پیش از شروع مطالعه، دوبخش پیشین را بخوانید:
گفتوگو با فرزاد فربد، مترجم و مدیر انتشارات پریان، بخش نخست
گفتوگو با فرزاد فربد، مترجم و مدیر انتشارات پریان، بخش دوم
ایدهی انتشارات پریان از کجا شکل گرفت؟
و اما اینکه ایدهی انتشارات پریان از کجا آمد، از آنجا آمد که خب سالها بود خیلی از کارها را میخواندم، خیلی کارها را ترجمه میکردم و دوست داشتم، بزرگترین عشقام کتاب خواندن است. خیلی از کتابهای آن طرفی را میخواندم و خب تعداد کمی را میتوانستم ترجمه کنم. به هرحال من یک نفر آدم بودم و نمیشد همهی کتابها را ترجمه کرد. واقعاً دوست داشتم آنها را با آدمهایی که نمیتوانند بخوانندشان، به اشتراک بگذارم. آن زمان هم زیاد ناشر ژانری نداشتیم، این بود که ایدهی نشر پریان شکل گرفت و در واقع ما نشری را شروع کردیم که تمرکزش روی ژانر و روی آثار مهم ژانر بود. مثلاً مجموعهای مثل انتخاب پریان، آثاری هستند که خواندنشان برای کسانی که میخواهند ادبیات ژانری را ببینند، مهم است. شاید دیدگاهی است که اصلاً مسائل تجاری در آن دخیل نبود کما اینکه این مشکل را همیشه انتشارات پریان داشته است. ناشر پردرآمدی نیست، ناشری است که مخاطبهای خیلی خاصی دارد و هدف ما هم از اول همین بوده و میدانستیم در چه راهی قدم میگذاریم و وارد چه مهلکهای میشویم.
در سمت مدیر نشر پریان، بازار ادبیات فانتزی ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ مخاطبان این ژانر در چه گروه سنیای قرار میگیرند؟
هنوز ما خیلی کار داریم، بنا بر دلایل مختلف. بحث انتخابها، بحث ترجمهها، بحث کپیرایت، استفادهی درست از کپیرایت، بحث مخاطب ما، من فکر میکنم اینها هنوز خیلی زمان میبرد که بخواهد جا بیافتد.
اینکه مخاطب ما مثل مخاطب غربی بداند ممکن است 7 سال طول بکشد جلد جدیدی از یک کتاب منتشر شود. آقای مارتین آخرین جلد کتاب را هنوز نداده بیرون. سریال تلویزیونی بازی تاجوتخت تمام شد و به پایانش رسید، ولی هنوز جلد بعدی را ایشان نداده بیرون. این را باید به هر حال بدانیم که تولید کتاب فرق میکند. یک کار خلقالساعه مثل خُم رنگرزی نیست که یک کتابی را بکنیم در خم یا بکشیم بیرون بدهیم دست ملت، خیر، واقعاً کار میبرد اگر کیفیت میخواهیم. اگر دنبال کیفیت نیستیم، خب آن بحث دیگری است. ما در نهایت تحت تأثیر جَو بازار قرار نمیگیریم، وارد رقابتهای مرسوم در بازار نمیشویم. ما کار خودمان را انجام میدهیم. کاری هم نداریم که کسی فکر میکند درست است یا غلط، آن چیزی را که فکر میکنیم درست است انجام میدهیم.
از نظر سنی، مخاطبهای این ژانر در گروههای مختلف هستند. الان خوشبختانه کودکان فانتزی میخوانند، نوجوانها میخوانند، بزرگسالها هم خیلی میخوانند. بهخصوص بزرگسالهایی که در یک دهههایی از خواندن این آثار محروم بودند و الان به آنها دسترسی دارند. فقط کاش با ترجمهی خوب به اینها دسترسی داشته باشند چون بعضی از کتابها در ایران به خاطر ترجمههای بد، حرام میشوند.
مجموعهای دارید بهنام "انتخاب پریان" که شامل داستانهای بلند و کوتاه علمی-تخیلی و فانتزی است. این داستانها با چه سلیقه و مقیاسی انتخاب شدهاند؟
بله در مجموعهی انتخاب پریان پنج جلد اول برای بزرگسال، پنج جلد دوم برای کودک و نوجوان و پنج جلد سوم برای بزرگسال بود. البته شاید در تجدید چاپ یک تغییراتی در طرح جلدها به وجود بیاید. شاید کتابها مستقل بشوند و دیگر مجموعهی انتخاب پریان را نداشته باشیم و هر کتابی مستقل باشد. اینها آثاری بودند که من فکر کردم خواندناش مهم است و اتفاقاً جزء مهمترین آثار نشر پریان هستند. فکر میکنم خواندن کتابهایی مثل امپراطوری بستنی و تصویر بانو شاربوک که از نویسندهی درخشانی مثل جفری فورد و درخشانتر از آن، کتاب اهریمنان زیبای کلی لینک که فکر میکنم یکی از بهترین نویسندههای فانتزی، درواقع دارک فانتزینویس معاصر است که آقای نیل گیمن هم میگوید خانم کلی لینک گنجینهی ملی -national treasure- است. متأسفانه مخاطبها، اینجور کتابها را انگار کمتر میخوانند. مجموعهی خون که داستانهای خونآشامی متفاوت هست جدا از آن خون آشامیهای پاپ تینجری؛ یا مثلاً مردی که بر مه پل زد، اینها مجموعه داستانهای فانتزی بسیار خلاقانه و جدی هستند. یکی از دوستان نویسنده به من میگفت مخاطب ژانر در ایران خیلی با اینهایی که شما چاپ کردهاید ارتباط نمیگیرد و این کتابها مخاطب خیلی کتابخوان جدی را میطلبد. به خاطر همین است که من فکر میکنم اینها با آن اقبالی که من فکر میکردم مواجه نشد. ولی به هر حال ما داریم یک کاری انجام میدهیم. از کلمهی فرهنگسازی خیلی خوشم نمیآید، کلمهی مندرآوردیای است اما داریم سعی میکنیم یک مسیری را ایجاد کنیم که مخاطبهای ما با بعضی از آثار درخشان ژانر فانتزی آشنا بشوند. چون هر وقت میگویی فانتزی، همه میگویند هری پاتر یا نهایتاً میگویند تالکین. درحالی که ما با یک طیف عظیمی از آثار مواجه هستیم.
خرید کتابهای «انتخاب پریان»
مجموعهی هنک سگ گاوچران را بار نخست، انتشارات پنجره چاپ کرد و الان چشمه ناشر آن است. چه اتفاقی برای سه جلد نیروی اهریمنیاش افتاد که تجدید چاپ نشد؟
در مورد کتاب هنک، بله کتاب هنک عشق من است و خیلی دوستش دارم، در کنار یک مجموعهی طنز دیگر که ترجمه کردم و الان سالهاست که در بازار نیست، -به زودی ما از پریان منتشرش میکنیم- مجموعهی ادی دیکنز، (سهگانهی ادی دیکنز) که به نظر خودم سختترین کاری بوده که ترجمه کردم. یک طنز ویکتورین بسیار درخشان پر از Pun یعنی پر از جناسهای عجیب و غریب که در انگلیسی معنی میدهد و فکر میکنم که ترجمهاش بد از آب در نیامده است. این کتاب حدوداً 13- 14 سال پیش منتشر شد و بعد از آن که چاپاش تمام شده، دیگر در بازار نیست. ولی ما به زودی کتاب را با ویرایش جدید منتشر میکنیم و بسیار جذاب است. هنک هم بله، طرفدارهای خودش را دارد. اولین طرفدار بزرگاش خود من هستم. الان هم که کتابها را مجدداً بعد از سالها ویرایش میکنم و میفرستم برای چشمه، باز دوباره با آنها میخندم و لذت میبرم.
کتاب نیروی اهریمنیاش هم متأسفانه به یک مشکلی برخورد کرد. 14 سال است که این کتاب چاپ نمیشود. جلویش را گرفتند و توضیح هم نمیدهند و نامشخص است. میگویند ممنوعالچاپ شده، بعضیها هم میگویند نه مشکلی ندارد ولی در عمل وزارت ارشاد هیچ کمکی برای پیشبرد این قضیه انجام نمیدهد، هیچ همکاری با ما نمیکند. ما چندبار اعتراض دادیم، بارها کتاب را فرستادیم بازبینی مجدد کنند، هیچ وقت این قضیه به نتیجه نمیرسد. متأسفانه از طرف ناشرش هم -کتاب پنجره- این قضیه به شکل جدی دنبال نمیشود؛ یعنی هرچه پیگیری بوده، پیگیریهایی بوده که خود من کردهام به عنوان مترجم کتاب. امیدوارم یک زمانی مشکل حل بشود. به هر حال تلاشمان را میکنیم ولی فکر میکنم محافظهکاری از هر دو طرف -هم از طرف ناشر و هم از طرف ارشاد- باعث شده این کتاب دچار مشکل بشود و مخاطبها از خواندنش محروم شوند.
خرید مجموعهی «هنک سگ گاوچران»
و در پایان چه پیشنهادی برای رشد و گسترش ادبیات فانتزی در میان نویسندگان ایرانی به ویژه نویسندگان جوان دارید؟
خب این سؤال آخر همان سؤالی است که طرف میگوید والله من کوچکتر از آنم که بخواهم نصیحتی کنم اما تا ابدیت حرف میزند. عرض کنم، فکر میکنم پیشنهادی که میشود داد، این است که زمینه مهیا باشد که آثار خوب ترجمه شوند. ترجمه نقش خیلی زیادی در انتشار علم در همهی کشورها داشته و این ژانر هم ژانر جوانی است. فکر میکنم نویسندههای ما، ناشران ما، مترجمان و ویراستاران ما، همه باید بخوانند، مطالعه کنند تا بتوانند خروجی با کیفیتی در صنعت نشر داشته باشند، به ویژه در این ژانرهای خاص. عرض کنم که کار ما هم قطعا بدون ایراد نیست، حتماً ایراد زیاد داریم ولی تمام تلاشمان را میکنیم که کتابهایمان کیفیت خوبی داشته باشد، یعنی این ارزش و احترام را برای مخاطبمان قائل شویم که کتاب تر و تمیز به دستش برسد، هم از نظر ظاهری هم از نظر کیفی. حالا بماند بعضیها احترام را در این میدانند که شما فقط تندتند کتاب ترجمه کنی و بدهی بیرون، که به نظر من خیلی کار درستی نیست. فکر میکنم همه ما باید بخوانیم و سعی کنیم کتابهای خوب این ژانر را که هنوز خیلیهایش واقعاً ترجمه نشده، ترجمه و معرفی کنیم. میدانم خود این کتاب خواندنها، تأثیر خیلی زیادی از جهات مختلف روی جامعهی ما خواهد داشت.