داستانک چادرشب فروختن ملا، ملانصرالدین

روزی ملا چادرشبی پاره به بازار جهت فروختن برد کسی نخرید گفتند این چادر شب پاره است و به چیزی نمی‌ارزد گفت دروغ می‌گویید به جهت آن‌که اگر پاره بود مادرم در ان آرد نمی‌ریخت.

Submitted by skyfa on