مراسم گول گول چهارشنبه در گیلان

پسوند «سوری» در واژه‌ی «چهارشنبه‌سوری»، برگرفته از صفت «سور» به معنای «سرخ» در زبان پهلوی است. چون در جشن چهارشنبه‌سوری آتش افروخته می‌شود و آتش سرخ‌رنگ است، پس به این جشن، صفت «سوری» افزودند.

جشن چهارشنبه‌سوری بازمانده از یادگارِ گذشتن «سیاوش» از آتش در روز چهارشنبه آخر سال ۱۰۱۳ پیش از میلاد بوده است.

در واقع چهارشنبه‌سوری دروازه‌ی ورود به سال نو است. اگر کسی از این دروازه نگذرد، هرگز سال خوش و شادی‌بخش نخواهدداشت.

این آیین برای رفع پلیدی‌ها، ناهنجاری‌ها و دوری از بیماری‌هاست.

چهارشنبه‌سوری را در مناطق مختلف گیلان، «گول گول چهارشنبه» می‌خوانند. «گول» به معنای مجازی سرخ شدن در برابر آتش است.

آداب چهارشنبه‌سوری

باور مردم گیلان بر این است که برای بیرون راندن نحسی از زندگی، باید در آخرین روز چهارشنبه سال، به کنار رود یا دریا بروند، دورهم باشند و گَپ بزنند، و یا به بازار بروند و خرید کنند. خریدهای گیلانی‌ها در این روز: هر یک آینه و شانه‌ی چوبی، قاشق چوبی یا ملاقه و گمِج (قابلمه سفالی با در سفالی)، اسپند، جوراب، دستمال و آجیل مشکل‌گشا می‌خرد.

در این روز وسایل کهنه، مانند ظرف‌های سفالی ترک خورده یا نیم‌شکسته و با این کلام که «کهنه برود تازه بیاید»، بیرون ریخته می‌شود.

در این روز اگر خانواده دختر دَم بختی دارد، به شکل نمادین، با جارو دختر دَم بخت را از خانه بیرون می‌کنند، به امید این که بختش باز شود.

مردم گیلان در شب چهارشنبه‌سوری سه یا پنج یا هفت کُپه از ساقه‌های خشک برنج («کولوش») را با فاصله از هم، در فضای آزاد یا حیاط خانه می‌گذارند و آتش می‌زنند، و از روی آتش می‌پَرَند و این شعر-ترانه را می‌خوانند:

«گول گول چهارشنبه
فرده بهارِ شنبه
سر بیه، ثروت بیه
مال بیه، دولت بیه
پسر بیه، دختر بیه
عروس بیه، داماد بیه»

و دانه‌های اسپند روی آتش می‌ریزند و می‌خوانند:

«اسپند دونه دونه
اسپند سی‌وسه دونه
کور ببه چشم حسود و بیگانه».

گیلانی‌ها خاکستر آتش چهارشنبه‌سوری را ارج می‌نهند و برای جلوگیری از آفات و تقویت خاک و افزونی محصول، آن را در خزانه‌ی شالی و پای درخت‌ها و صیفی‌جات می‌ریزند. بخشی از خاکستر آتش شب چهارشنبه‌سوری را نگه می‌دارند تا اگر کودکی نیمه‌شب دل‌پیچه داشت، به او بخوراندند.

همیشه آب برای گیلانیان ارج و ارزش فراوانی داشته است. به باور آنان، آبی که در شب چهارشنبه‌سوری از چشمه، چاه یا از آب باران آن شب آورده شده باشد، با آب‌های دیگر مخلوط نمی‌کردند و آن را به کشتزار و صیفی‌جات و باغ سبزی خود می‌دادند تا تَرسالی باشد.

مردم گیلان در غروب روز چهارشنبه‌سوری با یک تکه چوب کنار آب روان می‌رفتند و آرزوهای‌شان را به آب می‌گفتند و چوب را به آب می‌انداختند، به این معنا که بدبختی و نحسی را به آب می‌سپردند تا از زندگی‌شان برود.

شام چهارشنبه‌سوری

مردم گیلان خود را ملزم می‌دانستند تا برای شام شب چهارشنبه‌سوری از چهار سبزی خوراکی، «ترش تره» بپزند. آنان اندکی گزنه نیز به این خوراکی می‌افزودند تا از گزندگی، گرمازدگی و سوختگی آفتاب تابستان در امان باشند.

«ترش تره»، «سیروابیج» و «کوکو سبزی» از غذاهای متداول شب چهارشنبه‌سوری بوده است.

گیلانی‌ها پس از خوردن شام، آجیلِ برشته شده از برنج، عدس، نخود و باقالای مازندرانی و انواع تخم کدو وصیفی‌جات را دورهمی می‌خورند.

قاشق‌زنی

یکی دیگر از مراسم شب چهارشنبه‌سوری، قاشق‌زنی است.

دو یا چند پسر جوان چادر سر می‌کنند و صورت‌شان را می‌پوشانند و پشت در خانه‌ها دو نفر قاشق چوبی به‌هم می‌زنند و نفر بعدی ظرف را برای گرفتن خوراکی جلو می‌برد. صاحب‌خانه نُقل، برنج و گاهی پول داخل ظرف او می‌ریزند. بیش‌تر به در هفت خانه می‌رفتند.

کشاورزان در چهارشنبه‌سوری به امید پُرباری بیش‌تر محصولات خود، به کاشت نهال، قلمه و پیوند زدن درختان می‌پردازند.

دامداران در این شب، به نیّت تندرستی و سلامت دام‌های‌شان، نوک دُم یا یال آن‌ها را با قیچی می‌چینند.

نوغاندارها (پرورش‌دهندگان کرم ابریشم) در «تلمبار» (محل ویژه پرورش کرم ابریشم)، فانوس روشن می‌کنند تا این روشنایی به رونق کسب و کار او در سال نو بیانجامد و قیمت پیله ابریشم افزایش یابد.

ویراستار:
مسعود میرعلایی
گردآورنده:
فریبا ساکت
منبع
بشرا، محمد و طاهر طاهری. «جشن‌ها و آیین‌های مردم گیلان (آیین‌های نوروزی)»، (دان…
Submitted by admin on