایی و ثبت ما برنامههای حفظ و ترویج را پی میگیریم که راه اندازی کارگاه تولید ساخت اسباب بازی و عروسک در این بخش کارش را پیش میبرد.
فکر میکنید نقش آموزش و پرورش در ترویج فرهنگ موزههای کودک – محور چقدر میتواند باشد و آیا اصولاً این درک در سازمان آموزش و پرورش وجود دارد؟
موزه و بازدید از موزه تجربه نسبتاً تازهای برای جامعهٔ ایران است. غیر از قشری که موضوعات فرهنگی را دنبال میکنند عموم مردم بازدید از موزه را در برنامههایشان ندارند.
اما آموزش و پرورش، دو رویکرد را میتوانیم به آموزش و پرورش پیشنهاد کنیم:
۱- بازدید از موزه به عنوان یک برنامه اردویی خارج از مدرسه.
۲- پرداختن و ارائه برخی دروس در فضای موزهها.
ما تنوعی از موزههای علوم و فنون هنر، مردمشناسی، تاریخ و.. را داریم.
برخی از مواد درسی میتوانند در فضای موزهها با فضایی متنوع به کودکان ارائه شود. لیست بلندی میتوانیم تهیه کنیم از ارتباط واحدهای درسی و موزههای همان شهر. دست کم شهرهای بزرگ ایران که چندین موزه دارند این فرصت و بستر را آماده کردهاند.
ببینید چقدر فضای موزه میتواند مفرح، متنوع، موجب احساس تعلق شهری، قلقلک حس کنجکاوی و...را تقویت کند.
اگر معلم و طراحان برنامههای فرهنگی خودشان علاقه مندان و مخاطبان موزهها باشند این ارتباطات را تعریف میکنند.
این نگاه برای آموزش و پرورش هم تازه است. خیلی کار داریم. برخی مدارس خصوصی بیشتر با موضوع آشنایند مثلاً یک جا گلایه کردم که مدیر مدرسه با اینکه ما تخفیف برای مدارس داریم باز با ما چونه میزنند بعد که دانشآموزان میآیند برای بازدید هر کدام حدود ۱۵هزار تومان خوراکی و چیپس همراه دارند. بخشی از فرهنگ سازی باید در خود مدرسه شروع شود.
ما در ابتدای آبا ماه (۹۷) به همراه خانم لیزپیچ دبیر اجرایی آی بی بی وای IBBY یا دفتر جهانی کتاب برای نسل جوان از موزه کاشان بازدید کردیم. موزه و قدمت عروسکها برای ایشان خیلی جالب بود. پرسش مشخصی که داشتند این بود، چرا صاحب موزه عروسک ها بخشی از فضای موزه را به اقامتگاه تخصیص داده است؟
سؤال آخر جوابش دو بخش دارد.
یک این تلفیق یک فرصت تازه در گردشگری است. شما میتوانید در یک موزه اقامت کنید و در طی اقامت در تم و کارگاهها و برنامههای موزه شرکت کنید. ما در اقامتشان هم تلاش میکنیم فضای دورهمی و مشارکتی و دوستی وبازی که دور از محتوای موزه نیست را جاری کنیم.
خانم لیزپیچ دبیر اجرایی آی بی بی وای در بازدید از موزه عروسکهای کاشان
دوم؛ شروع ایده از مشکلات اقتصادی موزه بود و این افزودن بخش اقامتی راهی بود برای پایداری اقتصادی موزه. حالا بخش اقامتی از سویی تم ما را تکمیل کرده و از سویی فرصت سفر به موزه را بیشتر کرده و از سویی حامی مالی برنامههای فرهنگی موزه خواهد بود. البته که کارها وهماهنگی ها خیلی بیشتر شده. ولی درکل این فضای تازه به خودمان هم بیشتر میچسبد.
و البته که به مرور این پیوند دوفضای اقامتی و موزه در حال پخته تر شدن است و حالا کار دارد تا از آب درش بیاوریم.
برای آشنایی بیشتر از سایت خانه موزه عروسک و اسباببازی دیدن کنید.