فرنگیس (معصومه) سهراب از بنیانگذاران شورای کتاب کودک، کارشناس آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان و مدیر مجتمع آموزشی مهران در 23 آبان سال ۱۳۰۴ در تهران در یک خانوادهی دانشدوست و فرهنگی زاده شد.
فرنگیس سهراب از زنان پیشگام زمان خود بود. در کتاب «زیستن برای روشنگری» به قلم محمدهادی محمدی آمده است:
«هرچه جنگ جهانی دوم بیشتر به درازا میکشید، وضع ایران نیز آشفتهتر میشد. روسها در شمال و خراسان و آذربایجان بودند و انگلیسیها و امریکاییها بیشتر در مرکز و جنوب. دیگر از ثبات و سکوت دوره رضاشاهی خبری نبود. اکنون روزنامهها که در سانسور شدید دورهی رضاشاه گرفتار بودند، چیزهایی مینوشتند که نقد قدرت حاکم بود. عنوان و تیراژ روزنامهها بیشتر شده بود. فرنگیس که عاشق خواندن بود، تا میتوانست روزنامه میخرید و میخواند. اکنون او از خوانندهای حرفهای شده بود که با انگیزه کتاب میخرید تا پاسخ پرسشهایش را بیابد. چشم اندازهای زندگیاش در آینده تا اندازهای برای خودش روشن شده بود. میدانست که از آن زنان نیست که تجملهای زنانه مانند لباسهای فاخر و آرایش و زندگی در سایه شوهر خشنودش کند. او انگیزههای نیرومندتری داشت. میخواست جامعه به چشم یک انسان به او نگاه کند. چیزهایی درباره وضعیت زنان در اروپا میشنید یا میخواند. دلش میخواست که زنان جامعه خودش هم اگر قرار است زندگی بهتری داشته باشند، به عروسکهایی در دست مردان تبدیل نشوند. این نگاه سطحی که همواره از سوی برخی از اشراف و وابستگان به دربار در مورد زنان منتشر میشد، برای آدمی مانند او خوشایند نبود. از آن سو نگاه مردان سنتی که قدرتمند بودند و میکوشیدند همچنان زنان را در گوشه مطبخ و پستوها نگه دارند، او را مانند زنان جوان یا زنان نوگرایی که پیش از دوره مشروطه به جنبش آزادی زنان پیوسته بودند میآزرد. برای این که از این وضعیت آزاردهنده رها شود، خودش را به شناخت بیشتر جامعه و روابط انسانی سپرده بود. بخشی از نیازهای او را مطالعات اجتماعی پاسخ میداد.
خرید کتابهایی دربارهی کار و زندگی فرنگیس (معصومه) سهراب و یحیی مافی
به کتابهای اجتماعی و فلسفی علاقه نشان میداد. همواره در پی یافتن پاسخ به چیستی نظامهای اجتماعی بود. حس عدالتطلبی که در وجودش بیشتر نمایان میشد، او را به این سو میکشاند. کم کم دوستانی نیز پیدا کرد که آنها نیز همانند او دلشان برای دگرگونی میتپید. از دیدن بی عدالتیها و نابسامانیها به خروش میآمدند و به دنبال راه حل میگشتند. حلقههای مطالعاتی که ابتدا به گونهای شخصی از دوستان هم فکرش شکل گرفته بود، از بدبینیهای او که پس از مرگ پدر دست به گریبانش بود، میکاست و تا اندازهای فضا را برایش قابل درکتر و تحمل پذیرتر میکرد. تا هنگامی رسید که احساس کرد برای دگرگونی محیط اجتماعی تنها کتاب خواندن و گفت وگو کردن کافی نیست، بلکه باید خود را با کنش اجتماعی پیوند بزند.
کنشهای اجتماعی برای او از آشنایی با زنانی آغاز شد که در زمانه خود اندیشههای پیشرو داشتند. در این عرصه شکل گیری تشکیلات دموکراتیک زنان در سال ۱۳۲۱، حرکتهای اجتماعی همچون مبارزه با فاشیسم و مبارزه برای صلح، مبارزه برای برابری حقوق زنان با مردان، مبارزه با روسپیگری و مجموعهای دیگر از فعالیت اجتماعی را در پی می آورد. این فعالیتها برای فرنگیس که دختری جوان و با انگیزه بود، جذابیت بسیاری داشت. به همین سبب با زنانی که در این تشکیلات کار میکردند، پیوند دوستی ایجاد کرد و در برخی فعالیتها با آنها همراه میشد و از تجربههای آنها نیز بهرهمند میشد. فعالیتهایی که در حوزه حقوق و فرهنگ کودکان انجام میشد بیشتر از دیگر فعالیتها مورد توجه او قرار میگرفت. کار کردن در جامعهای که بخش بزرگی از آن بی سواد بودند، بسیار دشوار بود. بیشتر مردم درک درستی از حقوق زنان یا کودکان نداشتند. فرنگیس اما مانند صدها زن جوان دیگر ناامید نمیشد و در ته ذهنش میدانست که پیشرفت در هر زمینهای به پشتکار نیاز دارد.»