پس از سهدهه کوشش برای بهدستآوردن جایزه ایبی- آساهی Ibby-Asahi که معتبرترین و باارزشترین جایزه ترویج کتابخوانی بینالمللی است، سرانجام برنامه «با من بخوان» از سوی مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان توانست این جایزه را به ایران بیاورد. اهمیت این جایزه ابعاد گوناگونی دارد که مهمترین آن دیدهشدن یک برنامه ترویج کتابخوانی در مجامع و فضاهای جهانی است که موضوع ترویج و گسترش کتابخوانی را در کشورها و منطقههای جغرافیایی به جهت سنجش از جنبههای نوآوری و کارآیی دنبال میکند.
در سال ۱۹۸۸ هنگامی که سازمان بانکو دلیبرو از ونزوئلا این جایزه را برد، در عرصه جهانی چنان دیده شد که در سال ۲۰۰۵ توانست گرانترین جایزه ادبیات کودکان جهان یعنی جایزه آستریدلیندگرن (پنجمیلیون کرون سوئد) را به دست بیاورد و باز هنگامی که برنامهای از آفریقایجنوبی جایزه آساهی را در سال ۲۰۱۴ برد، توانست در پی آن به فاصله کوتاهی (۲۰۱۵) جایزه آستریدلیندگرن را به دست بیاورد.
دریافت این جایزه از ایران تنها به خوب دیدهشدن در سطح جهانی محدود نمیشود، بلکه دریافت یک جایزه دیگر از دفتر بینالمللی کتاب کودک، فهرست دریافت جایزههای ایران را در دوره زمانی ۵۰ ساله از یک به دو میرساند. ۴۲ سال پیش از این فرشید مثقالی از ایران توانست مدال هانس کریستین آندرسن را برای تصویرگریهای خلاقانهاش دریافت کند و اکنون برنامه «با من بخوان» عرصه ناگشوده دیگري از کسب جایزههای جهانی در این حوزه را گامی به پیش برده است.
«با من بخوان»؛ برنامه ترویج کتابخوانی که توانست این جایزه را به دست بیاورد، چه ویژگیهایی دارد؟ در هنگامهای که جامعه ایران وارد ژرفترین بحران کتابخوانی تاریخ معاصر خود شده و تیراژ کتاب به پایینترین سطح در ۵۰ سال گذشته رسیده است، چرا یک برنامه چنین در سطح جهانی میدرخشد که دو سوی یک تضاد را در جامعه ما بازتاب میدهد؟ اگر کتابخوانی در این جامعه رو به کاهش است، پس این برنامه چه امتیازهایی دارد که در اوج بحران کتابخوانی توانسته است کارآمدی خواندن کتابهای باکیفیت از سوی کمبرخوردارترین کودکان در مناطق محروم ایران مانند خراسانجنوبی، سیستانوبلوچستان و... را به نمایش بگذارد؟ با من بخوان برآمده از یک ایده طلایی با سه اصل است.
اصل نخست در دسترس گذاشتن کتابهای باکیفیت، اصل دوم تربیت مربیان، آموزگاران و کتابداران برای چگونگی کار با این کتابها به شکلهای گوناگون از بلندخوانی تا نمایش و اصل سوم پیوند سوادآموزی پایه از راه ادبیات کودکان با این شیوه از کار است. این ایده طلایی و اصلهای آن با مدیریت هماهنگ و همیاران یا پشتیبانهایی که فلسفه و روح این کار را درک کرده و از هیچ کمکی دریغ نمیکنند سبب شده که برنامه با من بخوان در دوره زمانی پنجساله به چنان نتایج درخشانی از تحول کودکان در موضوع خواندن و سواد پایه برسد که جدای از کسب این افتخار برای ایران، باید گفت تازه کار بزرگ برای برنامهریزان آن شروع شده است.
کار بزرگ این است که سازمانهای دولتی، نیمهدولتی و بخش خصوصی با این برنامه آشنا شوند. زیرا دو سالی میشود که نهادهای وابسته به وزارت ارشاد و کتابخانههای عمومی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سازمانهای غیردولتی میکوشند شوق به خواندن را دوباره در ایران بیدار کنند. باید گفت که خواندن الگو میخواهد و این الگوها باید برپایه تجربههای آزمودهشده باشد. تجربه کار در مناطق محروم به کارشناسان این برنامه نشان داد هنگامی که کودکان سواد پایه را بهخوبی نیاموختهاند، نمیتوانند خوانندگان خوبی شوند. در این برنامه اصل بر انگیزش مربیان و کودکان است و در کنار آن تهیه دستنامهها و کتابهای مرجعی که مربیان بتوانند بهدرستی جایگاه خود و روند پیشرفت را در خواندن با کودک بشناسند و از ابتکارهای فردی نیز بهره ببرند.
در حقیقت برنامه «با من بخوان» به جهان و ایران ثابت کرد که بحران نخواندن کتاب در کشورهایی مانند ایران به این سبب ایجاد شده است که ما برنامهای فراگیر برای کتابخوانکردن کودکان نداریم؛ برنامهای پویا که بتواند آنها را به خواندن برانگیزد. اما اکنون که با من بخوان این آزمون را با موفقیت پشتسر گذاشته است، وظیفه همگان است که با آشنایی با این برنامه بار دیگر جامعه ما را به جایگاهی برسانند که شایسته آن است.