وقتی که هستم در تماشای درختان
دانم که من هرگز نخواهم دید شعری
دلکشتر از این شعر زیبای درختان
ببینم درختان را که فرزندان خاکاند
بر سینهی مادر دهانشان فشرده
آنها همه پروردۀ پستان خاکاند
ببینم درختان را که سبز و سرفرازند
چشمانشان بالا، به درگاه خدا باز
با دستهای سبز در حال نمازند
ببینم درختان را که مرغان خوش آواز
سازند روی شاخههایشان آشیانه
شوری برانگیزند با آواز و پرواز
ببینم درختان را که گاهی زیر باران
درختاند و خوشحالاند و گاه از برف دارند
چادر توری به روی شاخساران
شعر آفریدن کار پوچ بندگان است
اما درختان را چنین خوش آفریدن
کار چه کس، غیر از خداوند جهان است؟