زندگی در مقابل صفحه نمایش

دلبستگی به تلفن‌های همراه، نوجوانان را به افسردگی و خودکشی می‌کشاند. این گفتار ژان تنگه[1]، پروفسور روانشناسی است.

 اما محققینِ دیگر اعتقاد دارند که او کاملاً در اشتباه است و در عوض به تاثیرات مثبت استفاده از تلفن‌های هوشمند اشاره دارند. اما واقعاً به کدام یک باید اعتماد کرد؟

آگنس تلفن همراه خود را نخستین‌بار در سن ۹ سالگی، البته پس از یک سری بحث و گفت‌وگو، دریافت کرد. در آن هنگام و حتی پیش‌تر، بسیاری از دوست‌های او گوشی همراه داشتند. اکنون او کلاس هشتم است و به زودی پانزده ساله می‌شود. به‌غیر از اوقات در کلاس، گوشی هوشمند او همواره همراه اوست. اینستاگرام و یوتیوپ اپلیکیشن‌هایی هستند که او روزی ۳ تا ۴ ساعت از آن‌ها استفاده می‌کند. او می‌گوید: «من دوست دارم خیلی زود به تمام چیزهایی که دوستانم یادداشت می‌گذارند، اطلاع پیدا کنم. هر وقت حوصله‌ام سر می‌رود، به گوشی‌ام نگاهی می‌کنم.»

در این مورد او تنها نیست. بر اساس اعلام شورای عالی رسانه‌ها، تلفن همراه در حال حاضر بخش جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره کودکان در سوئد است و هر روز استفاده از آن افزایش می‌یابد.

بر اساس آخرین ارقام سال ۲۰۱۶، ۷۶% از دختران ۱۵ ساله سوئدی بیش از سه ساعت در روز از تلفن همراه استفاده می‌کنند. به طور کلی از سن ۱۳ سالگی به بالا همه دارای تلفن همراه هستند و استفاده از اینترنت و تلفن همراه در سنین پایین‌تر به آرامی در حال پیشروی است. به عنوان مثال، روزانه از هر ده کودک دوساله، دو کودک از اینترنت استفاده می‌کنند.



کتاب‌های مناسب درباره استفاده صحیح از اینترنت برای کودکان:

خرید کتاب زمانی دور از تکنولوژی – راهنمای کودک برای فاصله گرفتن از فضای مجازی و تفریح در دنیای واقعی 

خرید کتاب دختران و اینترنت (آنچه دختران باهوش باید بدانند)

خرید کتاب اینترنت شبیه چاله است

خرید کتاب در اینترنت خواندم



کودکان سرگرم موبایل

«جین» که پروفسور روانشناس دانشگاه دولتی سن دیگو در ایالت متحد آمریکاست، می‌گوید: «والدین و پزشکان مدارس نگران این مسئله هستند که روزی فرا رسد که صفحات نمایش، زندگی کودک را در دست گرفته و عهده‌دار آن شوند و این نگرانی کاملاً به‌جاست». او در یک کتاب جدید و تحسین‌برانگیز درباره نسل اینترنت که بین سال‌های ۱۹۹۵ و ۲۰۱۲ به دنیا آمده‌اند، می‌نویسد که چطور حضور دائمی تلفن‌های همراه، اصول بنیادین زندگی جوانان را تغییر داده است و حاوی این پیام است که نسل جدید وابسته به اینترنت، به‌طور قابل توجهی با نسل‌های قبلی و مشابه خود تفاوت دارد.

استفاده بی‌وقفه از گوشی‌های هوشمند، گرایش به باقی ماندن در فضای کودکی را در جوانان تقویت می‌کند و آن‌ها را از بسیاری از آن‌چه که در بزرگسالی رخ می‌دهد مانند دیدار و قرار ملاقات، رفتن به مهمانی، ارتباط جنسی و... دور می‌کند. در واقع به جای ارتباط اجتماعی در زندگی واقعی، ترجیح می‌دهند روی مبل بنشینند و در فضای مجازی همدیگر را ببینند و قرار ملاقات بگذارند که این هم خوبی‌ها و بدی‌های خودش را دارد. ازپیامدهای خیلی خوب آن، این است که سبب می‌شود تا آن‌ها کمتر الکل مصرف کنند و به لحاظ فیزیکی در فضای ایمن‌تری قرار گیرند.

اما آن‌چه که بیشترین توجه را به خود جلب کرده است، نتیجه‌گیری اوست مبنی بر این‌که بهره‌گیری از فناوری اطلاعات و اینترنت می‌تواند منجر به افزایش شمار نوجوانان مبتلا به بیماری‌های روانی شود. طبق نظر او، تلفن‌های هوشمند دلیل افزایش خودکشی و افسردگی در میان جوانان آمریکا است. تحقیقات او که بر اساس پرسشنامه‌های سالانه و گسترده انجام گرفته، نشان می‌دهد که هر چه جوانان ساعات بیشتری را در کنار صفحه نمایش سپری می‌کنند، بیشتر احساس اضطراب و افسردگی می‌کنند.

صفحه نمایش و زمانی که در مقابل آن سپری می‌شود، جلسه‌های شخصی، تمرین‌های بدنی، مطالعه و انجام تکالیف را پس می‌راند و همین، ریسک افسردگی را افزایش می‌دهد. به‌ویژه دختران جوان به دلیل مقایسه خود با دیگران بیشتر در معرض آسیب قرار می‌گیرند. این مسئله عمیقاً نگران‌کننده است و والدین و کارکنان مدرسه باید آن را کاملاً جدی بگیرند.

در یکی از مقاله‌های در ارتباط با روانشناسی بالینی، او به توصیف ارتباط میان سلامت روان و زمانی که در مقابل صفحه نمایش سپری می‌شود، می‌پردازد. یکی از نتیجه‌گیری‌های او آن است که نوجوانانی که بیش از ۵ ساعت در روز از تلفن‌های همراه و دیگر دستگاه‌های الکترونیکی استفاده می‌کنند، نسبت به کسانی که روزانه یک ساعت بهره برده‌اند نزدیک به ۷۰% تمایل بیشتری داشته‌اند تا به مسائل مرتبط با خودکشی پاسخ مثبت بدهند. اگر این درست باشد، یک آمار بسیار جدی و مهم است.

در آمریکا تحقیقات جین با استقبال زیادی همراه بوده است. تا جایی که دو نفر از سرمایه‌گذاران طی نامه‌ای سرگشاده به شرکت تولیدکننده تلفن‌های اپل خواستار محافظت بیشتر کودکان از تاثیرات منفی فناوری شده‌اند. همچنین آن‌ها متذکر شده‌اند در این راستا باید به والدین کمک کرد تا کودکان خود را هدایت کنند. بسیاری متقاعد شده‌اند که تلفن‌های همراه به تدریج نسل جوان را ویران می‌کند.

از سویی دیگر گروهی از محققان به‌طور آشکار نظریات جین را مورد انتقاد قرار داده‌اند. یکی از آنان که اندرو پرزیبیلسکی[2] نام دارد، محقق روانشناسی تجربی موسسه اینترنتی آکسفورد بریتانیا است. او بر این باور است که جین در تعبیر داده‌هایش دچار اشتباه شده است. واقعیت این است که هنگامی که آماراستفاده از گوشی‌های همراه و افسردگی هم‌زمان افزایش می‌یابد، به این معنا نیست که به‌طور خودکار یکی علت دیگری است. به عبارت دیگر، ارتباط میان صفحه نمایش و گرایش به خودکشی بسیار اندک است. به اندازه‌ای که نمی‌توان آن را از یک منبع آماری غلط  جدا کرد.

 مطالعات او نشان می‌دهد که بین صفحه نمایش و فاکتور سلامتی ارتباط وجود دارد. به نظر می‌رسد منحنی به سوی بالا و پایین و حالت برگشت در حرکت است. کودکانی که هیچ زمانی را در مقابل صفحه نمایش سپری نمی‌کنند و یا بیش از حد پای آن می‌نشینند، در مقایسه با کودکانی که یک یا دو ساعت روزانه از آن بهره می‌برند، حال نامساعدتری دارند. حتی در دو گروه اخیر که به آن‌ها اشاره شد، کودکان از سلامتی بیشتری برخوردارند. با این وجود او تاکید دارد که ارتباط بین این دو بسیار ضعیف است. درست مثل این است که بگوییم خوردن یک صبحانه مناسب و مقوی سه برابر بیشتر بر سلامت انسان تاثیر می‌گذارد. او اعتقاد دارد پیش از آن‌که محققان به راهنمایی والدین در این زمینه بپردازند، نیاز به مطالعات بهتر و گسترده‌تری در این زمینه دارند. «نوشتن یک کتاب وحشتناک در مورد کودکان و صفحه نمایش کار ساده‌ای است من چندین کتاب از این نوع در کتابخانه دارم اما نشان دادن این که واقعاً صفحه‌های نمایش چگونه بر کودکان تاثیرگذارند، کار دشواری است».

دانیل کاردفلت وینتر[3] نیز با او موافق است.

دانیل به عنوان محقق در موسسه کارولینسکای سوئد، چگونگی تاثیر بازی‌های رایانه‌ای بر کودکان را بررسی می‌کند. همچنین او مسئول هماهنگی تحقیقات یونیسف در مورد کودکان و تکنیک‌های دیجیتالی است. در یک گزارش منتشر شده از یونیسف که او در آن به تحقیق پرداخته است، نتایج حاکی از آن است که دانسته‌های ما درمورد تاثیر صفحه‌های نمایش بر روی روح و روان کودک  اندک است.

او بر این باور است که به لحاظ کلی تحقیق جین، ناتوان و ضعیف است. مطالعات نشان می‌دهد که افسردگی به چیزهای دیگر به‌جز صفحه نمایش بستگی دارد. از جمله وضعیت محیط خانواده، محیط مدرسه و وجود کسی که نوجوانان بتوانند با او صحبت کنند.

شمارش ساعت و زمان سپری شده در مقابل صفحه نمایش کاری گمراه کننده است. میان خواندن یک کتاب الکترونیکی، بازی کردن بازی‌های رایانه‌ای و به تماشا نشستن جریان آن‌چه که در فیس‌بوک رخ می‌دهد، تفاوت بسیار است. او معتقد است در این مورد به مطالعات بلندمدت و همچنین مطالعاتی که دارای شفافیت بالایی هستند، نیاز داریم. نباید تنها به عامل زمان اکتفا کرد بلکه آن‌چه که کودکان انجام می‌دهند و فعالیت‌های آن‌ها را هم باید در نظر گرفت.

 

صفحه نمایش و کودک

او همچنین عقیده دارد که مهم است بدانیم درمیان همه‌ی زنگ خطرهایی که به آن‌ها اشاره شده، تحقیقاتی نیز وجود دارد که به تاثیرات مثبت اشاره داشته‌اند. به عنوان مثال بازی‌های رایانه‌ای به ادراک فضایی کودک یاری می‌کنند و سبب می‌شوند تا آن‌ها نسبت به محیط اطراف خود هوشیار باشند. در واقع این رسانه‌های اجتماعی می‌توانند به دوستی‌های قوی منجر شوند.

با این حال حتی اگر دلایل آشکاری برای اثبات خوب یا بد بودنِ وقت‌گذرانی در مقابل صفحه نمایش وجود نداشته باشد، باز هم مسئله‌ی در خطر بودن سلامت جوانان، به قوه خود باقی است. درست پیش از پایان سال گذشته گزارش جدیدی از اداره کل خدمات اجتماعی منتشر شد مبنی بر این‌که نسبت افراد بین ۱۰ تا ۲۴ سال که از سلامت روانی برخوردار نیستند، رو به افزایش است. در میان زنان ۱۸ تا ۲۴ ساله، ۱۵% از آن‌ها در سال ۲۰۱۶ به مراکز مراقبت مراجعه کرده‌اند. در گروه‌های دیگر این نسبت حدود ۱۰% بوده است. شایع‌ترین مراجعات در پی درخواست کمک برای رفع افسردگی و تشویش بوده است.

سوین برِمبرگ[4]، پزشک کودکان و نوجوانان و استادیار پزشکی دانشگاه کارولینسکا، معتقد است هیچ پایه و اساس روشنی وجود ندارد که بخواهیم نمایشگرها را عامل عدم سلامت روحی جوانان تلقی کنیم. به‌نظر او در دنیای فعلی، زندگی کاری با دشواری روبروست و در واقع عدم سلامت روانی در میان جوانان حاصل چشم‌اندازی است که نسبت به آینده‌ای نامطمئن -به ویژه بازار کار- دارند که در آن رقابت برای مشاغل سخت‌تر شده است.

کرت هاگکوییست[5]، استاد علوم بهداشت عمومی و مدیر مرکز تحقیقات بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در دانشگاه کارلستاد، می‌گوید باید به فاکتور افزایش استرس در مدارس نیز توجه کرد و این باید دقیق‌تر مورد مطالعه قرار گیرد. تغییرات بسیار مهمی در مدارس اتفاق افتاده است از جمله ایجاد مدارس خصوصی، گزینش آزاد مدارس و افزایش جداسازی آموزشگاه‌ها. اما دلایل دیگری نیز مانند این‌که جوانان و کودکان از میزان خواب کمتری برخوردارند، وجود دارد که به همین صفحه نمایش‌ها مربوط می‌شود. بازتاب نورآبی صفحه‌های نمایش می‌تواند از طریق افزایش فعالیت مغز و تاخیر خواب عمیق بر روی روند فعالیت روزانه تاثیرگذار باشد. کودک و نوجوانی که با کاهش خواب مواجه می‌شود، احساس خستگی و افسردگی می‌کند.

ما در مطالعات خود شاهد این هستیم که نسبت به گذشته نوجوانان دیرترمی‌خوابند اما هنوز نمی‌دانیم که این امر چه ارتباطی می‌تواند با تلفن‌های همراه داشته باشد.

الزا دانکلز[6] استادیار امور آموزشی دانشگاه اومئو با اطمینان می‌گوید که هیچ‌گونه شواهد مطمئنی دال بر این‌که حال ناخوشایند جوانان متاثر از تلفن‌های همراه است، وجود ندارد. همین‌طور نمی‌دانیم  که آیا عدم سلامت روانی شماری از کودکان واقعاً به خاطر نشستن طولانی مدت در مقابل صفحه نمایش است یا خیر. به نظر او نگرش والدین به اینترنت باید به عنوان یک سرگرمی، همچون سرگرمی‌های مورد علاقه دیگر باشد. اگر این سرگرمی به درس و خواب کودک لطمه می‌زند، همان‌جا باید متوقفش کرد. باید از خود پرسید اگر به جای اینترنت فوتبال و یا خواندن کتاب بود واقعاً چه واکنشی داشتیم؟ نصیحت من این است که تلاش کنید تا یک ارتباط گسترده و روشن با کودکان خود برقرار کنید تا ببینید در فضای مجازی مشغول چه فعالیت‌هایی هستند و چه می‌کنند. اگر چیزی آن‌ها را به وحشت می‌اندازد، جرات داشته باشند تا در مورد آن با شما صحبت کنند. دور کردن کودک از صفحه نمایش در واقع دوستی خاله خرسه است.

تصور کنید اگر قرار بود ترافیک را به همین منوال مدیریت کنیم چه اتفاقی می‌افتاد؟ مثلا اگر به کودکان اجازه نمی‌دادیم که تا پیش از سیزده سالگی چگونگی عبور از خیابان عبور را تمرین کنند. به نظر او کودکانی که به استفاده از اینترنت عادت دارند، آسان‌تر می‌توانند از پس خطرات و دشواری‌های ناشی از آن برآیند.

او یادآوری می‌کند تغییرات فناوری همواره توام با ترس بوده است. ترس و وحشتی که از پایبندی‌های اخلاقی سرچشمه گرفته است. اختراع برق، تلویزیون، رادیو و ویدیو مباحث گسترده‌ای را در زمان خود فراهم کرد اما با گذشت زمان این بحث و گفت‌وگوها فروکش کرد.

این‌بار این پروسه‌ی انطباق و سازگاری، تنها زمان کوتاه‌تری را طی می‌کند چرا که انقلاب اینترنت و تلفن‌های همراه تغییرات اجتماعی وسیعی را در بر گرفته است و این قابل مقایسه با ویدیو در دهه ۱۹۸۰ نیست.

آگنس انگشتانش را بر روی تلفن همراهش می‌گذارد و می‌گوید گاهی اوقات یادداشت‌های دیگران او را خسته و برایش ایجاد مزاحمت می‌کند. در این هنگام او موبایلش را خاموش می‌کند و در کشو می‌گذارد. او ادامه می‌دهد: «این کاردشواری است. نمی‌دانم دوستانم چه می‌خواهند بکنند یا چه می‌گویند. به خاطر همین می‌ترسم چیزهایی را از دست بدهم.» 

[1] Jean Twenge

[2] Andrew Przybylski

[3] Daniel Kardefelt-Winther

[4] Sven Bremberg

[5] Curt Hagquist

[6] Elza Dunkels

برگردان:
فریما یغمایی
Submitted by editor on