روبرتو اینوچنتی

نام هنری لاتین
Roberto Innocenti
نام
روبرتو
نام خانوادگی
اینوچنتی

روبرتو اینوچنتی در سال ۱۹۴۰ در نزدیکی فلورانس ایتالیا  زاده شد. خود آموخته،  به کار در حوزه‌ی تبلیغات، طراحی گرافیک و انیمیشن پرداخت. در سال ۱۹۷۹ نخستین کتاب خود را تصویرگری کرد و به چاپ رساند.

نقطه عطف تصویرگری اینوچنتی در سال ۱۹۸۳ ملاقات او با ایتینه دلسرت بود. دلسرت نخستین کار تصویرگری و چند پوستر را که اینوچنتی برای مسابقات طراحی کرده بود دید و کارهایش را پسندید. او با اینوچنتی قراردادی برای تصویرگری یکی از قصه‌های پریان قدیمی به نام «سیندرلا» بست، کتابی که در سال ۱۹۹۰ در ایتالیا به چاپ رسید.

در فاصله‌ی سال های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷، اینوچنتی به درخواست مجله‌ای به نام «تایم لایف» بر روی مجموعه کتاب‌هایی با عنوان «دنیای محصور شده» کار کرد، این کتاب‌ها همراه با مجله به چاپ می‌رسیدند. برخی از بهترین کارهای او در سال های ۱۹۸۸ و ۱۹۹۶ از سوی ناشری امریکایی منتشر و بعدها در ایتالیا نیز تجدید چاپ شدند. از این گروه کارها می‌توان به کتاب‌های «ماجراهای پینوکیو» (۱۹۹۱)، «سرود کریسمس»(۱۹۹۰)، «فندق شکن» (۱۹۹۶)و کتاب‌های تازه‌تر همچون «آخرین استراحتگاه» (۲۰۰۲) و «قصه های اریکا»(۲۰۰۳) اشاره کرد.

اینوچنتی به سبب آثاراستثنایی خود جوایزجهانی بساری را به خود اختصاص داده است. جوایزی مانند سیب طلای براتیسلاوا، جایزه‌ی صلح گوستاو هینمن و لوح افتخار جایزه‌ی هانس کریستین اندرسن. او در حال حاضر در مونتس پرتولی زندگی می‌کند و مشغول کار روی کتاب جدید خود، «قصه یک خانه» است. این تصویرگر می گوید: «چیزی که مرا بسیار جذب می‌کند، این است که داستانی را تنها با تصویر بیان کنم. چون این کار به من امکان می‌دهد تا به نکات اصلی داستان بپردازم و هر نوع بازگویی و تکرار را ازمیان بردارم. با این روش می‌توانم ریتم و سبک خود را بیابم و از آزادی بی حد و مرز لذت ببرم. زمانی که من قصه‌ای را می‌سازم به این نیاز دارم که آن را در بطن فضا و حس‌های واقعی و دقیق قرار بدهم. این البته اندکی مانند زندان است، چرا که می‌توانم این کار را به گونه‌ای دیگر نیز انجام دهم. اما من باید به همه چیز توجه کنم، من به همه چیز در اطرافم توجه دارم و از آن‌ها یادداشت برمی‌دارم.»

روبرتو اینوچنتی نه تنها یکی از برجسته‌ترین تصویرگران قصه‌های کهن پریان است، بلکه به خوبی می تواند فانتزی‌هایی بسازد و کارهای بی‌نظیر فیگوراتیوی خلق کند که مناسب واقعیت‌های سیاه سده‌ی بیستم هستند. او جهان دیداری ویژه‌ای خلق کرده است، جهانی که در آن از تم و سبکی خاص برای حل مشکلات استفاده می‌شود. اینوچنتی نیز همچون بیشتر تصویرگران در تمامی آثارش در برابر مشکلاتی بزرگ قرار می‌گیرد که باید با آن دست و پنجه نرم کند.

یکی از دشواری‌های اصلی این است که چگونه باید درعین واردکردن نقطه نظرهای خود به تصویرها به متن اصلی نیز وفادار بماند. کاری که در آن بسیار موفق بوده است. به طور مثال اگر به تصاویر او برای داستان‌های «پینوکیو»، «سیندرلا» و «سرود کریسمس» نگاه کنیم به راحتی داستان اصلی را می‌شناسیم، اما تصاویر اینوچنتی هیچ گاه صرفاً توصیف و یا تفسیر کننده‌ی متن ها نیستند. در عین حال که نقطه‌ی آغازین حرکت تصاویر، متن نوشته شده است، اما تصاویر دارای نیروی گریز از مرکزند. آن‌ها به ما داستان‌های دیگری می‌گویند، شخصیت‌های دیگری را معرفی می‌کنند و افق‌های دیگری را به روی ما می‌گشایند.

یکی از نکات بارز در تمامی آثار اینوچنتی، علاقه و توجه ویژه‌ی او به تاریخ است. موضوع اثر هرچه که باشد - واقعی یا تخیلی- و در هر مکان یا زمانی که شکل گرفته باشد، نخستین مرحله‌ی خواندن و تحقیق او درباره‌ی متن، به تاریخ از زوایای متفاوت و در تمامی اجزاء بی شمار شکل دهنده‌ی آن اختصاص دارد. در کتاب‌های او به انتخاب‌های بسیار دقیق پس زمینه‌ها، تاریخ لباس‌ها، معماری دوران‌های متفاوت، اسباب و ابزار، سلاح‌ها، یونیفرم‌ها و شیوه‌های گوناگون زندگی کردن ... همه و همه به یکسان اهمیت داده شده است و هیچ کدام در مرحله‌ی دوم توجه و یا بی توجهی قرار نگرفته‌اند. در بسیاری از کتاب‌های اینوچنتی هر کدام از جزئیات دارای ارزش دیداری و قصه گویی بالایی هستند.

او به جزئیات به گونه‌ای توجه کرده که هیچ دوربین عکاسی قادر به انجام این کار نخواهد بود. به طور مثال اگر به ساختمان ها و فضاهایی که او برای کتاب «سرود کریسمس» خلق کرده، توجه کنیم می‌توانیم صداها، بوها و یا حال و هوای لندن آن دوران را به خوبی و بهتر از هر برنامه‌ی مستندی که در باره‌ی این موضوع ساخته شود، حس کنیم.

برای حضور معماری در کار تصویرگری باید محدودیت بعد در یک صفحه کاغذ را در نظر گرفت، اما اینوچنتی با استفاده از شگردهایی خاص توانسته است با موفقیت پرسپکتیوهای چهاربعدی را که ویژه‌ی معماری قدیم است به کار خود وارد کند. حس حضور تاریخ و گذر آن در تصاویر به چشم می‌آیند. شاید در نگاه اول، معماری‌ها در آثار او بسیار واقعگرا یا خسته کننده به نظر بیایند اما آرام آرام کارکردهای بسیار قدرتمند خود را به نمایش می‌گذارند.

او در پاسخ به این پرسش که چرا برای جزئیات این قدر اهمیت قائل است و برای خلق شان نیرو می‌گذارد، گفته است: «زمانی که بخواهم در رابطه با موضوعی با مردم ارتباط برقرار کنم، این رفتار ناخودآگاه به سراغ من می‌آید. برای سهیم کردن بیشتر خوانندگان در این موضوع خاص، من برای آن ها شواهد بصری بسیاری پدید می‌آورم. این کاری است که در دنیای واقعی یک تاریخ نگار انجام می‌دهد، او با مجموعه‌ای از اسناد و شواهد، موضوعی را به اثبات می‌رساند. من می‌خواهم خوانندگانم را به دنیایی وارد کنم که همه چیز دارای معنا و مفهوم است».

Submitted by editor6 on
Roberto Innocenti
روبرتو اینوچنتی
نام
روبرتو
نام خانوادگی
اینوچنتی

روبرتو اینوچنتی در سال ۱۹۴۰ در نزدیکی فلورانس ایتالیا  زاده شد. خود آموخته،  به کار در حوزه‌ی تبلیغات، طراحی گرافیک و انیمیشن پرداخت. در سال ۱۹۷۹ نخستین کتاب خود را تصویرگری کرد و به چاپ رساند.

نقطه عطف تصویرگری اینوچنتی در سال ۱۹۸۳ ملاقات او با ایتینه دلسرت بود. دلسرت نخستین کار تصویرگری و چند پوستر را که اینوچنتی برای مسابقات طراحی کرده بود دید و کارهایش را پسندید. او با اینوچنتی قراردادی برای تصویرگری یکی از قصه‌های پریان قدیمی به نام «سیندرلا» بست، کتابی که در سال ۱۹۹۰ در ایتالیا به چاپ رسید.

در فاصله‌ی سال های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷، اینوچنتی به درخواست مجله‌ای به نام «تایم لایف» بر روی مجموعه کتاب‌هایی با عنوان «دنیای محصور شده» کار کرد، این کتاب‌ها همراه با مجله به چاپ می‌رسیدند. برخی از بهترین کارهای او در سال های ۱۹۸۸ و ۱۹۹۶ از سوی ناشری امریکایی منتشر و بعدها در ایتالیا نیز تجدید چاپ شدند. از این گروه کارها می‌توان به کتاب‌های «ماجراهای پینوکیو» (۱۹۹۱)، «سرود کریسمس»(۱۹۹۰)، «فندق شکن» (۱۹۹۶)و کتاب‌های تازه‌تر همچون «آخرین استراحتگاه» (۲۰۰۲) و «قصه های اریکا»(۲۰۰۳) اشاره کرد.

اینوچنتی به سبب آثاراستثنایی خود جوایزجهانی بساری را به خود اختصاص داده است. جوایزی مانند سیب طلای براتیسلاوا، جایزه‌ی صلح گوستاو هینمن و لوح افتخار جایزه‌ی هانس کریستین اندرسن. او در حال حاضر در مونتس پرتولی زندگی می‌کند و مشغول کار روی کتاب جدید خود، «قصه یک خانه» است. این تصویرگر می گوید: «چیزی که مرا بسیار جذب می‌کند، این است که داستانی را تنها با تصویر بیان کنم. چون این کار به من امکان می‌دهد تا به نکات اصلی داستان بپردازم و هر نوع بازگویی و تکرار را ازمیان بردارم. با این روش می‌توانم ریتم و سبک خود را بیابم و از آزادی بی حد و مرز لذت ببرم. زمانی که من قصه‌ای را می‌سازم به این نیاز دارم که آن را در بطن فضا و حس‌های واقعی و دقیق قرار بدهم. این البته اندکی مانند زندان است، چرا که می‌توانم این کار را به گونه‌ای دیگر نیز انجام دهم. اما من باید به همه چیز توجه کنم، من به همه چیز در اطرافم توجه دارم و از آن‌ها یادداشت برمی‌دارم.»

روبرتو اینوچنتی نه تنها یکی از برجسته‌ترین تصویرگران قصه‌های کهن پریان است، بلکه به خوبی می تواند فانتزی‌هایی بسازد و کارهای بی‌نظیر فیگوراتیوی خلق کند که مناسب واقعیت‌های سیاه سده‌ی بیستم هستند. او جهان دیداری ویژه‌ای خلق کرده است، جهانی که در آن از تم و سبکی خاص برای حل مشکلات استفاده می‌شود. اینوچنتی نیز همچون بیشتر تصویرگران در تمامی آثارش در برابر مشکلاتی بزرگ قرار می‌گیرد که باید با آن دست و پنجه نرم کند.

یکی از دشواری‌های اصلی این است که چگونه باید درعین واردکردن نقطه نظرهای خود به تصویرها به متن اصلی نیز وفادار بماند. کاری که در آن بسیار موفق بوده است. به طور مثال اگر به تصاویر او برای داستان‌های «پینوکیو»، «سیندرلا» و «سرود کریسمس» نگاه کنیم به راحتی داستان اصلی را می‌شناسیم، اما تصاویر اینوچنتی هیچ گاه صرفاً توصیف و یا تفسیر کننده‌ی متن ها نیستند. در عین حال که نقطه‌ی آغازین حرکت تصاویر، متن نوشته شده است، اما تصاویر دارای نیروی گریز از مرکزند. آن‌ها به ما داستان‌های دیگری می‌گویند، شخصیت‌های دیگری را معرفی می‌کنند و افق‌های دیگری را به روی ما می‌گشایند.

یکی از نکات بارز در تمامی آثار اینوچنتی، علاقه و توجه ویژه‌ی او به تاریخ است. موضوع اثر هرچه که باشد - واقعی یا تخیلی- و در هر مکان یا زمانی که شکل گرفته باشد، نخستین مرحله‌ی خواندن و تحقیق او درباره‌ی متن، به تاریخ از زوایای متفاوت و در تمامی اجزاء بی شمار شکل دهنده‌ی آن اختصاص دارد. در کتاب‌های او به انتخاب‌های بسیار دقیق پس زمینه‌ها، تاریخ لباس‌ها، معماری دوران‌های متفاوت، اسباب و ابزار، سلاح‌ها، یونیفرم‌ها و شیوه‌های گوناگون زندگی کردن ... همه و همه به یکسان اهمیت داده شده است و هیچ کدام در مرحله‌ی دوم توجه و یا بی توجهی قرار نگرفته‌اند. در بسیاری از کتاب‌های اینوچنتی هر کدام از جزئیات دارای ارزش دیداری و قصه گویی بالایی هستند.

او به جزئیات به گونه‌ای توجه کرده که هیچ دوربین عکاسی قادر به انجام این کار نخواهد بود. به طور مثال اگر به ساختمان ها و فضاهایی که او برای کتاب «سرود کریسمس» خلق کرده، توجه کنیم می‌توانیم صداها، بوها و یا حال و هوای لندن آن دوران را به خوبی و بهتر از هر برنامه‌ی مستندی که در باره‌ی این موضوع ساخته شود، حس کنیم.

برای حضور معماری در کار تصویرگری باید محدودیت بعد در یک صفحه کاغذ را در نظر گرفت، اما اینوچنتی با استفاده از شگردهایی خاص توانسته است با موفقیت پرسپکتیوهای چهاربعدی را که ویژه‌ی معماری قدیم است به کار خود وارد کند. حس حضور تاریخ و گذر آن در تصاویر به چشم می‌آیند. شاید در نگاه اول، معماری‌ها در آثار او بسیار واقعگرا یا خسته کننده به نظر بیایند اما آرام آرام کارکردهای بسیار قدرتمند خود را به نمایش می‌گذارند.

او در پاسخ به این پرسش که چرا برای جزئیات این قدر اهمیت قائل است و برای خلق شان نیرو می‌گذارد، گفته است: «زمانی که بخواهم در رابطه با موضوعی با مردم ارتباط برقرار کنم، این رفتار ناخودآگاه به سراغ من می‌آید. برای سهیم کردن بیشتر خوانندگان در این موضوع خاص، من برای آن ها شواهد بصری بسیاری پدید می‌آورم. این کاری است که در دنیای واقعی یک تاریخ نگار انجام می‌دهد، او با مجموعه‌ای از اسناد و شواهد، موضوعی را به اثبات می‌رساند. من می‌خواهم خوانندگانم را به دنیایی وارد کنم که همه چیز دارای معنا و مفهوم است».

لینک کوتاه

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.