ترکیب لمس، صدا، و حرکت در تجربهٔ داستانی
چکیده:
برای کودکی که جهان را نه با چشمانش، که با دستان، گوشها و تمامی وجودش میشناسد، قصهگویی نباید به یک فعالیت منفعلانه شنیداری محدود شود. «قصهگویی چندحسی» هنر تبدیل کردن یک داستان به یک جهان فیزیکی، قابل کشف و تجربهپذیر است. این مقاله به بررسی اصول و ارائه راهکارهای عملی برای خلق تجربههای داستانی غنی میپردازد که با درگیر کردن حواس لامسه، شنوایی، بویایی و حتی حس حرکت، به کودک نابینا قدرت میدهد تا نه تنها شنونده داستان، که ساکن فعال آن باشد.
مقدمه: از شنیدن تا زندگی کردن داستان
تخیل نیرویی قدرتمند است که محدود به بینایی نمیشود. بلکه با محرکهای صحیحِ حواس دیگر، میتوان آن را پرورش داد و تقویت کرد. قصهگویی چندحسی، پلی است بین کلمات انتزاعی و درک ملموس. این روش به کودک کمک میکند تا رویدادهای داستان را در ذهنش بسازد، نه اینکه فقط آن را بشنود. این فرآیند، پایههای درک روابط علت و معلولی، حل مسئله و تجسم فضایی را تقویت میکند.
بخش اول: اصول بنیادین قصهگویی چندحسی
۱. فعال بودن کودک: کودک باید بتواند دنیای داستان را کشف کند. به او اجازه دهید اشیا را لمس کند، صداها را ایجاد کند و حتی در روند داستان تغییر ایجاد کند.
۲. تقدم تجربه بر توصیف: به جای گفتن «او روی علفهای نرم راه رفت»، یک مشت علف مصنوعی یا واقعی به دستش بدهید و بگویید: «حالا پایتان را روی این علفهای نرم بگذارید و راه بروید.»
۳. ایمنی حسی: همیشه به ترسها و حساسیتهای کودک احترام بگذارید. اگر از صدای بلند میترسد، یا بافت خاصی برایش ناخوشایند است، آن را حذف یا تعدیل کنید.
۴. انعطافپذیری: اجازه دهید کودک مسیر داستان را هدایت کند. اگر به یک شیء یا صدا بیشتر علاقه نشان داد، داستان را حول آن پیش ببرید.
بخش دوم: ابزارها و تکنیکهای عملی برای هر حس
۱. حس لامسه: ساختن دنیای داستان با دستان
-
جعبه داستان: یک جعده را با اشیایی مرتبط با داستان پر کنید. برای داستان «شنل قرمزی»، میتوان از تکهای خز قرمز (شنل)، یک سبد چوبی کوچک، یک عروسک نرم (گرگ)، یک تکه کیک پلاستیکی و چند شاخه کوچک درخت (جنگل) استفاده کرد. کودک در حین شنیدن داستان، هر شیء را لمس میکند.
-
کتابهای لمسی دستساز: با استفاده از پارچههای مختلف (ساطان، ابریشم، پشم)، طناب، دکمه، اسفنج و... صحنههای کلیدی داستان را روی صفحات مقوایی بسازید.
-
بافتهای محیطی: برای ایجاد حس مکان، زیرپایی تغییر دهید. برای راه رفتن در برف، روی یک حوله سفید پشمی راه بروید. برای عبور از یک رودخانه، از یک پارچه ابریشمی خیس استفاده کنید.
۲. حس شنوایی: نقاشی صحنه با صدا
-
صداگذاری زنده: از ابزارهای ساده برای ایجاد صدای زمینه استفاده کنید:
-
باران: تکان دادن یک ظرف پر از برنج یا لوبیا.
-
آتش قل قل: فوت کردن در یک لیوان آب با نی.
-
رعد و برق: تکان دادن یک ورق بزرگ آلومینیوم.
-
قدمزدن اسب: کوبیدن دو نصفه نارگیل به هم.
-
-
سکوت هدفمند: از سکوت برای ایجاد هیجان، تعلیق یا حس تنهایی استفاده کنید.
-
تغییر صدا و لحن: برای شخصیتهای مختلف از صداها و لهجههای متفاوت استفاده کنید تا کودک بتواند آنها را از هم تشخیص دهد.
۳. حس حرکت و فضا: قرار گرفتن در قلب رویداد
-
بازی نقش (Role-Play): از کودک بخواهید نقش شخصیت اصلی را بازی کند. از او بخواهید چگونه از کوه بالا میرود، چگونه از یک طناب آویزان میشود یا چگونه با یک غول مبارزه میکند.
-
شبیهسازی حرکت: کودک را روی یک چرخ دستی بنشانید و به آرامی بکشید تا حس حرکت در قایق یا ارابه را تجربه کند. او را بلند کنید و آرام پایین بیاورید تا حس پرواز کردن را درک کند.
-
جهتیابی در داستان: از کودک بخواهید با کمک یک نقشه لمسی (مثلاً یک طناب که مسیر داستان را نشان میدهد) در فضای اتاق حرکت کند و به «مکانهای» مختلف داستان برود.
۴. حس بویایی و چشایی: طعم و رایحهٔ خاطرهانگیز
-
بویایی: رایحهها را به داستان اضافه کنید. بوی پوست پرتقال برای یک باغ، بوی ادویه جات برای یک قصری جادویی، یا بوی کاج برای یک جنگل.
-
چشایی: اگر امکانش هست، طعمها را بچشانید. خوردن یک تکه نان عسل هنگام خواندن دربارهٔ مهمانی پریان، یا چشیدن یک قطره آبلیمو هنگام توصیف یک میوهٔ ترش.
بخش سوم: یک نمونه عملی از یک قصهگویی چندحسی
داستان انتخاب شده: «سفر به اعماق دریا»
-
آمادهسازی: فضایی نرم روی زمین ایجاد کنید. یک پنکه کوچک برای حس باد، یک پارچه آبی رنگ و خیس برای دریا، و یک صدف واقعی آماده کنید.
-
شروع داستان: «امروز سوار بر یک زیردریایی میشویم و به اعماق اقیانوس میرویم. همین حالا سوار شو! (کودک را راهنمایی کنید تا روی پارچه آبی بنشیند). در را میبندیم... حالا پایین میرویم.»
-
درگیر کردن حواس:
-
لمس: «حالا دستت را دراز کن و دیوارههای مرطوب و خنک غار را لمس کن. (دست او را به یک دیوار یا شیء خیس بکشید). اینا صدفها هستند (صدف را به دستش بدهید).»
-
صدا: «اینجا خیلی ساکته، فقط صدای قل قل حبابها را میشنی (با نی در یک لیوان آب حباب درست کنید). اما صبر کن! این صدای چه بود؟ (ضربههای آرام به یک طبل یا سطل را بزنید تا صدای وال را تداعی کند).»
-
حرکت: «اوه! یک وال بزرگ از کنار ما رد شد! زیردریایی داره تکان میخوره! (کودک را به آرامی تکان دهید).»
-
بویایی: «بوی آب شور دریا رو میگیری؟ (اسپری کردن بسیار ملایم آب نمک در هوا).»
-
-
پایان: پس از پایان داستان، با کودک دربارهٔ تجربیاتش صحبت کنید. چه چیزی را بیشتر دوست داشت؟ از چه صدایی خوشش آمد؟ این گفتوگو به تقویت مهارتهای زبانی و پردازش تجربیاتش کمک میکند.
نتیجهگیری: قصهگویی به مثابه هنرِ آفرینش
قصهگویی برای کودک نابینا، یک هنر زنده است. هدف، تنها انتقال یک طرح داستانی نیست، بلکه آفرینش یک خاطره حسی مشترک است. با درگیر کردن حواس مختلف، ما به کودک میآموزیم که چگونه از دادههای اطرافش برای ساختن جهانهای پیچیده و زیبا در ذهنش استفاده کند. این توانایی، نه تنها تخیل او را تقویت میکند، بلکه اعتماد به نفس، استقلال و شادی ناشی از کشف و یادگیری را در او نهادینه میسازد. وقتی داستان را با تمام وجود زندگی میکند، آن داستان برای همیشه در وجودش حک میشود.