کودکانی که مورد توهینهای کلامی قرار می گیرند، در شرایطی عصبی، پرخاشگرانه و به شدت غیر اجتماعی بزرگ میشوند.
پژوهشگران روانشناسی بیمارستان مککلین، به مقایسه تاثیر توهین به کودکان با تاثیر آزارهای جسمی و جنسی کودکان پرداخته اند. این پژوهش نشان می دهد کودکانی که تنها تحت تاثیر توهینهای کلامی قرار گرفته اند، بسیاری از مشکلاتشان با کودکان قربانی صدمات جسمی یکسان است.
اکثر این کودکان به دانشآموزانی قلدر در مدرسه تبدیل می شوند و تعدادی هم که این توهینها در وجودشان درونی شده تبدیل به افرادی وابسته به دیگران و یا انتقادناپذیر می شوند.
کودک در الگو برداری خود به بزرگسالان می نگرد. اگر ما «به عنوان بزرگسال» فریاد بکشیم، رفتار نادرست انجام دهیم، توهین کنیم، دیگران را مسخره کنیم و یا به توهین کودک بپردازیم تاثیری بر کودک می گذاریم که مشابه آزار جسمی اوست. کبودی روی بدن خیلی سریعتر از تصویر ویران شده یک نفر از خود که در طول زندگی همراه وی خواهد بود، درمان می شود. کودکی که با توهین کلامی بزرگ شده است می آموزد خود را تحقیر کند، احساسات خود را خفه کند و یا عشق را در درون خود نابود کند؛ یا در حالت دیگر، این رفتارها را بر ضد دیگران بکار بگیرد و خود را بالاتر آن ها تصور کند تا بدین ترتیب بتواند تصویر ویران شده خود را بازسازی کند. این افراد در بزرگسالی هرگز نمی توانند یک زندگی پایدار همراه با عشق را تجربه کنند.
کودکان تنها در معرض توهینهای کلامی از طرف والدین خود نیستند، دیگر اعضای خانواده، دوستان، معلمان، مربیان ورزشی، مشاوران مدارس و همسالان نیز می توانند به کودکان توهین کنند. مطالعات دیگر نشان داده است کودکانی که تحت توهین های کلامی بزرگ شدهاند، به احتمال فراوان به بدرفتاری نسبت به کودکان خود خواهند پرداخت. عادتهای ناپسندی که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. توهین، نبرد رودررویی است که کودکان از لحاظ احساسی برای آن آماده نشدهاند. با رفتار مودبانه و با احترام به خود و دیگران، می توان این چرخه های توهین را شکست. معمولا هنگامی که شروع به توهینکردن به دیگران میکنیم، آن چه را که عمیقا در درون خود در مورد خودمان احساس می کنیم به سمت دیگران پرتاب می کنیم.