شش آموزه‌ای که کتاب شگفتی نوشته‌ی آر. جِی. پالاسیو درباره‌ی آزار و اذیت می‌آموزد

آزار و اذیت هم در میان کودکان و هم در میان بزرگ‌سالان دیده می‌شود، ولی هرگز برای یادگیریِ روش مهرورزیدن به دیگران دیر نیست. داستان مؤثر و آگاهی‌بخش «آر. جِی. پالاسیو» درباره‌ی «آگوست پولمن» درس‌های ارزشمندی درباره‌ی آزار و اذیت به ما می‌آموزد.

 

 

چه کودکی خردسال باشید و چه بزرگ‌سالی رشید، آزار و اذیت همیشه آگاهانه است و رفتار شما به انتخاب‌تان وابسته است.

آزار و اذیت، کنشی آسیب‌زا است که فردی آگاهانه برای آزار فرد یا گروهی دیگر انجام می‌دهد؛ این کنش شاید فیزیکی (مانند ضرب ‌و شَتم کسی دیگر) یا زبانی (مانند صدا زدن کسی با لقبی ناراحت‌کننده یا نوشتن متنی زشت درباره‌ی او در شبکه‌های اجتماعی) باشد.

برای بی‌احترامی به دیگری هیچ‌ بهانه‌ای نمی‌توان تراشید. همه‌ی ما از دیگران انتظار داریم به ما احترام بگذارند و شایسته‌ی آن نیز هستیم. ولی احترام گذاشتن، رفتاری دوسویه است، ما نیز به دیگران باید احترام بگذاریم.

هنگام خواندن کتاب «شگفتی» نوشته‌ی آر. جِی پالاسیو، با شخصیت اصلی داستان، آگوست پولمن ده ساله (یا همان «اوگی») که با مادر، پدر، خواهرش «ویا» و سگ‌شان «دِیزی»، در شهر نیویورک آمریکا زندگی می‌کند، همراه می‌شویم و درباره‌ی اهمیت احترام و مهرورزی چیزهای فراوانی می‌آموزیم.

در آغاز داستان، به ما گفته می‌شود که اوگی با مشکلی به‌دنیا آمده که سبب شده است چهره‌ای متفاوت از دیگران داشته باشد. اوگی درهمه‌ی زندگی‌اش مدرسه نرفته است و مادر و پدرش در خانه به او درس داده‌اند تا از او در برابر دشواری‌های فراوان زندگی در این دنیا، مراقبت کنند. دشواری‌هایی مانند روبه‌رو شدن با آزاردهندگانی که کسی مانند اوگی را حتی برای لحظه‌ای به حال خود رها نمی‌کنند.

اکنون مادر و پدر تصمیم گرفته‌اند اوگی را به مدرسه بفرستند. اوگی هم‌کلاسی‌های تازه‌اش را می‌خواهد قانع کند تا بدانند او نیز یکی مانند آن‌هاست... . او می‌خواهد آن‌چیزی را به آن‎‌ها نشان دهد که زیر این چهره است، می‌خواهد دیگران بدانند که او چیزی فراتر از ظاهرش است. آیا این همان چیزی نیست که همه‌ی ما به آن می‌اندیشیم؟

خواننده همراه با اوگی، هماهنگ شدن با برنامه‌ی روزانه‌ی مدرسه را تجربه می‌کند. این تجربه فراز و فرودهایی دارد که گاه در فرودهای آن، اوگی با آزارهای گوناگونی روبه‌رو می‌شود.

در کشاکش دشواری‌ها و دستاوردهای اوگی، الگوهای توانمندی، پذیرش، تاب‌آوری، مهرورزی و احترام پرورانده می‌شوند و از لابه‌لای صفحه‌های کتاب بیرون می‌آیند. این‌ها درس‌هایی هستند که از آشنایی با اوگی و خواندن این داستان شگفت‌انگیز درباره‌ی آزار و اذیت می‌آموزیم:

آموزه‌ی نخست: از تفاوت‌ نهراسیم

هنگامی آزار و اذیت بیش‌تر رخ می‌دهد که فرد با گونه‌ای از تفاوت در فردی دیگر روبه‌رو می‌شود. اوگی در داستان شگفتی، متفاوت دانسته می‌شود، زیرا به‌سبب مشکلی، از هنگام تولدش، چهره‌ای متفاوت با دیگران دارد. متأسفانه در زندگی واقعی نیز رویارویی با تفاوت برای بسیاری از افراد ترسناک است، زیرا تفاوت برای‌ آنان پدیده‌ای ناآشنا و ناشناخته است. «جک»، دوست اوگی، جایی در داستان می‌گوید: هنگامی‌ که اوگی را نخستین‌بار جلوی بستنی‌فروشی دیده، از چهره‌اش ترسیده است.

ولی همچنان که خود اوگی، هنگام بازگویی داستانش تأکید می‌کند، هرچند ظاهرش با دیگران متفاوت است، در درونش پسری بسیار عادی و مانند دیگران است. در روند داستان، بسیاری از شخصیت‌های داستان این را می‌آموزند (برخی زودتر از دیگران) و همانندی‌های اوگی برای‌شان آشکار می‌شود. ولی این نکته را به‌یاد داشته باشیم که تفاوت‌ها نیز مهم هستند و به علت داشتن این تفاوت‌هاست که هریک از ما بی‌همتا و ویژه‌ایم.

آموزه‌ی دوم: همرنگ جماعت نشویم، همچون «سامِر» رفتار کنیم

بسیاری از آزاردهندگان از حمایت و تأیید اجتماعی محیط‌ اطرافشان نیرو می‌گیرند و رفتارشان را ادامه می‌دهند. هنگامی ‌که فردی به آزارهای کلامی‌ فرد آزاردهنده می‌خندد یا به نوعی از رفتار او حمایت می‌کند، در واقعیت، هم‌دست او است و به او کمک می‌کند. به‌یاد داشته باشید که آزاردهندگان از داشتن تماشاگر لذت می‌برند. در صحنه‌ی جشن هالووین، «جولیان» و جک این واقعیت را به‌خوبی بازنمایی می‌کنند.

تصور کنید چه می‌شد اگر در این صحنه، هیچ‌یک از پسرها به شوخی‌های دیگران درباره‌ی اوگی نمی‌خندیدند. پس بیایید سامِر باشیم! او یکی از شخصیت‌های دوست‌داشتنی این داستان است. تصمیم‌هایی بگیرید که درباره‌شان احساس خوبی دارید، تصمیم‌هایی که خودتان خواسته‌اید. اگر از کسی خوشتان آمده، بروید و با او دوست شوید؛ این‌که دیگران چه تصوری دارند، نباید برای‌تان مهم باشد. اگر پیروی از رفتار دیگران، شما را ناراحت می‌کند، راه خودتان را بروید؛ مانند سامِر داستان «شگفتی» باشید. دوستانی را کنارتان نگه دارید که خودتان آن‌ها را برمی‌گزینید، نه آن‌هایی که تصور می‌کنید دیگران تأییدشان می‌کنند.

آموزه سوّم: واژه‌ها نیرومندند - با به‌کاربردن آن‌ها در دیگران می‌توانیم احساس خوب و بد بوجود آوریم

همه‌ی ما مسئول واژه‌هایی هستیم که می‌گوییم و می‌نویسیم. به‌ویژه اگر این واژه‌ها درباره‌ی دیگران باشند. واژه‌ها نیز، به‌همان اندازه‌ی مشت و لگد، به دیگران می‌توانند آسیب بزنند. در جشن هالووین، اوگی با شنیدن حرف‌های ناخوشایند پسرها، خُرد و نابود شد.

شاید پسرها نمی‌دانستند اوگی حرف‌های‌شان را می‌شنود، ولی واژه‌هایی که به‌کار می‌بردند خشن و آسیب‌زا بودند. آن‌ها به پیامدها و تأثیر به‌کار بردن آن واژه‌ها نیاندیشیده بودند. پس واژه‌ها را با مِهر و احترام برگزینیم و به‌کار ببریم تا مهم نباشد چه کسی آن‌ها را می‌شنود یا می‌خواند. شاید فکر خوبی باشد که این هفته با به‌کار بردن واژه‌هایی، مهر و احترام‌تان را به یک نفر (شاید کسی که کم‌تر فرصت دیدن و گفت‌وگو با او را داشته‌اید) نشان دهید و پیامد آن را ببینید.

آموزه‌ی چهارم: از روی ظاهر افراد قضاوت نکنیم

هرگز همه‌ی داستان را از روی جلد کتاب نمی‌توانید گمانه‌زنی کنید؛ هرگز انسان‌ها را با دیدن ظاهرشان، کاملا نمی‌توانید بشناسید. بسیاری از شخصیت‌های داستان «شگفتی»، بی‌درنگ اوگی را بر پایه‌ی تفاوت چهره‌اش داوری می‌کنند. از این‌رو، بیش‌تر آ‌ن‌ها با او بدرفتاری یا از او دوری می‌کنند. این افراد ذهنیت‌شان را از پیش و بدون شناختن اوگی شکل داده‌اند. این رویکرد، خاستگاه بسیاری از آزار و اذیت‌ها در زندگی است.

هنگامی‌ که کسی به خودش فرصت ندهد تا دیگری را بشناسد و به‌جای شناختن، داوری شتاب‌زده و نادرست درباره‌ی او داشته باشد، به‌آسانی احساسات دیگران را می‌تواند نادیده بگیرد. این رویکرد هرگز محترمانه و انسانی نیست. در زندگی، هرگزنباید کسی را بدون اینکه برای شناخت او وقت کافی صرف کرده باشیم، قضاوت کنیم. بدون خواندن همه‌ی داستان نباید نتیجه‌گیری کنیم. پس بیایید به انسان‌ها احترام بگذاریم و داستان زندگی‌شان را بفهمیم و بیاموزیم.

آموزه‌ی پنجم: با خودمان نیز به‌اندازه‌ی دیگران مهربان باشیم

احترام گذاشتن و مهرورزیدن به دیگران بسیار مهم است، با این حال، باید همواره به‌یاد داشته باشیم که به خودمان نیز احترام بگذاریم و مِهر بورزیم. همه‌ی ما لیاقت شادی و تندرستی را داریم. اگر چیزی ناراحت‌مان می‌کند، این حق را نسبت به خودمان داریم که برای رهایی از آن کمک بخواهیم. قربانیان افراد آزاردهنده، همیشه ماجرا را بی‌درنگ به آموزگار یا پدر و مادر بازگو نمی‌کنند.

شاید به این علت که ترسیده‌اند یا احساس شرمندگی می‌کنند. ولی بسیار مهم است که این کار را انجام دهند. با خودتان مهربان باشید و کمک بخواهید. هیچ‌کس شما را به این علت نباید داوری کند. اوگی در این داستان، سربند «پاداوان» (او هوادار پروپا قرص «جنگ ستارگان» است) خود را پس از این‌که چند نفر به سبب داشتنش او را مسخره کردند، پاره می‌کند. هرگز نباید احساس کنید بخشی از خودتان را به‌سبب حرف‌های آزاردهندگان تغییر دهد؛ با انجام دادن این کار، آن‌ها را تواناتر می‌کنید. پس به خودمان احترام بگذاریم، مهر بورزیم و اگر آزار دیدیم، بی‌درنگ با فردی معتمد آن را در میان بگذاریم.

آموزه‌ی ششم: با عذرخواهی، احساس احترام را منتقل می‌کنیم

اگر با خواندن کتابی مانند «شگفتی» احساس گناه به سراغ‌تان آمد و با شخصیت‌هایی مانند جَک و جولیان (دو پسری که در روند داستان، با روش‌های گوناگون اوگی را آزار می‌دهند) همذات‌پنداری کردید، بدانید که برای نشان دادن احترام و مهر ورزیدن، هرگز دیر نیست. گاهی با دو واژه‌ی ساده می‌توان آغاز کرد: «عذر می‌خواهم.» درس‌های فراوانی در داستان «شگفتی» نهفته است و بسیاری از شخصیت‌ها در روند داستان، روش تغییر رفتارشان را می‌آموزند.

آن‌ها درمی‌یابند که رفتارشان درست  نیست و با این رفتار، به کس دیگری آسیب می‌زنند. هیچ‌کس کامل نیست و همه‌ی ما اشتباه می‌کنیم. پس اگر احساس می‌کنیم رفتارمان به کسی آسیب زده است با یک عذرخواهی آغاز کنیم و‌ پس از آن بهتر شدن را بیاموزیم.

یادمان باشد که هرگز از روی ظاهر داوری نکنیم، و همیشه مهرورزی را برگزینیم.

لینک خرید کتاب

متن انگلیسی این نوشته را در نشانی زیر می‌توانید بخوانید:

https://www.penguin.co.uk/articles/children/2018/nov/lessons-wonder-teaches-about-bullying.html

برگردان:
سپیده قلی‌پور
نویسنده
گروه انتشارات پنگوئن
Submitted by admin on